اسم با حرف ر - صفحه 4
نام ماه هفتم از سال قمری
پسر
عربی رئو
مهربان، عاطفه، از نامهای خداوند
پسر
عربی رؤیا
( عربی ) خواب، آنچه در خواب بینند، ( به مجاز ) چهره ی زیبا و مطلوبی است که در عالم خواب دیده شود، ر ...
دختر
عربی رائ ف
بسیار مهربان
پسر
عربی رائیک
پسندیده و دوست داشتنی
پسر
اوستایی رابحه
با سود، سود آور
دختر
عربی رابر
پیشوا و رهبر
پسر
کردی رابو
نام گلی از گلهای بهاری
دختر
فارسی
گل رابونا
بزرگتر
پسر
فارسی رابیا
مشهور، نامدار، معروف
دختر
فارسی رابین
معتمد
پسر
کردی راتاناز
بخشنده، با شکوه، بخشنده باشکوه
دختر
فارسی راتینا
صمغی که از درخت جاری می شود، ( یونانی، ratino ) ( = راثینا = راتینج ) صمغی که از درخت جاری می شود
دختر
یونانی
طبیعت راثین
سردار ایرانی که از گزنفون شکست خورد، سردار سپاه ایران درجنگ با سردار «سدمونی »
پسر
فارسی
تاریخی و کهن روان مهر
ویژگی کسی که دارای جان و روح مهربان است، ( روان = جان، روح، مهر= محبت، دوستی، مهربانی )، کسی که روح ...
پسر
فارسی روانبخش
روح بخش، جان بخش، از صفات پروردگار
پسر
فارسی روانشید
جان چون خورشید، روح چون آفتاب، ( به مجاز ) جان و روان پاک و مبرا را گویند
دختر
فارسی روبینا
یاقوت قرمز
دختر
لاتین روپاک
دختر زیبا چهره
دختر
فارسی روپیا
زیبا
دختر
سانسکریت روچیار
آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب
پسر
کردی
کهکشانی روحان
پاک و مقدس
پسر
فارسی، عربی روحیه
حالات روانی یک فرد
دختر
عربی رودا
منسوب به رود، نغمه، آهنگ، سرود، ( رود= نغمه، فرزند، ا ( پسوند نسبت ) )
دختر
عربی رودک
پسر دوست داشتنی و محبوب، ( رود= فرزند به ویژه پسر، ک/، ak/ ( پسوند تحبیب و نسبت ) )، ( اعلام ) نامِ ...
پسر
فارسی روزافزون
آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، روز به روز پیشرفت کننده، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داس ...
دختر
فارسی روزان
دختر زیبا، بانویی با چهره تابنده
دختر
فارسی روزبان
دربانِ کاخ شاه، نگهبان، ( در قدیم ) آن که در درگاه کاخ شاه پاسبانی می کرد
پسر
فارسی
تاریخی و کهن روزبهان
روزبه، نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم، ( اَعلام ) روزبهان بقلی: ( = ابومحمّد ) از عارفان [قرن و هجر ...
پسر
فارسی روزچهر
تابان، زیبارو، ( روز، چهر = چهره )، کسی که چهره ای مانند روز روشن دارد
دختر
فارسی روزگار
ایام، زمان
پسر
فارسی روزمهر
خورشید روز، درخشان، ( به مجاز ) مهر تابناک، مهر و عشق روشن و تابنده
پسر
فارسی روزک
روز کوتاه، لقب یکی از پسران شاه عباس پادشاه صفوی
پسر
فارسی روژ
روز، خورشید
دختر
کردی روژآوا
غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب
دختر
کردی
کهکشانی رضوا
نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب
دختر
عربی رضی الدین
پسندیده ی آیین و دین، ( اَعلام ) ) رضی الدین استرآبادی [قرن هجری] زبان شناس ایرانی، مؤلف شرح کافیه ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رغد
خوش و فراخ
دختر، پسر
عربی رغمان
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران ایرانی در زمان هرمز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن رفائیل
یکی از فرشتگان مقرب در دین مسیحیت و یهودیت
دختر
عبری
مذهبی و قرآنی رفیدا
نام مردی در منظومه ویس و رامین، ( رَفید، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رفید، یار و یاور، مساعد و کمک ...
دختر، پسر
فارسی، عربی رفیع الدین
دارای مقام و مرتبه بلند در دین، بلند پایه در دین، ( اَعلام ) نام چند تن از مشاهیر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رفیف
نم نم باران
دختر
عربی رقیب
آن که می کوشد در به دست آوردن امتیازی، از یک یا چند نفر پیشی بگیرد، آن که با یک یا چند نفر درباره ی ...
پسر
عربی رقیه ثنا
ترکیب دو اسم رقیه و ثنا ( دعا و ستایش )، از نام های مرکب، رقیه و ثنا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رقیه خاتون
ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی رقیه زهرا
ترکیب دو اسم رقیه و زهرا ( دعا و روشن تر )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رمان
انار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رمانه
دختری که مانند گل انار نرم و لطیف است، یک انار، یک دانه انار
دختر
عربی رمزی
منسوب به رمز، به صورت رمز، نهانی، پوشیده، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد هادی رمزی کاشانی: شاعر [قرن هجری]، ...
