مادر قحبه

لغت نامه دهخدا

مادرقحبه. [ دَ ق َ ب َ / ب ِ ] ( ص مرکب ) دشنامی است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

دشنامی است

پیشنهاد کاربران

در ادامه این یک اصطلاح است. ربطی به مادر. طرف می تواند نداشته باشد. خانواده درستی دارد ولی طرف چون عمرش در جای نا مناسب گذرانده و کارهای بدی یاد گرفته بدون ارتباط با خانواده طرف کارهای دور از انسانیت و شرافت انجام میدهد
آدمی که به هر شکلی فکر کنید یا فکرش نمی کنید سرتان کلاه بگذارد و کاری کند به خاک سیاه بنشینید و بیچاره تان کند. آدم هفت خط و حیله گر. حقه باز. کلک و رند
بیشرف.
اینها خواب راحت تر از بقیه دارند
به میزان ثروت نیست به شخصیت. خصلت. تربیت است
whoreson
Mother ghhbe
به کسی که مادرش قهوه خانه دار بود
قرم ساق
قرم به معنی قرمز
درزمانی که به تبریز حمله می شود سربازهایی که چکمه قرمز داشتند کفش هایشان را درخانه هر کسی می گذاشتند باید خانه را ترک می کرد
برای همین از ان به بعد هرکسی می خواست بگوید فلانی ادم بدی است می گفت مثل قرم ساق ها است
نه قحبه هست نه قهوه بلکه گو واده هست در لفظ و کلام عربی برای فحاشی به مردان کلمه گو واد به کار میبرند که معنی ان جاکش وقرمساق ودلال بین روسپی ومشتری میباشد وکلمه گو واده برای زنان به همین معناست ومادر گوواده یعنی مادر روسپی مادر دلال مادر جاکش
به پسری که مادرش در کارهای اداری تبحر داشته باشد مادر قحبه یا مادر قهوه میگویند
مادر قحبه یا مادر جنده معنی :
همسری که تنشو به جنس مخالف خودش بده بهش میگن .
مادر قحبه, مادر جنده .
مادربه خطا. [ دَ ب ِ خ َ ] ( ص مرکب ) لفظی است مشهور و دشنامی معروف. ( آنندراج ) . کلمه ٔ فحش. ( ناظم الاطباء ) . نوعی دشنام است. تمام فحشهای مادر از ترکیب این کلمه با دشنامهای گوناگون ساخته می شود. ( فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ) :
...
[مشاهده متن کامل]

مشک گویند، بخالش سر دعوی دارد
این عجب نیست از آن هندوی مادربه خطا.
ارسلان بیک ( از آنندراج ) .

مادر غر
آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا : کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری . . . ( مثنوی . نیک. ۲۸۷ : ۶ )
در زبان عربی قحبه به معنای هرزه می باشد
مادر زشتکاره ، بدکاره، جنده
به عنوان دشنام استفاده می شود ولی به کسی گفته می شود که مادر او قحبه باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس