پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
در کتاب مدیر مدرسه آل احمد: عجب کار بچه های مردم درآمده!
به درد چیزی/کسی خوردن
بگیر و ببند، گرفت و بند
بگیر و ببند
هارت و هورت کردن
سرحدات
سرتاسری
پت و پهن
قلمی ناشی داشت=در نویسندگی هنوز به پختگی نرسیده بود.
نظامت
صد تومان حقوق به جایی نمی رسد=صد تومان حقوق کفاف نمی دهد.
نان دادن
رزق رساندن به . . . او نان مادرش را می دهد
پرداختن به
پرداختن به
پرداختن به
سر درد دل کسی باز شدن
بد و بیراه
جبهه گرفتن، مخالفت ورزیدن
یک جفت قالیچه خریده بود به سیصد تومان .
هر چه بود . . . . . . . . . .
واهمه برداشتن واهمه برم داشت که . . . . . . . . . . . . .
کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است شق القمر معجز کون پارگی است. علی قلی بیک ترکمان ( از آنندراج ) .
کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است شق القمر معجز کون پارگی است. علی قلی بیک ترکمان ( از آنندراج ) .
کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است شق القمر معجز کون پارگی است. علی قلی بیک ترکمان ( از آنندراج )
کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است شق القمر معجز کون پارگی است. علی قلی بیک ترکمان ( از آنندراج ) .
ارث خرس به کفتار می رسد = ارثی که از یک ادم بزرگ و قلدر به لاشه خور ها می رسد / به جای بد، بدتر آمدن
نامناسب بودن :پیرهن به تنش زار میزند.
لباسهاشان به تنشان زار می زد
- دست کردن پیش کسی ؛ نزدیک و دراز کردن دست بسوی کسی. دست سوی کسی بردن : مکن دست پیشش اگر عهد گیرد ازیرا که در آستین مار دارد. ناصرخسرو
خبر گرفتن
آمادهٔ رفتن به جایی شدن
راه بردن به ( در ) کاری یا کسی ؛ دریافتن کاری یا کسی. پی بردن به کسی یاچیزی. متوجه آن شدن. پی بردن بدان
راه بردن به ( در ) کاری یا کسی ؛ دریافتن کاری یا کسی. پی بردن به کسی یاچیزی. متوجه آن شدن. پی بردن بدان
راه بردن
راه بردن
سر کردن با کسی
سر کردن با کسی
بریانتین زده=کسی که آرایشی با موهای روغن زده یا ژل زده دارد. ( به نقل یکی از کاربران )
باعث تفریح کسی شدن/بودن
چشمش پیچ داشت=چپ چشم بود
پیچ چشم
پیچ داشتن چشم
خپله
در نثر آل احمد به مفهوم= تراشیدن سر با ماشین ریش تراش
سیاه سوخته
باریکه، باریک اندام
باریک
اطوی شلوارش همیشه تیز بود
هر صبح