تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

denoting a category to which one belongs according to one's own description. دلالت بر دسته ای که شخص طبق توصیف خود به آن تعلق دارد. برای مثال: Self ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نقطه عطف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخاطب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای مجوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هویت فردی موجودیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی وفادار، هوادار، هم به کار میره همینطور ماندگاری چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

people who possess wealth and use it to control a society's economic activity, considered collectively. سرمایه دار سرمایه داران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A life coach is someone who counsels and encourages clients through personal or career challenges. A life coach helps guide clients to reach their ul ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم هایی که شغلشون اینه که لباس شخصیت های کارتونی میپوشند و جلوی مثلا پیتزایی می ایستند SpongeBob mascot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

attractive or interesting enough to be suitable for photographing and posting on the social media service Instagram اینستاگرام پسندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا معادل شیوه های مدیریت زمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود آزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژیگول قرتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

be plugged in به شبکه وصل بودن به اینترنت وصل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به شبکه وصل بودن به اینترنت وصل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

time giver زمان دهنده زمان سنج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

شرکتی آمریکایی و عام المنفعه برای کمک به پروژه های نوآورانه در زندگی بشر است که از استارت آپ هایی با ایده های نوین و خلاقانه استقبال می کند. ایده های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اتوبوس کارکنان شرکت ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Laser focus is the mental ability to give 100 percent of your attention to the task you've prioritized in the present moment. It helps you put aside ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نظرم اصطلاحاتی مثل آدم ماشینی یا مکانیکی نمی تواند معنای فناوری رایانه ای را به هیچ وجه منتقل کند. پیشنهاد من: رایا اندامگان رایااندامگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خُردکاری: فرآیند تقسیم یک کار بزرگ به وظایف کوچک است که می تواند از طریق اینترنت بین افراد زیادی توزیع شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقسیم یک کار بزرگ به وظایف کوچکتر که می توان آنها را به صورت آنلاین به اشتراک گذاشت. انسان ها باید این وظایف را انجام دهند و در برخی موارد حتی به آنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

What is Microtasking? Microtasking is the process of breaking down a large job into smaller tasks that can be shared. This is usually done online to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آشپزخانه مجهز بیشتر منظور آشپزخانه هایی است که همه تجهیزات مثل یخچال، ماشین لباسشویی، ظرف شویی و غیره داخل کابینت ها قرار می گیرد و ظاهر آشپزخانه یکد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در صنعت، یک تکنیک برش دقیق و ظریف فلزات است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the characters of a play, novel, or narrative. بازیگران یک نمایش، رمان، روایت و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصولاً باید این طور باشد که . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Total Pool means the amount equal to the product of ( i ) 0. 25 and ( ii ) the Net Proceeds minus the Aggregate Minimum Price. مقداری برابر با درآمد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظام سلطه استثمارگری استثمار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To screw up something that was a sure thing. گند زدن به همه چیز یک معنی دیگرش هم میشه: خیلی هیجانی شدن. ذوق مرگ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شخص یا سازمانی که نقش مهم اما فرعی در ایجاد محتوای منبع داشته و نام آن ذکر نمیشود. شاید بشود "همکار" ترجمه اش کرد یا "کارمند" یا "شاغل" در جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بافت اجتماعی و بیشتر به صورت جمع به نظرم میشود آن را "خیزش" یا "جوشش" ترجمه کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

idiom. : to be unexpected. The news came as a ( complete/total ) surprise to everyone غافلگیرکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گمانم شاید این طور هم بشه ترجمه ش کرد: به میزان قابل توجهی تحت تأثیر چیزی بودن / قرار داشتن چیزی چیز دیگری را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر قرار ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجه: بوم سازگان و زیست بوم با هم تفاوت دارند و نباید به جای هم به کار روند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وضعیت بلاتکلیف بلاتکلیفی

پیشنهاد
٠

being in a particular position and having your particular experience, beliefs, and responsibilities مثال: You can see why they refused her demand fo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"at least for now" is an acceptable and commonly used phrase in written English. It is typically used to convey that a particular situation is tempor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر آنچه نتوان با قطعیت درباره اش صحبت کرد و یا نظر داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

غیرقطعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خانه نشینی؛ قرنطینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جزر و مد زمین که همچنین به نام های جزر و مد جامد زمین، جزر و مد پوسته، جزر و مد بدنه یا پیکر زمین نیز شناخته می شود - جابجایی سطح جامد زمین ناشی از گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. the gaseous envelope surrounding the earth or any other celestial body. See also troposphere, stratosphere, mesosphere, ionosphere. 2. the air or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دو به شک بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

phrasal verb. If you take to doing something, you begin to do it as a regular habit. عادت به انجام کاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to charge ahead literally means to move forward quickly or run forward. It implies running or moving with a lot of power or momentum به سرعت پیش رفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جان کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَرگَنه ی تاگی همزی گروهِ همسانه ای تعریف: گروهی از افراد یک جمعیت زیستی ( چون گیاهان، قارچ ها یا باکتری ها ) که ژنتیک همگون داشته و به شیوه ی رویشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به ریزش میوه ی درختانی مثل بلوط و فندوق و . . . می گویند هم به صورت اسم و هم فعل به کار می رود