پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
سوالم را اینجور دنبال کردم که :. . . . . . . . . . . . . . .
به شما چه مربوط است؟
گفتن گفتم که برایش چایی بیاورند.
یکه
یکه خوردن
یکه خوردن
رو دست زدن
رودست خوردن
رودست خوردن
رودست زدن
آفتابی شدن
به قصدِ. . . . . . . . . . . . =به هوایِ. . . . . . . . ، به منظورِ . . . . . . . . .
به هوایِ . . . . . . .
به هوایِ. . . . . . . .
اخم در هم کردن اخمم را در هم کردم و گفتم :. . . . . . . . . . . . .
خاصه خرجی کردن
خاصه خرجی کردن استثناء گذاردن.
خاصه خرجی
در این گرانی ها ، جاپای سلطان سابق پیدا بود.
کسی که می تواند مطلب خود را بی خجالت به نحو احسن بیان کند.
سر زبان داشتن ( اصطلاح ) = خوب سخن گفتن ، خوب حرف زدن ، سخنور بودن ، خجالت نکشیدن در سخن گفتن ، قبولاندن سخن و صحبت خود. ( ماخوذ از پیشنهاد کاربران ...
به دو تومان خریدمش
ضامن بهشت و دوزخ کسی نبودن
( اصطلاح )
به/با این طریق
بربر، بر و بر
بربر، بر و بر
خوش خدمتی
خوش خدمتی
خوش خدمتی
خوش خدمتی
خوش خدمتی
النگ و دولنگ ، خرت و خورت ، هنزر پنزر
به سق کشیدن=به دندان گرفتن او نان به سق کشید.
به سق کشیدن=به دندان گرفتن او نان به سق کشید.
دم پخت. [ دَ پ ُ ] ( ن مف مرکب ) پخته شده با دم گرم. غذا که به دم گرم پزد.
( اصطلاح )
از حد دررفتن ؛ تجاوز و تخطی کردن
دررفتن
نیمه جویده ، ناقص جویده شده
نیمه کاره
درمانده کردن
have a foothold in ( something ) /get a foothold in ( something ) . To be in an initial, stable position from which one can progress in a particula ...
چای داغ در آن سرما نعمتی بود.
( اصطلاح )
بی دست و پایی
بی دست و پایی بی قدرتی. بی زوری. ناتوانی. ضعف : چون اجلش فرارسید از بی دست و پایی نتوانست گریخت. ( گلستان ) .
بی دست و پایی بی قدرتی. بی زوری. ناتوانی. ضعف : چون اجلش فرارسید از بی دست و پایی نتوانست گریخت. ( گلستان ) .
پاتال
پاتال