پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣١)

بازدید
١٠,٨٦٣
پیشنهاد
٠

خلخال زر. [ خ َ ل ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پای برنجن. ( آنندراج ) . || کنایه از آفتاب عالمتاب. ( آنندراج ) : چو خاتون یغما بخلخال زر ز خرگاه ...

پیشنهاد

خلخال زر. [ خ َ ل ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پای برنجن. ( آنندراج ) . || کنایه از آفتاب عالمتاب. ( آنندراج ) : چو خاتون یغما بخلخال زر ز خرگاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He has a heart of stone.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get the fuck out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I don't fucking care!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

who gives a fuck ?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What the fuck is that ?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What the fuck is that ?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

we are done

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be over with somebody To no longer have strong emotions about someone or something; to be unenthusiastic about someone or something.

پیشنهاد
٠

make a fuss/kick up a fuss ( about something )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

make a fuss/kick up a fuss ( about something )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

make a fuss/kick up a fuss ( about something )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

it's ok = No Would you like a plastic bag? It's ok, I'll just put it in my handbag.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

it's ok = no Would you like a plastic bag? It's ok, I'll just put it in my handbag.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

One - forth

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not bloody likely A: "Are you going to Jen's party this weekend?" B: "Not bloody likely! She's been a total jerk to me lately. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

One - half

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not bloody likely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not bloody likely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

She has full lips

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

light - skinned

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

light skirt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

light skirt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

light skirt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

inept

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

inept

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی دست و پا

پیشنهاد
٠

bad - mouth Why are you always bad - mouthing Tiffany? You don't even know her that well!

پیشنهاد
٠

bad - mouth Why are you always bad - mouthing Tiffany? You don't even know her that well!

پیشنهاد
٠

bad - mouth Why are you always bad - mouthing Tiffany? You don't even know her that well!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

bad - mouth Why are you always bad - mouthing Tiffany? You don't even know her that well!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

bad - mouth Why are you always bad - mouthing Tiffany? You don't even know her that well!

پیشنهاد
٠

Paid leave

پیشنهاد
٠

Paid leave

پیشنهاد
٠

سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ...

پیشنهاد
٠

سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیت. [ زَ ] ( ع اِ ) روغن. ( ترجمان القرآن ) . روغن زیتون . ( دهار ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . روغن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیت. [ زَ ] ( ع اِ ) روغن. ( ترجمان القرآن ) . روغن زیتون . ( دهار ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . روغن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشدامن. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] ( اِ ) خوشتامن. مادرزن. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) : بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر سه پایه زن شده خوشدام ...