پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٣٣)

بازدید
٨,٤١٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

\"Preserve\" به معنای جلوگیری از آسیب دیدن چیزی است، و نگه داشتن چیزی در همان شرایط قبلی. \"maintain\" این است که چیزی را در نظم و ترتیب حفظ کند و در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شکستن نوک مداد هنگام نوشتن از دست دادن فرصت از دست دادن شانس خراب کردن فنا کردن تو مسابقه ورزشی وقتی تیم شما جلو است ولی بر خلاف انتظار در اخر ع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خراب کردن تباه کردن فنا کردن از دست دادن فرصت سو مدیریت بد اداره کردن بی دقتی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

Explore وdirectory دو کلمه هستند که می توان یک تفاوت اساسی را بین آنها تشخیص داد ، اگرچه به طور کلی معنی مشابهی را منتقل می کنند. Explore چیزی به معن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

Explore وdirectory دو کلمه هستند که می توان یک تفاوت اساسی را بین آنها تشخیص داد ، اگرچه به طور کلی معنی مشابهی را منتقل می کنند. Explore چیزی به معن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

توقف کردن متوقف شدن اسلحه کشیدن بخش جداشدنی روزنامه یا مجله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

چیز خاصی که تو میخری یا انجام میدی برای کسی مثل کادو خریدن بیرون بردن برای شام خریدن کیک یا چیزهای دیگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

به فکر چیزی بودن درنظر گرفتن چیزی خواندن ( به منظور بررسی کردن یا نظر دادن ) نگاهی انداختن معاینه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ساختن در مکان خاصی ساختن قرار دادن در نظر گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

آماده کردن فراهم کردن جور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

به روی بر روی به روی به طرف به سمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آرچی به معنای "اصیل" ، "پررنگ" یا "شجاع" است - و در انگلیس محبوبیت بیشتری نسبت به ایالات متحده دارد. در اصل شکل کوتاه شده ای از Archibald بود اما اکن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

از کسی مراقبت کردن مراقب کسی بودن هوای کسی را داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

مربع مربع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

استقبال کردن به پیشواز کسی رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

فعال ( بودن ) روی کار، در عرصه ( چیزی ) قطر ( داشتن ) پهنا ( داشتن ) به عقب به پشت، به طرف مخالف سرتاسر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

فعلا ( به نشانه خداحافظی ) خداحافظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آبدهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

جستجو کردن متحمل شدن، دچار شدن گذر کردن تصویب شدن ( قانون و . . . ) دنبال کردن ( فرآیند یا رویه ) رسماً پذیرفته شدن رسماً تکمیل شدن ( قراردا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

درگیر ( چیزی ) شدن ( به دلیل ناآگاهی ) ( ندانسته ) وارد چیزی شدن وارد شدن ( با پا ) به راحتی ( کار ) پیدا کردن برخورد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

هیچ وقت نشده که من . . . . . . یه نوع بازیه . . . در مورد کارایی که هیچ وقت نکردن میگن و اگه طرف مقابل اون کارو بکنه باید یه کاری رو انجام بده ( م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

اجازه ورود ندادن برگرداندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

در نظر گرفته شده یا مناسب برای همراهی ، مثل سفر ساخته شده یا سازگار است تا به راحتی حمل شود قابل حمل چیزی که همراه است یا می تواند همراه باشد یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در نظر گرفته شده یا مناسب برای همراهی ، مثل سفر ساخته شده یا سازگار است تا به راحتی حمل شود قابل حمل چیزی که همراه است یا می تواند همراه باشد یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سربرگ دار سرتیتردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

آدم احمق آدم مضحک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

قبول شدن انتخاب شدن وارد حرفه ای شدن وارد کاری شدن دعوا کردن انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

to make the effort to do something تلاش کردن برای انجام دادن چیزی

پیشنهاد
١٥

سبک زندگی سالمی داشتن lead اینجا معنایه داشتن ( زندگی به خصوص ) میده تجربه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

پول خرج کردن به اندازه کمتر یا برابر درآمدتان تا از بدهکار شدن جلوگیری کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

دایما دائم مدام یک ریز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

افراد خواستنی افراد دوست داشتنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کاوشگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

به شدت تپیدن به شدت ضربان داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

واژه county یک اسم است و به مناطقی از ایالات متحده، بریتانیا و ایرلند گفته می شود که سیستم حکومتی و دولت محلی ویژه خود را دارند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ندانستن از چیزی آگاهی نداشتن ایده ای نداشتن احمق بودن کودن بودن ( چیزی ) بار کسی نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به ( قسمتی یا بخشی ) از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

( وقت، انرژی و. . . برای چیزی ) صرف کردن ( در چیزی ) سرمایه گذاری کردن ( چیزی را داخل چیز دیگری ) قرار دادن در دنده خلاص و. . . گذاشتن ( اتومبی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

برنامه های ارسالی از ایستگاه مرکزی خوراک وب فید دادن چیزی به کسی یا چیزی دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بازداشت کردن ( برای بازجویی ) به اداره پلیس بردن تصویب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

قبل از اینکه این هفته به پایان رسد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

قبل از اینکه روز به پایان برسد ( به طور معمول به پایان روز کاری اشاره دارد ) تا زمان پایان روز کاری ( تا زمانی که خورشید غروب کند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گاز شهری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ) در را به روی کسی قفل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

To delegate a particular task or responsibility to someone وظیفه یا مسئولیت خاصی را به شخصی واگذار کردن To begin to do something شروع به انجام کاری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفتن آگاهانیدن آگاه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

به راه رفتن ادامه دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

گزینش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

[هر نوع میوه توت مانند] بری ( نام خانوادگی )