اسم با حرف ا - صفحه 8

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آدیش/ādiš/

آتش، اخگر، شراره آتش، آذر، ( عامیانه ) آتیش


دختر، پسر

فارسی
آدیشا/ādišā/

منسوب به آتش، ( به مجاز ) زیباروی، ( آدیش = آتش، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
آدیشه/adishe/

آتش، در گویش خراسان آتش کوچک


دختر

فارسی
ادیم/adim/

چرم، پوست دباغی شده، پوست


پسر

عربی
آدینگ

آن که روز جمعه به دنیا آمده است


پسر

بلوچی
آذار/azar/

بهار، نام ماه سوم از سال شمسی عربی برابر با مارس یا فروردین


دختر

عربی، سریانی

طبیعت
آذربهرام/azar-bahram/

ترکیب دو اسم آذر و بهرام ( آتش و پیروزمند )، نام پسر آذرنوش


پسر

فارسی
آذرمهربرزین

مرکب از آذر+ مهر+ برزین، شکوه محبت خورشید، مهربانی خورشید، نام یکی از موبدان ساسانی و همچنین یکی از ...


پسر

فارسی
آذرنرسی

نام پسر هرمز دوم پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
آذرکیوان

نام موبدی زرتشتی، مؤسس آیین خاصی به همین نام


پسر

فارسی
آذرآباد

نام آتشکده ای در تبریز


دختر، پسر

فارسی
آذرافروز

روشن کننده آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، نیز دلداده بهرام در داستان همای ...


دختر، پسر

فارسی
آذرافزا

آتش افروز، وسیله ای سفالین که جهت شعله ور کردن آتش از آن استفاده می شود


دختر، پسر

فارسی
آذران/āzarān/

منسوب به آتش، جمع آذر ( آتش ) ( به مجاز ) دارنده ی عواطف تند، ( آذر، ان ( پسوند نسبت و علامت جمع ) ...


پسر

فارسی
آذراوغلی/azar-ughla/

پسر آذربایجان


پسر

ترکی، فارسی
آذرآیین/azar aeen/

نام چهارمین آتشکده از هفت آتشکده ایرانیان


پسر

فارسی
آذربابا/azar baba/

پدر آتش، نام پدر فرهاد کوهکن که هنر سنگ تراشی را به فرزندش آموخت


پسر

فارسی
آذرباد/āzar bād/

پابنده و نگهبان آتش، ( اَعلام ) ( = آذرپاد = آذربادمارسپندان ) موبد موبدان زمان ساسانی [قرن میلادی] ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آذربان/azarban/

نگهبان آتش


پسر

فارسی
آذربانو/azar-banu/

بانوی آتش، نورانی و زیبا مانند آتش


دختر

فارسی
آذربد/āzarba(o)d/

نگهبان آتش، [ ( آذر= آتش، بد/، bod/ و/، bad/ ( پسوند محافظ یا مسئول ) ] نگهبان آتش


پسر

فارسی
آذربرزین/azar-barzin/

آتش باشکوه، آتش باشکوه یا شکوه آتش مرکب از آذر ( آتش ) + برزین ( با شکوه )


پسر

فارسی
آذربه/azarbeh/

بهترین آتش، نام پسر آذرباد از خاندان کیانیان


پسر

فارسی
آذربو/āzar bu/

نام نوعی گیاه، ( = آذربویه ) ( در گیاهی ) گیاهی است خودرو از تیره اسفناج که برگهای ریز و بهم فشرده ...


