تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

To get ride of To remove You can iron out problems / difficulties / misunderstanding. . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنی اختصاصی یا شخصی هست مثل My very own chef آشپز اختصاصی من My very own tailor خیاط مخصوص من My very own barber آرایشگر اختصاصی من

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ایران حسابدار رسمی کسانی که در هر کشوری تو آزمون اون رشته امتحان میدن و دارای صلاحیت میشن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

افرادی که شاغلند مثلا Online education is ideal for working people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی یه درک سه بعدی از مسایل مثلا وقتی داری قطعات یه پازل یا لگو رو بهم وصل میکنیم تو ذهنت باشه که قراره به چی تبدیل بشه درک سه بعدی یکی از انواع ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

در نظر گرفتن به حساب آوردن Consider

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه بهایی / قیمتی داشت به این معنی که یه چیزی به یه قیمتی به دست میاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

غیر کلامی ( غیر رودر رو ) مثل ارتباط از طریق چت واتساپ و تلگرام ایمیل و. . . . Nonverbal communication

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یادش بخیر ( یادآوری لذت بخش خاطرات گذشته )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پشت ماشین های اتوماتیک نوشته AT که میشه automatic transmission

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو این مناسبت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سرو صدای همیشگی ( معمولا در شهرهای بزرگ یا کارخونه های تولیدی پرسرو صدا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

سرعت یا ریتم زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

میزون بودن نرمال بودن He is not well adjusted او نرمال نیست ( یعنی یه جوریه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

The artist had a sizable following in Brazil

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

درگیر کردن دیگران از طریق اغراق در بازگو کردن مشکلات و گرفتاری ها که در نهایت منجر به جذب فالور و توجه ( به خاطر برانگیختن حس ترحم و. . . ) بشه که خو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

روبرو شدن مواجه شدن Encounter Face with sth

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

به این معنی که همه رو یه جور دیدن به صورت کلیشه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

افرادی که ملاحظه دیگران رو نمی کنند مثلا Our neighbors are inconsiderable and noisy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زندگی آپارتمانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کورنومتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

میتونه به معنی بشقاب یا پرس هم باشه مثلا: He had a second helping بشقاب دوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

متنوع و جورواجور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیش از حد نمایشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در آن واحد simultaneously at the same time

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهادت دادن ( همراه با قسم ) در دادگاه برای بیان حقیقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرد آزار دیده فرد شکنجه شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تحمیل کردن در حال فعل مثلا Imposing much higher taxes

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم بسته به کسی اعتماد کردن مثلا I can rely on her and trust her blindly.

پیشنهاد
٥

بیش از حد بیش از اندازه ای که باید باشد مثلا: The punishment was out of all proportion to the crime

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

​when a particular situation happens

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

توافق ، تراضی طرفین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

می تونه به معنی درست کردن مو ( حالت دادن ) استفاده بشه مثلا: he wears his hair up موهاشو به سمت بالا شونه می کنه