پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)
bad swally [n. phr. ] ( Ulster ) . Fast eater.
Atty Hayes’s goat [n. phr. ] as in as old as Atty Hayes’s goat [catchphrase] ( Cork ) . Very old. 1996 Irish Times, 6 May: ‘To be as old as Atty Hay ...
Atty Hayes’s goat [n. phr. ] as in as old as Atty Hayes’s goat [catchphrase] ( Cork ) . Very old. 1996 Irish Times, 6 May: ‘To be as old as Atty Hay ...
any - which - way [adv. ]. Randomly, in disorderly manner. 1989 Hugh Leonard, Out after Dark: ‘I packed, ramming my clothes any - which - way into a ...
after - clapps [n. pl. ]. Unexpected results. 1675 - 95 Anon. , Purgatorium Hibernicum: ‘I never tought [thought]|/Mee company had ever brought/Such ...
after - clapps [n. pl. ]. Unexpected results. 1675 - 95 Anon. , Purgatorium Hibernicum: ‘I never tought [thought]|/Mee company had ever brought/Such ...
after - clapps [n. pl. ]. Unexpected results. 1675 - 95 Anon. , Purgatorium Hibernicum: ‘I never tought [thought]|/Mee company had ever brought/Such ...
امراءة انثی ؛ زن کامل. ( منتهی الارب ) .
بیضتین. [ ب َض َ ت َ ] ( ع اِ ) تثنیه بیضة ( در حالت نصبی و جری ) . دو خایه. دو تخم. ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به بیضة شود. || خصیتین. انثیین. تخمگان. ...
بیضتین. [ ب َض َ ت َ ] ( ع اِ ) تثنیه بیضة ( در حالت نصبی و جری ) . دو خایه. دو تخم. ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به بیضة شود. || خصیتین. انثیین. تخمگان. ...
که = از گم نامی به که بدنامی . ( امثال و حکم دهخدا چ 3 ص 1323 ) .
little - known After Tsar Ivan IV captured Kazan in 1552 and Astrakhan in 1556, Russia not only took control of the Volga River, but in essence, als ...
مساعدت کردن. [ م ُ ع َ / ع ِ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کمک کردن. همراهی کردن. معاضدت کردن. موافقت کردن. یاری کردن. یارمندی کردن : سخت تازه شد و شادکام ...
مساعدت کردن. [ م ُ ع َ / ع ِ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کمک کردن. همراهی کردن. معاضدت کردن. موافقت کردن. یاری کردن. یارمندی کردن : سخت تازه شد و شادکام ...
مساعدت کردن. [ م ُ ع َ / ع ِ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کمک کردن. همراهی کردن. معاضدت کردن. موافقت کردن. یاری کردن. یارمندی کردن : سخت تازه شد و شادکام ...
face defeat ( =be likely to be defeated )
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
شانسکی
stand a chance/hope ( of doing something )
pump ship
pump ship
pump ship
pump ship
از مجازات کاری در امان ماندن
از مجازات کاری در امان ماندن
از مجازات کاری در امان ماندن
از مجازات کاری در امان ماندن
از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] دیوانه بودن .
از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] دیوانه بودن .
از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] دیوانه بودن .
از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] دیوانه بودن .
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست
بنا خواست