پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
خبرش را داشتم که چه بلاها به سرش می آورند.
از و چز
چنان عادت می شود که . . . . . . .
از و چز
از و چز
از و چز کردن
از و چز کردن
شارت و شورت
شارت و شورت ، لاف و گزاف
خفت آور
موقع شناس
کسی که نمی تواند مطلب خود را بی خجالت به نحو احسن بیان کند. ( متضاد سر زبان دار )
وضع از این قرار است
زبان دل =کنایه از قلم ، نوک قلم
پای هر برگه امضا زدم
حساب سازی
حساب سازی
دفتر یادداشت و نگهداری حساب
چیزی/ را به خرج کسی انجام دادن ( اصطلاح ) مثال : نهار را به خرج ناظم خورده بودند.
مایه گذاشتن
از چیزی مایه گذاشتن
مایه گذاشتن
بده بستان
قال کار را کندن
قال کار را کندن
قال کار را کندن
قال کاری/چیزی را کندن
قال کار را کندن
قال کار را کندن
قال کار را کندن
قال کار را کندن
قال کار را کندن
سر و صورت گفتن ، سازمند شدن ، سازمان شدن ، تشکّل گرفتن
قرتی
قرتی
چرکین ، چرک شده
متلک پراندن بسیار
( اصطلاح )
سر و صورت دادن ، به سامان کردن ، سازمند کردن
سر و سامان دادن
سر و صورت دادن ، به سامان کردن ، سازمند کردن
سر و صورت دادن ، به سامان کردن
سر و صورت دادن منظم کردن سازمند کردن
کُند و زنجیر = گوی فلزی که به پای زندانی ها می بستند
من همه اش درفکرِ . . . . . . . . بودم.
دونگ
دونگ
چشم های گود نشسته
پهنای حوض یک قدم بود.
وحشت گرفتن حامد وحشتش گرفته بود.