تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل Who cares? کسی اهمیت نمیده کی براش مهمه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترک مهمانی یا دورهمی بدون خداحافظی با میزبان یا مهمانان این نوع ترک مهمانی در جوامع ( عمدتا غربی ) عادیه و اتفاقا باعث راحتی طرفین خواهد بود. In c ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چقدر بهت بگم I keep telling you I don't know him چقدر بگم نمی شناسمش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی که چیزی رو که پیشنهاد میشه رو قبول می کنه someone who accepts or wants what someone is offering. I'm going to the cafeteria, see if anything ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلاح نگرش درس کردن طرز برخورد It's shameful, stow the attitude

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

افزایش حقوق ناشی از ارتقا an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work Besides, the prestige and sala ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

افزایش حقوق ( بخاطر ترفیع ) an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آب زیر کاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گه خوردن غلط زیادی کردن چرت و پرت گفتن We were eating lunch, and then out of the blue John started talking shit داشتیم غذا می خوردیم یهو جان شروع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

He is on foot اون پیاده ست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هر چی بیشتر میگذره . . . . . All the more proof I have no courageous هر چی بیشتر میگذره ثابت میشه من شجاعتی ندارم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از درون نابود کردن از درون خوردن Your conscience is eating away at you وجدانت از درون تورو میخوره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

to become involved in a situation too quickly without thinking about it first: That's just like Julie - always jumping in with both feet before she ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شل کن سفت کن Frankly, I'm a little sick of the back and forth صادقانه بگم از این شل کن سفت کن ها خسته شدم !

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

من دوست دختر / پسر دارم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سفر کردن - عبور از جاهای مختلف People like us don't really belong anywhere, we just past through آدمهایی مثل ما به جایی ( شهری ) تعلق ندارن، ما فقط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس بفرما پس تحویل بگیر

پیشنهاد
١

A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

You fell asleep at the wheel پشت فرمون خوابت برده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

باور کردن اشک ریختن کسی I wish I could buy the tears کاش میتونستم اشکهاتو باور کنم ( داری اشک تمساح می ریزی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیری رو کار کسی نداشتن No reflection on you رو کار تو تاثیری نداره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

رنگ پریده بنظر رسیدن You look so pale

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کمترین چیزیه که نگرانم می کنه ( در قیاس با بقیه مشکلاتم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عجیب رفتار کردن If you do not know what has got into someone, you do not understand why they are behaving strangely: I can't think what's got into ...

پیشنهاد
١

A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

محرمانه ست ( تحت الفظی اینکه فقط چشمای من باید بهش بیفته ) this document is strictly confidential, must not be seen by anyone else, is only for you ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاری داشتن برای رفتن و انجام دادن I have an errand to run یه کاری دارم باید جایی برم ( با عجله )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بد عنق بدقلق کسی که تحملش برا دیگران سخته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به چشم کسی زل زدن خیره شدن به چشم کسی He gazzed into the eyes of his creation and saw evil به چشمای مخلوقش ( چیزی که ساخته بود ) خیره شد و توش شیطان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اختیار دادن to take a position that is ahead of others رهبری و ابتکار عمل چیزی را به کسی دادن I'm willing to work with you on this, but only if you ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی را توی بن بست نگه داشتن ( به منظور جلوگیری از آسیب زدن ) راه پس و پیش کسی را بستن گیر انداختن کسی که نتونه در بره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجرای عدالت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از خواب غفلت بیدار شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معاون قائم مقام As your second, I need to protest به عنوان معاون شما مخالفت میکنم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

An extraordinarily stupid person lacking intelligence or good judgment; stupid; dull - witted کودن

پیشنهاد
١

ضرب المثل مسایل شخصی ( خانوادگی ) رو با کار قاطی نکن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تهیه کردن یه لیست نوشتن یه لیست ( از چیزی مثل مظنونین )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کون لقت رو بیار اینجا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به شماره افتادن به سمت انتهای چیزی رفتن I realize now my days are numbered الان میفهمم که روزهام ( تا زمان مرگم ) به شماره افتادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کنترل داشتن روی کسی He has really got a hold on you, doesn't he?

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

really true خیلی راسته This is damn true

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

الان این حرف و میزنی ( بعدا زیرش میزنی ) بعدا نظرت عوض میشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بعدا تا بعد I'm busy right now but I will come by later

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاچه خواری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منوط به It's subjected to your judgement not him این منوط به قضاوت توه نه اون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

What was yard like? Fenced by maple trees حیاط چه شکلی بود؟ بزرگ، محصور با درختان افرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برو سر اصل مطلب حاشیه نرو Get to the point Wrap it up

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

now at this exact time Right now

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی اعتنایی Moving on is not just an distraction, it's a rebuke گذشت کردن فقط یه نوع بی اعتنایی نیست یه جور سرزنش کردنه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حساب پس دادن When I remember, there will be a reckoning وقتی به یاد بیارم وقت حساب پس دادن میرسه