پیشنهاد‌های محمد علی امینی (٢٠٥)

بازدید
١٢٥
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایش کسی را با بیان کردن جنبه های مثبتی چیزی تغییر دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به درست بودن انجام کاری، با بیان کردن جنبه های مثبت، باورمند کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حَصْریدَن [برامده از حصر و ـیدن]: محصور کردن؛ دارای حصر کردن عُصاریدَن [برامده از عصاره و ـیدن]: اجزاء یا ماهیت مهم چیزی را استخراج کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُراوَر [سُر، ـا ( دارای صفت ) ، و ـور ( اطراف ) ]: چیزیکه براحتی به طرفین سر می خورد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( برنامه نویسی ) نوعِپال [برامده از نوع، ـپـ، ـال] وسیله نوع انگاشتن شی ها/موجودها

پیشنهاد
٠

برنامه نویسی نوعِپْگَرایانه [برامده از نوع، ـپـ ( انگاشتن/پنداشتن ) ، گرای، و ـانه]: برنامه نویسی بر اساس جهان بینی نوع انگاری شی ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَسْمال [رسم و ـال]: وسیله رسم کردن نِگارال [نگار و ـال]: وسیله نگاشتن رَسْمْلَت [رَسم و ـلَت]: صفحه ترسیم نِگارلَت [نگار و ـلَت]: صفحه نگاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نِویسال [نویس ( بن مضارع نوشتن ) و ـال]: وسیله نوشتن دَرْجال [درج و ـال]: وسیله درج کردن اطلاعات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَسمال [رسم و ـال]: وسیله رسم کردن نِگارال [نگار ( بن مضارع نگاشتن و ـال]: وسیله نگاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکْرامیدَن [ذکر، ـام، و ـیدن]: به یاد آوردن درحالت کلی برای ساختن مصدرها ناگذرا به بن مضارع پسوند ـمیدن یا ـامیدن می چسبد؛ مثلا: - ذکریدن ( یادآوری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکْرامیدَن [ذکر، ـام، و ـیدن]: حالت ناگذرای مصدر ذکریدن ( یادآوری کردن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکْرامیدَن [ذکر، ـام و ـیدن]: مصدر ناگذرای ذِکْریدَن درحالت کلی برای ساختن حالت ناگذرای یک مصدر گذرا، پس از بن مضارع آن مصدر پسوند ـمیدن یا ـامیدن چ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطلاعاتی را به ذهن آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکْریدَن [ذکر و ـیدن]: اطلاعاتی را به ذهن آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکریدَن [ذکر و ـیدن]: اطلاعاتی را به ذهن آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذِکْریدَن [ذکر و ـیدن]: اطلاعاتی را به ذهن آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

نِگَهیدَن [نگه و ـیدن]: وضعیت یا حالت چیزی را حفظ کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت یا حالت چیزی را حفظ کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نِگَهیدَن [نگه و ـیدن]: وضعیت یا حالت چیزی را حفظ کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَشریدن [بشر و ـیدن]: آگاه کردن کسی از چیزی پنهان سرورانگیز.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را از چیزی پنهان و سرورانگیز آگاه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَشِریدَن [برامده از بشر و ـیدن]: خبری سرورآور و پنهان را به کسی دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

اَذّیدَن [برامده از اذیت و ـیدن]: کسی را دچار رنج کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیاجِشْ [برامده از کیـ ( چه کسی ) با ـجـ ( سنجیدن ) و ـش ( فرایند ) ]: هویت کسی را سنجیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناسال [شناس ( بن مضارع شناختن ) و ـال]: وسیله شناسایی کردن چیزی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عَمَریدَن [برامده از تعمیر و ـدن]: وضعیت چیزی را از ناسالم به سالم تغییر دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فُروبینال: برامده از فرو ( زیر، پایین ) ، بین ( بن مضارع دیدن ) ، و ـال ( وسیله ) مقابل فرابینال بمعنی Telescope

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

صُحبیدن [برامده از صحبت و ـیدن]: گفتن مطلبی به منظور آشکار شدن موضوعی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَرْکیدَن [برامیده از تَرک و ـیدن]: خاتمه دادن به بودن در وضعیت یا حالتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَرْکیدَن [برامده از ترک و ـیدن]: خاتمه دادن به بودن در وضعیت یا حالتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

️زَمیکْدَن [برامده از زم ( دمای پایین ) ـیک ( خصلت ) و ـدن]: چیزی را دچار کاهش دما کردن ( زیر ۲۰ درجه سانتیگراد ) ️خُنَیکدَن [برامده از خن، ـیک و ـ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمیدن [برامده از آماده و ـدن]: شرایط، وضعیت، یا حالت چیزی را بمنظور هدفی مرتب کردن مثال: I need to prepare the documents for the meeting tomorrow. با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُهِیْدَن وسیله های موردنیاز را از مکان های مختلف آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُهِیْدَن [برامده از مهیا و ـدن]: چیزهای مورد نیاز را از مکان های مختلف آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( رایانش ) تَرایال [برامده از تَرا ـال]: وسیله انتقال تغییرات از یک سکو به سکوی کاری دیگر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَمایال [برامده از نما ( بن مضارع نمودن ) و ـال]: وسیله نشان دهنده چیزی نماینده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِشارال [برامده از اشاره و ـال]: وسیله اشاره کننده مَکانَّما [برامده از مکان و نما]: نشانگر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِشارال [برامده از اشاره و ـال]: وسیله ای برای اشاره کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در نقش اسم: وَرابینال یا فَرابینال: فرا یا ورا، بین ( مضارع دین ) ، و ـال ( وسیله ) فراگشال [برامده از فرا، گشا، و ـال] بمعنی وسیله گشاینده چیزهای ف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واقِعیدَن: واقع با ـیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَراموژْدَن: مصدر سببی فرامودن؛ یعنی بر اثر فرایند طبیعی فراموش کردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( رایانش ) فرامودن [برامده از فراموش و ـیدن]: یعنی اطلاع هایی را به فراموشی دادن

پیشنهاد
٠

فرامودَن: برامده از فراموش و ـیدن

پیشنهاد
٠

لَفْگودن: لف، گو، ـدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

لَفْگودن: ساخته شده از لَف، گو ( بن مضارع گفتن ) و ـدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را با استفاده از باورهای خودش به درستی انجام کاری باورمند کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ای برای ریخت دادن به چیزی ازطریق ایجاد ساختار موردنظر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماندگار کردن چیزی به شکل مادی