پسر
فارسی، عربی رمضان
ماه نهم از ماه های قمری، ماه روزه، سنگ گرم و سوزان، نام ماه نهم از سال قمری
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رمیار
رامیار
پسر
فارسی رمیلیا
کسی که خداوند او را ستوده است
دختر
عبری رنان
پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز
دختر
عربی رنانه
بسیار پرطنین، بسیار طنین انداز و پر سر و صدا
دختر
عربی رنیم
نامشخص رنین
نغمه، آوا، آهنگ، صوت، صوت همراه با گریه
دختر
عربی ره بین
راه بین، راه شناس، ( = راه بین )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دانا، عارف، آگاه از حقایق امور، راه نما، ...
پسر
فارسی رهاب
نوا و سه گاه، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه های شور
دختر
فارسی
هنری رهادخت
دختر وارسته، دختر نجات یافته و آزاد
دختر
فارسی رهام الدین
بارانِ دین، ( به مجاز ) نعمت و بخشش دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رهامیر
ترکیبی از اسم های رهام و امیر
پسر
فارسی، عربی رهبان
محافظ راه، نگهبان راه، ( به مجاز ) راهنما، [اگر رهبان ( عربی ) باشد به معنی آن که در ترس از خدا مبا ...
پسر
فارسی رهنما
راه نما، بلد راه، دلیل
پسر
فارسی رهوا
آرام گرفتن
پسر
عربی رهور
راهوار، ( به مجاز ) چابک
پسر
فارسی رهیاب
راه یاب، آن که به جایی راه پیدا می کند، ( = راه یاب ) آن که به جایی یا مقصودی راه پیدا می کند
پسر
فارسی رهیار
راه شناس، راه نما، دارنده ی راه
پسر
فارسی روا
جایز، لایق، سزاوار، شایسته، [اگر به کسر «ر» ( رِوا ) خوانده شود به معنی بارداری، برومندی، فراوانی و ...
دختر
فارسی رحمه
مهربانی، نام همسر ایوب ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رخ افروز
روشن کننده چهره، شادی آور
دختر
فارسی رخ فروز
شادی آور و موجب روشنی چهره، ( در گاه شماری ) روز هفتم از هر ماه شمسی، روز هفتم از ماههای ملکی
دختر
فارسی رخام
سنگ سپید، سنگ سپید و نرم
پسر
فارسی
طبیعت رخامین
از جنس رخام، سنگ سفید، رخام ( عربی ) + ین ( فارسی ) از جنس رخام
دختر
فارسی، عربی رخسار
چهره، صورت، گونه
دختر
فارسی رخشا
درخشان، ( = درخشان )
دختر
فارسی رخشاد
متبسم، با شور و نشاط، صفت آن که پیوسته شاد و خوشحال است، خشرو، دارای چهره شاد و گشاده
دختر
فارسی رخشید
آن که چهره ای روشن و تابان دارد، ( رخ، شید = خورشید )، صورت همچون خورشید، ( به مجاز ) زیباروی
دختر
فارسی رخشیده
رخشیدان، رخشید، آن که چهره اش مثل خورشید است، آفتاب روی، ( به مجاز ) زیبارو، ( = رخشیدان )
دختر
فارسی رخگل
آن که چهره ای زیبا چون گل دارد
دختر
فارسی رخنا
زیبارو
دختر
فارسی رخنار
زیبارو
دختر
فارسی رخناز
دختر زیبا
دختر
فارسی رخند
دختر خنده رو و خوش رو
دختر
فارسی رخک
مرکب از رخ ( چهره، صورت ) + ک ( نشانه تحبیب )
دختر
فارسی ردا
عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد
دختر
عربی رویسا
مانند چشمه زلال
دختر
کردی رویین تن
دارای بدنی که سلاح بر آن کارگر نباشد، ( در قدیم ) دارای بدنه ای از روی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن رکسار
پهلوان، قدرتمند، نام یکی ازپهلوانان افسانه ای ایران باستان و نام افسانه ای به همین نام
پسر
فارسی ریاح
لطیف، ( جمعِ ریح )، بادها
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ریبار
رهگذر
پسر
کردی ریباز
رهگذر
پسر
کردی ریبوار
رهگذر، مسافر
پسر
کردی ریبین
رهبر و راهنما
پسر
کردی ریتا
مروارید
دختر
یونانی ریتاج
در بزرگ، دروازه
دختر
عربی ریجینا
با شکوه، ملکه وار
دختر
لاتین ریحانا
گل خوشبو
دختر
فارسی، عربی
گل ریحانه زینب
ترکیب دو اسم ریحانه و زینب ( گیاهی خوشبو و زینت پدر )، از نام های مرکب، ریحانه و زینب
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ریژنه
بارش شدید باران
دختر
کردی