دختر

فارسی
ارتا آریا

مرکب از آرتا ( راستی و درستی ) + آریا، آریایی درستکار، نام پسر خشایار پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آرتاباز/ārtā bāz/

نام فرمانده گردونه های کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) ) نام سپهدار و فرمانده ی گردونه های کوروش، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتابان/ārtābān/

اردوان، ( = اردوان )


پسر

فارسی
آرتاپارت/arta part/

نام نگهبان کوروش دوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارتادخت/a.-dokht/

دختر پاک، ( اَرتا، دخت = دختر )، دختر پاک و مقدس


دختر

فارسی
آرتاریا/artariya/

آریایی درستکار


پسر

فارسی
ارتاریا

ارتا آریا، مرکب از آرتا ( راستی و درستی ) + آریا، آریایی درستکار، نام پسر خشایار پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آرتاش/artash/

دوست و همدم


پسر

ترکی
ارتاش/artash/

مرد و پهلوان، مرکب از ار ( شوهر ) + تاش ( پسوند همراهی )


پسر، دختر

ترکی
ارتافرن/artā feren/

برادر صلبی داریوش بزرگ، ( اَعلام ) ) یکی از فرزندان مهرداد ششم پادشاه پنت، ) برادر صلبی داریوش بزرگ ...


پسر

فارسی
ارتافرین/artafarin/

نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتامن/artā man/

اندیشه ی مقدس، ( اَرتا = مقدس، من = اندیشه )، ( اَعلام ) نام فرزند سمردیس


پسر

فارسی
آرتامهر/ārtāmehr/

محبت و دوستی مقدس، ( آرتا ( اوستایی ) = مقدس، راستین، مهر = محبت، دوستی و مهربانی )، محبت، دوستی و ...


پسر

اوستایی
آرتامیس/ārtāmis/

آرتمیس، نام یکی از الهه های یونانی، ( = آرتِمیس )


دختر

یونانی
ارتان

نام پسر ویشتاسب و برادر داریوش اول پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آرتانا/artana/

آهنگ آرامش بخش، خوش آهنگ


دختر

فارسی
ارتگین/artgin/

همسر دلاور


پسر

ترکی
ارتمن

نام یکی از سرداران مادی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آرتمیز/ārtmiz/

پادشاه هالیکارناس، ( اَعلام ) ) آرتمیز ( اول ) پادشاه هالیکارناس، وی در جنگ خشیارشا ضد یونانیان شرک ...


دختر

لاتین
آرتن/artan/

آتشین تن


پسر

فارسی
ارتنگ/artang/

ارژنگ کتاب مصور مانی


پسر

فارسی
آرتنوس/artnos/

صادق، راستگو


دختر

فارسی
آرتوان/artvan/

یاری کننده درستکاران، از شخصیتهای شاهنامه، اردوان، نام چند تن از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتور/artor/

آتش


پسر

فارسی
آرتوش/artosh/

از نامهای باستانی ارمنی


پسر

ارمنی
آرتوم/artum/

تلاشگر


پسر

ترکی
آرتون/artun/

جدّی


پسر

ترکی
آرتونیس/ārtonis/

نام دختر ارته باذ، ( اَعلام ) نام دختر ارته باذ که به ازدواجِ «اِوْمِنس» منشی اسکندر در آمد


دختر

فارسی
آرتی/ārti/

پاک و مقدس، منسوب به آرت، تقدس و پاکی


پسر

فارسی
آرتیا/artia/

مرد پاک


پسر

فارسی
آرتیان/artian/

منسوب به پاکی و تقدس


پسر

فارسی
ارتیان

منسوب به آتش، آتشکده، برافروخته مثل آتش


پسر

عربی
آرتیستون/artiston/

نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتیما/artima/

پاک و مقدس


پسر

کردی
آرتیمیس

آرتمیس، در اساطیر یونان، خدای شکار و خواهر دوقلوی آپولون، همچنین نام شیرزنی که فرمانده نیروی دریایی ...


دختر

یونانی
ارتین

آرتین، عاقل و زیرک


پسر

فارسی
آرتینه/ārtine/

منسوب به آرتین، پاک و مقدس، ( آرتین، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
آرتیکا/artika/

شجاع و دلیر


پسر

کردی
آرتیکاس/artikas/

عدالت گری و داد خواهی


پسر

فارسی
ارجا/erjā/

امیدوار کردن، امید بخشی، به تأخیر انداختن


پسر

عربی
ارجاسپ/arjasp/

دارنده اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
آرخا/arkha/

مایه اطمینان و پیشتگرمی، آرکا


پسر

ترکی
آردا/arda/

آرشا، مقدس


پسر

فارسی
ارداک/ardāk/

درستی و پاکی، اَردا


پسر

اوستایی
اردشام/ardsham/

ارشام، پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان


پسر

ارمنی
اردم/ardam/

کار و هنر خوب، هنر و پیشه، نام سوره هایی بزرگ از کتاب زند و پازند، کشتیبان ماهر، نام سوره های بزرگ ...


