پاسخهای سهیلا سهرابی (١٣)
معنی صفت squishy در این جمله رو متوجه نمیشم... In some parts of the country, people save it in a pouch to wear around the neck, although that always struck me as a bit squishy .
توی پاراگراف به بند ناف اشاره داره که توی کیسه میندازن و نگه میدارن. نظرتون چیه؟
ترجمه ی "یه سر و هزار سودا " به انگلیسی چی میشه دوستان ؟
as busy as a bee have too many irons in the fire
"tit for tat" یه اصطلاح محاوره ای که تو یه فیلم دیدم میخواستم معادل فارسیش رو بدونم
این به اون در توی خود آبادیس سرچ کنید معنیش راحت پیدا میشه
ترجمه صحیح جمله زیر: he is so quick to call her dramatic.
عبارت be quick to do sth یعنی یه کاری رو سریع انجام دادن. اما توی این جمله منظور اینه که زیادی سریع و عجولانه انجام شده به عبارتی معنیش میشه: اون خیلی عجولانه / هنوز هیچی نشده به دختره میگه دراماتیک
این اصطلاح معانی متفاوتی داره رایج ترین معنی چی میتونه باشه؟
این عبارت معمولا به شکل اصطلاحی به کار میره. وقتی میگیم someone is full of it یعنی زر میزنه، دروغ زیاد میگه، چرت میگه.
Roly poly معنی در آهنگ های کودکانه
فکر میکنم این عروسکه باشه
Take aloof رو میشه برای اینکه بخوام بگم از درس و کتاب دور مونده استفاده کنم؟
عبارت take aloof of something یعنی از نظر فیزیکی و احساسی دور از دسترس بودن، یه حالت غیردوستانه داشتن فکر میکنم بشه استفاده کرد ولی گمونم این منظور رو برسونه که طرف خودشم علاقه ای نداشته به درس و کتاب. البته مطمئن نیستم، خوشحال میشم نظرات دوستان رو هم بخونم.
این عبارت احتمالا غلط املایی داره و کلمه اول being بوده یعنی سواد ریاضی / شمردن داشتن
Silicon Valley Bank failed because of a textbook case of mismanagement by the bank.
یعنی مورد کلاسیک از اون چیزایی که توی کتابای درسی راجع بهش مینویسن
عبارت have face یعنی شهرت خوب داشتن، آبرو داشتن میشه به همچین شکلی معنی کرد: باید شهرت خوبی داشته باشی (با توجه به کانتکست ممکنه یه مقدار تغییر کنه)
سلام تو این مثال حرف اضافه ی مناسب کدومه ؟ چرا ؟ did you see ............stars in the sky? those these
اولا که these و those حرف اضافه نیستن. ضمیر اشاره ن دوما، بستگی به کانتکست داره. محتمل تره که those استفاده شده باشه ولی کاربرد these هم عجیب نیست.
سلام .معادل انگلیسی کلمه ی زیر که برای بیان شدته چیه "perplexed"
bewildered... puzzled... uncertain... troubled... confused... baffled... dumbfounded ... bemused
وارد چمن نشدن روی چمن پا نگذاشتن