پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)

بازدید
٥,٩٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

achieve a score

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

scores of something a lot of people or things= Scores of victims were killed Scores of reporters gathered outside the courthouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

three score years and ten old use ( =70 years, a person’s expected length of life )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

three score years and ten old use ( =70 years, a person’s expected length of life )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

three score years and ten old use ( =70 years, a person’s expected length of life )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

three score years and ten old use ( =70 years, a person’s expected length of life )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to have a wide vocabulary

پیشنهاد
٠

from all over the world

پیشنهاد
٠

all over the world

پیشنهاد
٠

all over the world

پیشنهاد
٠

from all over the world

پیشنهاد
٠

from all over the world

پیشنهاد
٠

from all over the world

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( ذوالنجمة ) ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خر. ( منتهی الارب ) . و در تاج العروس ذیل کلمه نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک. . . نبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ذوالنجمة ) ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خر. ( منتهی الارب ) . و در تاج العروس ذیل کلمه نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک. . . نبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ذوالنجمة ) ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خر. ( منتهی الارب ) . و در تاج العروس ذیل کلمه نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک. . . نبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ذوالنجمة ) ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خر. ( منتهی الارب ) . و در تاج العروس ذیل کلمه نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک. . . نبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( ذوالنجمة ) ذوالنجمة. [ ذُن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خر. ( منتهی الارب ) . و در تاج العروس ذیل کلمه نجمة آمده است : و النجمه بالفتح و یحرک. . . نبت ...

پیشنهاد
٠

ذوالتشاریف. [ ذُت ْ ت َ ] ( ع ص مرکب ) کنگره دار. با بریدگیها. دارای دندانه ها. صاحب کنگره ها و شرفه ها، از برگ و مانند آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالتشاریف. [ ذُت ْ ت َ ] ( ع ص مرکب ) کنگره دار. با بریدگیها. دارای دندانه ها. صاحب کنگره ها و شرفه ها، از برگ و مانند آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالتشاریف. [ ذُت ْ ت َ ] ( ع ص مرکب ) کنگره دار. با بریدگیها. دارای دندانه ها. صاحب کنگره ها و شرفه ها، از برگ و مانند آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالاوتاد. [ ذُل ْ اَ ] ( اِخ ) خداوند میخها. دارای مسمارها. لقب فرعون موسی در قرآن : و فرعون ذوالاوتاد. ( قرآن 12/38 ) و گویند از اینرو بدو ذوالاوتا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالاوتاد. [ ذُل ْ اَ ] ( اِخ ) خداوند میخها. دارای مسمارها. لقب فرعون موسی در قرآن : و فرعون ذوالاوتاد. ( قرآن 12/38 ) و گویند از اینرو بدو ذوالاوتا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ذوالاوتاد. [ ذُل ْ اَ ] ( اِخ ) خداوند میخها. دارای مسمارها. لقب فرعون موسی در قرآن : و فرعون ذوالاوتاد. ( قرآن 12/38 ) و گویند از اینرو بدو ذوالاوتا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالاجماع. [ ذُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) گرگ. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالاجماع. [ ذُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) گرگ. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذو الاقتدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذو الاقتدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذو الاقتدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذواللسانین. [ذُل ْ ل ِ ن َ ] ( ع ص مرکب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذواللسانین. [ذُل ْ ل ِ ن َ ] ( ع ص مرکب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالوجهین. [ ذُل ْ وَ هََ ] ( ع ص مرکب ) منافق. خداوندنفاق. دوروی : فقال له الاحنف امسک علیک فأن ذا الوجهین خلیق ان لایکون عنداﷲ وجیهاً. ( ابن خلکان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالزوائد. [ ذُزْ زَ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) اسد. شیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالزوائد. [ ذُزْ زَ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) اسد. شیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) پستان زن و دیگر حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ) . پستان. ( فرهنگ جهانگیری ) . || آوندی که شیر د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوالطرتین. [ ذُطْ طُرْ رَ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) شب ، از آنروی که اوّل و آخر آن سرخ است.