mandible

/ˈmændəbl̩//ˈmændɪbl̩/

معنی: فک، ارواره
معانی دیگر: (کالبد شناسی) فک زیرین، آرواره ی زیرین، زیرآرواره، زیرآره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: mandibular (adj.)
(1) تعریف: the bone of the lower jaw in vertebrates.

(2) تعریف: one of the front biting mouth parts in insects.

(3) تعریف: the lower or upper part of a bird's bill.

جمله های نمونه

1. The mandible is protracted and retracted in chewing.
[ترجمه گوگل]فک پایین در هنگام جویدن کشیده و جمع می شود
[ترجمه ترگمان]فک به درازا کشیده و در حال جویدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mandible is a favourite subject for Hall.
[ترجمه گوگل]فک پایین سوژه مورد علاقه هال است
[ترجمه ترگمان]فک یک موضوع مورد علاقه هال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vole mandible from Westbury deposits showing the results of insitu break down of the bone.
[ترجمه گوگل]فک پایین از رسوبات وستبری که نتایج شکسته شدن درونی استخوان را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فک Vole از رسوبات Westbury نشان می دهد که نتایج of شکستگی استخوان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deer mandible chewed by small rodents showing the elongated and parallel sided double grooves characteristic of rodent gnawing.
[ترجمه گوگل]فک پایین آهو جویده شده توسط جوندگان کوچک که شیارهای دو طرفه دراز و موازی مشخصه جویدن جوندگان را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فک گوزن از جوندگان کوچک جویده شده و به طور موازی خطوط دو جداره را نشان می دهد که در حال gnawing موش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The breakage of the mandible differentiates at least four groups of predator.
[ترجمه گوگل]شکستگی فک پایین حداقل چهار گروه از شکارچیان را متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]شکستگی فک حداقل چهار گروه از شکارچیان را متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Impacted anterior teeth due to a small mandible.
[ترجمه گوگل]دندان های قدامی نهفته به دلیل کوچک بودن فک پایین
[ترجمه ترگمان]دندان های جلو جلویی به خاطر فک کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusions CAMRS could reproductively and effectively reposition mandible with little sleeping disturbance.
[ترجمه گوگل]ConclusionsCAMRS می تواند باروری و به طور موثر فک پایین را با اختلال خواب کمی تغییر مکان دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری CAMRS می تواند به طور موثر فک را با اختلالات خواب کمی تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Final, significance of unnamed foramina in mandible for blood supply and nerve innervation were discussed.
[ترجمه گوگل]در پایان، اهمیت روزنه های بدون نام در مندیبل برای خون رسانی و عصب دهی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نهایی، اهمیت of بی نام در فک برای تامین خون و innervation عصبی مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lower jaw is called the mandible or mandibular bone.
[ترجمه گوگل]فک پایین را استخوان فک پایین یا فک پایین می گویند
[ترجمه ترگمان]فک پایینی به استخوان فک یا استخوان فک نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The position relation between mandible and maxilla or cranioaural.
[ترجمه گوگل]رابطه موقعیت بین فک پایین و فک بالا یا کرانیو شنوایی
[ترجمه ترگمان]موقعیت موقعیت بین فک و آرواره یا فک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because of mandible particularity on configuration and function, functional reparation is still a difficult problem.
[ترجمه گوگل]به دلیل خاص بودن فک پایین در پیکربندی و عملکرد، ترمیم عملکردی هنوز یک مشکل دشوار است
[ترجمه ترگمان]به دلیل ویژگی های فک در مورد پیکربندی و عملکرد، reparation کارکردی هنوز یک مشکل دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Right eye is facial be equivalent to trigeminal mandible raising distributinging area and on the right side of cervical those who bleb bequeath falls is scabby .
[ترجمه گوگل]چشم راست صورت معادل ناحیه پراکنده بالابرنده فک پایین سه قلو است و در سمت راست دهانه رحم کسانی که وصیت می‌کنند دچار گال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]چشم راست شبیه فک trigeminal است که ناحیه distributinging را بالا می برد و در سمت راست گردن کسانی که bleb را رها می کنند کچل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What mix of selective forces and developmental constraints moulded the mandible, honed the teeth?
[ترجمه گوگل]چه ترکیبی از نیروهای انتخابی و محدودیت‌های رشدی فک پایین را قالب‌گیری کرد، دندان‌ها را تراش داد؟
[ترجمه ترگمان]چه ترکیبی از نیروهای انتخابی و محدودیت های رشد فک را روشن کرده و دندان های آن را پیدا کرده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The other end attached to a bony spot on the mandible, or lower jaw.
[ترجمه گوگل]انتهای دیگر به یک نقطه استخوانی در فک پایین یا فک پایین متصل است
[ترجمه ترگمان]انتهای دیگر به یک خال استخوانی بر فک یا فک پایینی متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After 48-55 months of weathering, the bones of the skull and mandible were still little altered.
[ترجمه گوگل]پس از 48 تا 55 ماه هوازدگی، استخوان‌های جمجمه و فک پایین هنوز تغییر چندانی نداشتند
[ترجمه ترگمان]بعد از ۴۸ - ۵۵ ماه هوازدگی، استخوان های جمجمه و فک هنوز کمی تغییر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فک (اسم)
chap, jaw, mandible, maxilla, jowl

ارواره (اسم)
jaw, mandible, maxilla, chin, jib, chops

تخصصی

[علوم دامی] آرواره پایینی
[دندانپزشکی] فک پایین، آرواره تحتانی، فک زیرین،
[زمین شناسی] آرواره رویی. آرواره بالا. عضو مخصوص جویدن در حشرات.

انگلیسی به انگلیسی

• lower jaw bone; lower part of a bird's bill; either of a pair of jawlike biting organs in insects
a mandible is a jawbone, especially the jawbone of an animal, bird, or fish; a technical term.

پیشنهاد کاربران

زفر زیرین ؛ فک اسفل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( فرهنگ فارسی معین ) : هر حیوانی به وقت خاییدن زفر زیرین جنباند و یکی مخالف بود، چنانکه تمساح زفر زبرین جنباند و زیرین نجنباند. ( دانشنامه ص 43 از حاشیه برهان چ معین ) . رجوع به ترکیب قبل شود.
[پزشکی] ( استخوان ) فک تحتانی
استخوان فک
مترادف: jawbone
mandible
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

mandible ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: فک پایین
تعریف: استخوان نعلی شکل متحرکی که بخش تحتانی استخوان بندی صورت و چارچوب استخوانی کف دهان را تشکیل می دهد|||متـ . زیرواره

بپرس