پسر

فارسی
اردن/ardan/

رودخانه ای نزدیک بدمشق


پسر

عبری
اردک

دختر یزگرد سوم پادشاه ساسانی


دختر

فارسی
اردکام/ardkām/

آرزوی پاک و مقدس، مقدس کام، کام پاک، مراد و قصد درست و مقدس


پسر

فارسی
اردی/ordi/

مخفف اردیبهشت، نام ماه دوم سال شمسی، ( اَعلام ) ) فرشته ی مدَبِر کوه ها، ) ( در قدیم ) در فرهنگ ایر ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
اردی داد

داده اردیبهشت


پسر

فارسی
آردیسیا/ardisiya/

نام نوعی گل


دختر

فارسی

گل
اردین/ardin/

راستین


پسر

فارسی
آرزم/ārazm/

جنگ، رزم، کارزار


پسر

فارسی
ارزین/arzin/

ارزشمند، ارجمند، دارای جاه و مقام، دارای حرمت و عزت و احترام، نگه دارنده ی راستی و درستی، ( منسوب ب ...


دختر، پسر

فارسی
ارزینه/arzine/

ارزنده، گرانبها


دختر

فارسی
آرژان/arzhan/

نقره


دختر، پسر

فرانسوی
ارژن/arzhan/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرژین/arzhin/

حرارت آتش و گرمای زندگی


پسر

کردی
آرسا/arsa/

آتش


پسر

کردی
ارسا/orsā/

ارس، نام چند گونه سرو کوهی جزو تیره ی ناژویان که در اغلب نقاط استپی و خاتمه ی جنگل های مرطوب پراکند ...


دختر

فارسی

طبیعت
آرسامس/ārsāmes/

نام یکی از سرداران ایرانی، ( اعلام ) نام یکی از سرداران ایرانی که در جنگ علیه اسکندر شرکت داشت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرسامن/arsaman/

بزرگ مرد


پسر

فارسی
ارسامن/arsā men/

والی ایرانی که در جنگ داریوش با اسکندر فرماندهی یکی از جناح های سپاه را داشت، ( اَعلام ) والی بزرگ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرسانا/arsana/

در حال حرکت


دختر

سانسکریت
آذربویه

بوته ای از تیره اسفناج با گلهای تکی زرد رنگ که در نواحی کویری و کناره های آبهای شور می روید


دختر

فارسی
آذرپاد/azar pad/

آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست، صورت دیگر آذرباد


پسر

فارسی
آذرپی/azar pey/

دارای قدمی چون آتش


پسر

فارسی
آذرتاش/azar tash/

دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند، آذر ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند


پسر

ترکی، فارسی
آذرتوس/azar tos/

صورت دیگر آذرطوس، در وامق و عذرا مردی که با مادر عذرا ازدواج کرد


پسر

فارسی
آذرجهان/azar-jahan/

آتش جهنده، آتشخیز


دختر

فارسی
آذرجوش/azar josh/

پهلوانی در داستان سمک عیار


پسر

فارسی
آذرچهر/āzar čehr/

دارای چهره ای چون آتش، نام پدر آذرداد از خاندان کیانیان، آن که رویی سرخ چون آتش دارد، ( به مجاز ) د ...


دختر، پسر

فارسی
آذرخاتون/azar-khaton/

بانوی آتش، آذر+ خاتون


دختر

فارسی
اذرخش

آذرخش، صاعقه، نام نهمین روز از ماه آذر


پسر

فارسی
آذرداد/azar dad/

داده آتش، نام پدر آذرباد از خاندان کیانیان


پسر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با ااسم دختر با ا