پیشنهادهای علی ارحامی (١٧٧)
صریح. تصریح کننده. در مقابل ضمنی و دلالت کننده
در خود جای دادن
در نهایت
مشت آهنین در اقتصاد
نظام باور نظام عقاید
متقاطع. تلاقی کننده. هم پوشان.
�رانت خواهی� دقیق تره نسبت به رانت خواری
نگرش بینش دیدگاه چشم انداز
جایگزین
کمینه، حدالقی
اریب با در تلاقی با در مقابل
لااقل، حداقل، در کمترین حالت. در بدترین حالت
عامل بازدارنده تنبیه مجازات
چرخشی. متناوب. متغیر. متحول.
معاف کننده
شخصی سازی
محول کردن. انتقال دادن
محاسبه گر در علوم اجتماعی
پیوند زدن - متصل کردن
نیکوکاری. خیریه. انفاق.
عادی سازی معمول شدن تبدیل کردن به عادت
بار معنایی
ناشناخته
غیر قابل مقایسه
قیاس پذیر قابل مقایسه
غیر صنعتی سازی صنعتی زدایی
وابستگی به موقعیت
قواعد رفتاری
ترجمه دقیقش: روش شناسی مردمی
بارور کردن یکدیگر
چندبخشی
ناخودآگاه
دولت بودن در علوم سیاسی
معین. مشخص. قابل تعیین
ملقمه
حامی مصرف کننده
از لحاظ سرزمینی
چارت سازمانی
یک معناش میشه سیم کشی ها و لوله های آب و گاز
حمایت گرایی
سوگیری، تعصب، تحت تاثیر جو بودن
خاستگاه
خداترس
تبعه خارجی
دهقان
اسحقاق - حقانیت در متون حقوقی
حل نشدنی
ناشی از قرارداد
غیر عضو
در حقوق: تایید رسمی