پیشنهاد
٣

کسی کنترل و اختیارش را از دست بدهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خارج از دسترس بودن

پیشنهاد
٦

از شر حسی خلاص شدن/ خود را خالی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به خوبی سابق نبودن/ پسرفت کردن/ از دست دادن یک قابلیت یا استعداد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به خوبی سابق نبودن/ پسرفت کردن/ از دست دادن یک قابلیت یا استعداد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کسی را نرم کردن برای پذیرفتن چیزی ( با مهربان بودن یا هدیه دادن چیزی که دوست دارد به او )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک بازی کوچک برای انتخاب کردن شخصی به صورت رندوم. بدین صورت که یک نفر چند تا نی با طول های مختلف را در مشتش میگیرد و بقیه افراد هر کدام یک نی را انت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بیهوش بودن/ در خواب عمیق بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

روز کسی را ساختن/ باعث خوشحالی کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی کسی مسئولیت یا وظیفه ای دارد

پیشنهاد
٣

رازی را نگه داشتن/ موضوعی را مخفی نگه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کلمات کوتاه و گستاخ با کسی حرف زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اولین چیزی که به ذهنم رسید این است که. .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

گران تمام شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

Rest In Peace خدا رحتمش کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

ماشین را کنار زدن یا پارک کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کاری را با موفقیت انجام دادن/ چیزی به کسی آمدن ( مثلا لباس )

پیشنهاد
٢٠

از کسی گله یا شکایت کردن

پیشنهاد
٥

چیزی را به روی کسی آوردن/اتفاقی را به یاد کسی آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مصر بودن در انجام کاری یا جلوگیری از انجام آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شانس خود را از دست دادن شانس خود را خراب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

گذشته ها گذشته

پیشنهاد
١٤

هر بلایی سر کسی آوردن بر سر خود آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به تصمیم یا مسئولیت کسی بودن It's down to me to take care of my little sister مسئولیت من است که از خواهر کوچکترم مراقبت کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشتاق چیزی یا اتفاقی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

( بین دو چیز ) این به اون در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخالفت بودن با چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تلافی کردن/ حال کسی را گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بغض کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( معمولا در مسابقه یا رقابت ) شانه به شانه بودن رقبا/ رقابت تنگاتنگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

اعتماد و علاقه کسی را جلب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Apple of my eye نور چشمم سوگلی من

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برملا شدن/کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

wanting someone out of the picture خواستار حذف شدن کسی از صحنه روزگار

پیشنهاد
١

ذهن کسی را از چیزی منحرف کردن/ دور نگه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

کاری را به خاطر ترسیدن انجام ندادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

حالمو گرفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بازجویی کردن از کسی پرسیدن سوال های جدی و حرف کشیدن از کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

خوابشو ببینی! به همین خیال باش!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

جا پای جای کسی گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

Don't make a scene شلوغش نکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از حد گذشتن/ از خط گذشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

معروف شدن/ بر سر زبان ها افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

کسی را دست انداختن/ سر به سر کسی گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

از سر دلسوزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

وقت تلف کردن/ ول چرخیدن

١