سهیلا سهرابی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بایست و تحویل بده: عامیانه ش میشه هر چی داری رد کن بیا ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set something off: start به راه انداختن

٢ هفته پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معادل مناسبی برای این جمله I am no ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open up: در دل را به روی کسی باز کردن این که ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merchandise: به کالاهای مربوط به یه فیلم یا آرتی ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all or nothing: inflexible انعطاف ناپذیر فکر نمیکنم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get chills: مو به تن سیخ شدن I get chills = مو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of range: خارج از محدوده خارج از دسترس

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to hell with it: به جهنم به درک

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self recrimination: به خود سرکوفت زدن خود را ملامت کردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bread and salt: نان و نمک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dray: اسب بارکش

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pot shop: میخانه کوچک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard bread: نان خشک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stot: به نوعی اسب ضعیف و بی کیفیت میگن

٣ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: مجبور بودم یه تصمیم سریع بگیرم که ب ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overreacting: شلوغش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overreacting: شلوغش کردن

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mismatched: لنگه به لنگه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TMI: too much information اطلاعات زیادی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

TMI: too much information اطلاعات زیادی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fit together: جفت و جور شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ever expanding: بی انتها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make it up to sb: از دل کسی درآوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get dressed: به تن کردن لباس لباس پوشاندن به کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unquestioned: بی چون و چرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make an entrance: ورود چشمگیر به یک مکان، طوری که جلب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiptoe: به معنی با احتیاط کاری رو انجام داد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick your guns: سر حرف خود ماندن بر حرف خود پافشاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go south: خراب شدن اوضاع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go south: خراب شدن اوضاع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sore loser: بازنده ی بدی بودن بدقمار کسی که جنب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sore loser: بازنده ی بدی بودن بدقمار کسی که جنب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terminally: خیلی زیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utility: اگه درمورد مکان به کار بره، منظور م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ultimate: والاترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was caught with his pants down: غافلگیر شدن توی بدترین شرایط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

was caught with his pants down: غافلگیر شدن توی بدترین شرایط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap somebody's head off: کله ی کسی را کندن به کسی پریدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

speaking of: حالا که صحبتش شد. . . حالا که حرفش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lingering: باقی مانده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut a deal: معامله را جوش دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut a deal: معامله را جوش دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goon: گردن کلفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unannounced: سرزده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

t bone steak: استیک استخوان دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

t bone steak: استیک استخوان دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall together: خوب پیش رفتن کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no good deed goes unpunished: معنی این عبارت معادل این ضرب المثله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no good deed goes unpunished: معنی این عبارت معادل این ضرب المثله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unrepentant: کسی که احساس پشیمونی نمیکنه repenta ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall together: جفت و جور شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trapped: با ed در انتهای فعل، اگر در جایگاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executioner: ایجاد کننده اجرا کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

demand: طلبکارانه چیزی رو خواستن به حالت دس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call it: دست بردار بیخیال شو abort this atte ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call it: دست بردار بیخیال شو abort this atte ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squee: صدای کوتاهی از سر شادی و هیجان مثل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squee: صدای کوتاهی از سر شادی و هیجان مثل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnaround: بسته به کانکست، برگشتن کسی از حرف خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

says you: به طور کلی برای مخالفت با حرف طرف م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

way ahead of you: It means "I have already thought of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

way ahead of you: It means "I have already thought of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redirect: دست به سر کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to cry for help: فریاد کمک سر دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to cry for help: فریاد کمک سر دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book it: با عجله در رفتن ( slang )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book it: با عجله در رفتن ( slang )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gusher: فورانگر ( درمورد چاه نفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gusher: فورانگر ( درمورد چاه نفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk all over sb: سلطه گری کردن بر کسی تحقیر کردن کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running rampant: to run, develop, or grow out of con ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take the liberty to: به خود اجازه دادن ( برای انجام کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the liberty to: به خود اجازه دادن ( برای انجام کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

selflessly: فداکارانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throwing good money after bad: هدر دادن منابع، توان، زمان و. . . ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throwing good money after bad: هدر دادن منابع، توان، زمان و. . . ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

game master: کسی که قوانین بازی رو تعیین میکنه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game master: کسی که قوانین بازی رو تعیین میکنه و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real deal: فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real deal: فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autonav: راننده خودکار میشه معنیش کرد. مخفف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autonav: راننده خودکار میشه معنیش کرد. مخفف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone the evil eye: بد نگاه کردن به کسی چپ چپ نگاه کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone the evil eye: بد نگاه کردن به کسی چپ چپ نگاه کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of place: وصله ناجور نابه جا خارج از جای خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

larger than life: چشمگیر با عظمت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upturned: زیر و رو شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one in a million: نادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncharacteristic: نامعمول

