پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٣٣)

بازدید
٨,٤٢٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مثل طلا اصل معتبر، خالص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

داشتن بینایی بسیار ضعیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه بدی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

Look after میشه مراقبت کردن اشتباه نکنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سیر شده زده شده بی حال و بی حوصله شده یا آزرده شده با چیزی و میخواد که زودمتوقف بشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

فشار آوردن یا قرار دادن به شیوه ای خشن یا با بی احتیاطی یا عجولانه تحت فشار قرار دادن قرار دادن کسی به زور در یک موقعیت یا عمل ناخواسته مجبور کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سیر شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

چیزهایی که می خوای بهشون برسی یا به دستش بیاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دستاورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یه مثال برا بهتر درک کردن معنی اصطلاح he's got his own flat but this mum still cooks for him he's got the best of both worlds

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

استراحت کردن و خوش گذراندن relax and enjoy yourself

پیشنهاد
١٥

remain sensible and realistic about life

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

قبول کردن یا موافقت کردن از روی اکراه و بی میلی با درست بودن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

as a last resort

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اگر ممکنه اگه امکانش است ( برای درخواست مودبانه از کسی به کار مییره ) مترادف by any chance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

نفهمیدن یا ندانستن دلیل چیزی ( گاهی همراه با کمی دلخوری )

پیشنهاد
١٦

وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود

پیشنهاد
١٢

وقت صرف کردن در تصور چیزهایی و بی خبر بودن از چیزهای اطراف خود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

چیزی درست است اگر عوامل دیگری آن را تغییر ندهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ژنراتور بادی توربین بادی

پیشنهاد
٥١

زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن I haven't ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بهترین پیشنهاد بهترین کاری که می تونی بکنی بهترین گزینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شوخی میکنی ؟؟؟ you're kidding

پیشنهاد
٥٣

ناگهان فراموش کردن چیزی مثلا در هنگام صحبت کردن با کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زمانی استفاده میشه که چندین اتفاق بعد در یک روز برات میوفته

پیشنهاد
١٥

زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هیچ اطلاعی نداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در نظر گرفتن کسی یا چیزی برای هدف خاصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در نظر گرفتن کسی برای هدف خاصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در نظر گرفتن چیزی برای هدف خاصی

پیشنهاد
١٥

فورا فراموش کردن چیزی یه گوشش در و اون یکی دروازه اصلا توجه نکردن به چیزی ( اصطلاح )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نمیدنم!!! من چه بدونم !!!! زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر نداریم وقتی از ما سوال پرسیده میشود ( اصطلاح ) زمانی استفاده می شود که در مورد چیزی هی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی اثر بی کیفیت و نا مطلوب شخصیت یا جایگاه اخلاقی ضعیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به دست آوردن حاصل کردن can i get this in medium size

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

become available for use or begin to produce برای استفاده در دسترس قرار بگیرند یا شروع به تولید کنند در دسترس بودن موجود بودن مثلا Does this co ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

مد روز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

شکست سنگین و تحقیر آمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

پول زور پول زیادی گرفتن برای یک کالا یک کالا رو به جای جنس اصلی قالب کردن از کسی زیادی پول گرفتن کسی را چپاندن پاره کردن ریزریز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دزدیدن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دزدیدن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر آمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آدم غیرقابل اعتماد آدم غیرقابل اطمینان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

انتقاد شدید

پیشنهاد
١٥

به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( اصطلاح )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن

پیشنهاد
٤٠

( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن