پیشنهادهای عَجَمَندِه (٣,٧٣٣)
هُشیاریدَن = هشیار شدن.
آنَکیدَن. خلاف رای سلطان رای جستن بخون خویش باشد دست شستن اگر خود روز را گوید شب است این بباید گفت آنک ماه و پروین. سعدی
آنَکِش. آنکیدن.
ایماییدن = ایما و اشاره کردن.
یَواشیدَن = کاری را آهستانه تر انجامیدن.
آکاور = آک _ آور.
هویژگی ها. هوویژگیگان.
کِنِفتیدَن.
کِنِفتاندَن.
موییدن. نالیدن. کاغیدن.
نُشخواریدن.
جَدَلیدَن = رزمیدن. ستیزیدن.
نیکاسیدن. در زند و پازند به معنی نگاه باشد که از دیدن و رؤیت است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . در پهلوی نیکاس است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین )
وازازیدن = d�sherber کندنِ علف هایِ هرز. واهرَزیدَن.
تَزدیدن.
بنوانیدن
بَدَزداییدن = بد _ ازدای_ یدن کَژزداییدن = کژ_ازدای - یدن
دُژَزداییدن = دژ_ازدای - یدن
کریشکیدن = جنگیدن. رزمیدن. مبارزهیدن.
بیغولیدن = گوشه گیری کردن.
پیشکاریدن.
کیاریدن = تبلیدن. کاهلیدن.
توبیخیدن. بیغاریدن.
دَراییدَن. درایش کردن.
پیراگیریدن = to envelope
اگر اشتباه نکنم، "ناریک" در پارسیگ، "بانو" را می چمید ( معنی می داد )
شوخگنیدن = آلودن.
هیدیدن = to pollute از واژه ی "ناهید".
تَراگوییدن/تراگفت کردن/تراگویی کردن/تراگویش کردن/ . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تَراگوییدن/تراگفت کردن/تراگویی کردن/تراگویش کردن/ = to quote . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تَراگوییدن/تراگفت کردن/تراگویی کردن/تراگویش کردن/ =/to cite to quote . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
زَکابیدن = استفاده از جوهر برای نوشتن. . . . .
اشکوبیدن = ایجاد سقف.
پالایَکیدَن. پالایکش کردن.
جُستار. جستاریدن = نوشتن جستار.
جُستارنده.
جُستارنده.
تَبَهیدَن. تبهش کردن. *نابودیدن نادرست است. نباید از ستاک گذاشته ی یک کارواژه ( بودن - - بود ) کارواژه ی دیگری بسازیم ( بودیدن ) ، زیرا آن موقع ست ...
اَهرافتن/اهرامیدن.
جُنگیدَن = گرداوریدن.
اَکدَشیدَن = دویوژیدن انسان های با نژادهای مختلف. درامیختن.
رَواگریدَن =رَوا _ گر _ یدن.
خودارضاییدن = خودارضایی کردن.
پیشداوریدَن = پیشداوری کردن.
چِماندن.
مَلقَمیدن.
هَمسِرِشیدَن/هَمسِرشتن.
سرشیدن.
پانتومیمیدن.
نیستان کردن = نیست کردن. نیستانیدن = نیست کردن.