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have by the throat: کنترل کامل داشتن بر کسی یا چیزی مسل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have by the throat: کنترل کامل داشتن بر کسی یا چیزی مسل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jovial: سرخوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jovial: سرخوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold out: لجباز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tight tone: لحن تند لحن خشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tight tone: لحن تند لحن خشن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the fall of: این اصطلاح زمانی استفاده میشود که م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the fall of: این اصطلاح زمانی استفاده میشود که م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beta: نسخه آزمایشی نرم افزار رو میگن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thermal treatment: تیمار گرمایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermal treatment: تیمار گرمایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down regulate: تنظیم کاهشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down regulate: تنظیم کاهشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caster: میشه ساحر معنی کرد. البته اگه cast ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inauthenticity: اصیل نبودن، بدلی و تقلبی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inauthenticity: اصیل نبودن، بدلی و تقلبی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accusingly: اتهام آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cliff hanger: توی داستان ها، کلیف هنگر به زمانی م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to hell with it: به جهنم به درک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

second guessing: second guessing ones self به معنی ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off: something is off یه چیزی عجیبه، طبی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

note to self: یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

note to self: یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ranged weapons: سلاح های دوربرد مانند تیر و کمان و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is to his credit that: وقتی این عبارت برای کسی استفاده میش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second: I second that یعنی باهات موافقم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made of money: خرپول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flex: کش و قوس دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw someone to the wolves: کسی را به خطر انداختن کسی را به درد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw someone to the wolves: کسی را به خطر انداختن کسی را به درد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tech: بسته به کانتکست، میتونه تجهیزات یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrestricted: بدون محدودیت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get chills: مو به تن سیخ شدن I get chills = مو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck all ‎: absolutely nothing مثال: I had fu ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hax: یه اسلنگ ( slang ) که به معنی هک کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rundown: کهنه داغان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

has seen better days: چیز کهنه چیزی که عمر مفید خود را کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

has a screw loose: یه تخته ش کمه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn around: دور زدن روی برگرداندن چرخیدن زیر و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn around: دور زدن روی برگرداندن چرخیدن زیر و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crocheting: قلاب بافی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failure prevention: اجتناب از شکست ( روانشناسی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armchair experiment: an approach to providing new develo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antifemale: ضد زن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

young adult: افرادی که در ابتدای جوانی هستن رو م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hirable: قابل قبول قابل استخدام مناسب استخدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pink collar: مشاغلی مثل پرستاری، تدریس، زیبایی، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pink collar: مشاغلی مثل پرستاری، تدریس، زیبایی، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive secretary: دبیر اجرایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not be worth a damn: به لعنت خدا هم نیرزیدن مفت هم نیرزی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damned if you do damned if you don't: ( idiom ) فرقی نمیکنه چیکار کنی، در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damned if you do damned if you don't: ( idiom ) فرقی نمیکنه چیکار کنی، در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pap: اگر برای توصیف اطلاعات یا سرگرمی به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pap: اگر برای توصیف اطلاعات یا سرگرمی به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ample scope: محدوده وسیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adult: افراد بالای 25 سال رو میگن معمولا م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clinch the deal: معامله را جوش دادن همون clinch a de ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral take: برداشت اخلاقی پنداشت اخلاقی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

topless bar: topless bar/show : one in which the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locker room talk: نوعی گفتگوی جنسی مبتزل، رکیک و توهی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirty work: کثیف کاری کار ناخوشایند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty work: کثیف کاری کار ناخوشایند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limp rag: 1. آدم ترسو و به درد نخور، بی عرضه، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put back together: بازسازی کردن تعمیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put back together: بازسازی کردن تعمیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

self conscious: این اصطلاح به معنی منفی به کار برده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar coated: ظاهر فریب فریبنده اغوا کننده ( به ط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugar coated: ظاهر فریب فریبنده اغوا کننده ( به ط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

national league: مجمع ملی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gurgle: صدایی که افراد موقع خفه شدن از خودش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

edge toward: میشه تمایل نشان دادن به چیزی معنی ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set up for: To alter the conditions of someone' ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don’t look now: used in speech before a statement t ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advertising copy: کپی آگهی به شکل متن یا عمل نوشتن مت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

experimental animal: حیوان آزمایشگاهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experimental animal: حیوان آزمایشگاهی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neuroendocrinology: عصب - هورمون شناسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: صدای تَق تَرق دَرَق اصطلاح: کار راح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fairer sex: جنس لطیف ( منظور جنس زن است )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairer sex: جنس لطیف ( منظور جنس زن است )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap in the dark: تیری در تاریکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gazing: An entire lizard trapped in amber i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiffany twisted: پول پرست این اصطلاح رو توی آهنگ ایگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiffany twisted: پول پرست این اصطلاح رو توی آهنگ ایگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have the upper hand: دست بالا را داشتن ( به همین شکل هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all or nothing: inflexible انعطاف ناپذیر فکر نمیکنم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don’t look now: مثال: فرض کنید توی رستوران نشستید، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real deal: اصل جنس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on target: exactly appropriate accurate

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on target: exactly appropriate accurate

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emissions target: An emissions target or greenhouse g ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sausage factory: An unpleasant process, especially o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flipping: بسته به کانتکست، میشه تغییر موضع یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crap: تو مایه های oh shit لعنت گندش بزنن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the crap: چرت نگو حرف مفت نزن . . . . نخور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

column inch: a one - inch length of a column in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

column inch: a one - inch length of a column in ...

٤ ماه پیش

مدال‌های سهیلا سهرابی