پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
جهال. [ ج ُهَْ ها ] ( ع ص، اِ ) ج ِ جاهل. ( منتهی الارب ) . جاهلان. نادانان. ( اقرب الموارد ) : بر سر جهال به امر خدای محتسب او بکند احتساب. ناصرخسر ...
از دیر باز ، من القدیم
عوام و خواص
اعالی و ادانی
ادانی و اعالی
متضمن بودن
متضمن بودن
متضمن
متضمن
متضمن
متضمن
متضمن
اعیاد
عناد ورزیدن
مورد اعتراض قرار گرفتن
مورد اعتراض قرار دادن
به دیدار کسی رفتن
به دیدار کسی رفتن
از حد بیرون بودن
بسیار بودن ، فراوانی
از حد بیرون بودن
خاطرنشان کردن
خاطرنشان کردن
خاطرنشان کردن
فخر کردن. [ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نازیدن. بالیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : عملت کو، به عمل فخر کن ایرا که خدای با تو ازبهر عمل کرده در این وعده ثوا ...
فخر کردن. [ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نازیدن. بالیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : عملت کو، به عمل فخر کن ایرا که خدای با تو ازبهر عمل کرده در این وعده ثوا ...
اعتراض کردن نسبت به . . . . . . . . . . . .
اولوالامر
اولوالامر
نساء
نساء
باز جای فرستادن: عودت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۵ ) . ( برگرفته از یادداشت جناب علی باقری )
باز جای فرستادن: عودت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۵ ) . ( برگرفته از یادداشت جناب علی باقری )
باز جای فرستادن: عودت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۵ ) . ( برگرفته از یادداشت جناب علی باقری )
فرمودن
فرمودن
در اثناء . . . . . . .
در اثناء . . . . . . . . . . .
در اثناء . . . . . . . . .
به دلجویی از کسی پرداختن
ادانی
ادانی
ادانی
ادانی
ادانی
اعالی
اعالی
اعالی
اعالی
اعالی