پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)

بازدید
٥,٩٥٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالطرتین. [ ذُطْ طُرْ رَ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) شب ، از آنروی که اوّل و آخر آن سرخ است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذوالزوائد. [ ذُزْ زَ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) اسد. شیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالطول. [ ذُطْ طَ ] ( ع ص مرکب ) خداوند افزون کردن نعمت. ( مهذب الاسماء ) . واهب. وهاب. کریم. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالطول. [ ذُطْ طَ ] ( ع ص مرکب ) خداوند افزون کردن نعمت. ( مهذب الاسماء ) . واهب. وهاب. کریم. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته بزک لهجه و گویش تهرانی آرایش مختصر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

She was heavily made - up ( =wearing a lot of make - up ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

She was heavily made - up ( =wearing a lot of make - up ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

and how! old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question ‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

How is this book different from other books?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

How is this book different from other books?

پیشنهاد
٠

know your limits

پیشنهاد
٠

know your limits

پیشنهاد
١

know your limits

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

at a time,

پیشنهاد
٠

in any order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in any order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

in any order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in any order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در کوردی دژخوراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کوردی دژخوراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کوردی دژخوراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کوردی دژخوراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدق. [ ب َ دَ ] ( اِ ) همان بیذق است که پیاده شطرنج باشد. ( از فرهنگ فرنگ از آنندراج ) . پیاده شطرنج. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدق. [ ب َ دَ ] ( اِ ) همان بیذق است که پیاده شطرنج باشد. ( از فرهنگ فرنگ از آنندراج ) . پیاده شطرنج. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدجنم. [ ب َ ج َ ن َ ] ( ص مرکب ) در تداول عامه ، بدخوی. بدخلق. بدقلق. کج خلق. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدجلو. [ ب َ ج ِ ل َ / لُو ] ( ص مرکب ) اسپ سرکش. ( غیاث اللغات ) . اسبی که مطاوعت سوار نکند. ( آنندراج ) . ستور سرکش که بواسطه لگام رام نگردد. ( ناظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدجلو. [ ب َ ج ِ ل َ / لُو ] ( ص مرکب ) اسپ سرکش. ( غیاث اللغات ) . اسبی که مطاوعت سوار نکند. ( آنندراج ) . ستور سرکش که بواسطه لگام رام نگردد. ( ناظ ...

پیشنهاد
٠

explain away

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

explain away

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

explain away

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in order For the skills sections, it is best to work through each unit in order

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in order For the skills sections, it is best to work through each unit in order