ricochet

/ˈrɪkəˌʃe//ˈrɪkəʃeɪ/

معنی: کمانه، کمانه کردن، با گلوله کمانه دار زدن
معانی دیگر: (گلوله و غیره)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: richochets, ricocheting, ricocheted
• : تعریف: to bounce or skip off a surface at an angle; rebound.
مشابه: bound, glance, skip

- The bullet ricocheted off the driveway and went through the neighbor's front window.
[ترجمه گوگل] گلوله از خیابان خارج شد و از شیشه جلوی همسایه عبور کرد
[ترجمه ترگمان] گلوله از راه ماشین رو کما نه کرد و از پنجره جلویی همسایه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a bounce or skip off a surface at an angle; rebound.
مشابه: bound, glance, skip

- The ricochet of a badly hit golf ball was responsible for the large bruise on his leg.
[ترجمه گوگل] کمانه توپ گلف که به شدت ضربه خورده بود مسئول کبودی بزرگ روی پای او بود
[ترجمه ترگمان] گلوله توپ گلف به شدت ضربه خورد و مسئول کبودی بزرگی روی پایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was hit in the arm by a ricochet.
[ترجمه گوگل]با کمانه به بازویش اصابت کرد
[ترجمه ترگمان] اون با یه تیر به دستش ضربه زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was hit by a ricochet from a stray bullet.
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یه گلوله از یه گلوله خیابونی تیر خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A woman protester was killed by a ricochet .
[ترجمه گوگل]یک زن معترض توسط کمانه کشته شد
[ترجمه ترگمان]یه زن شورشی توسط یه کمانه کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was wounded in the shoulder by a ricochet.
[ترجمه گوگل]او از ناحیه کتف بر اثر کمانه زخمی شد
[ترجمه ترگمان] اون توسط یه کمانه زخمی شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Modern fashion writers interpret this hemline ricochet with sociological spins.
[ترجمه گوگل]نویسندگان مد مدرن، این کمانه با خط سجاف را با چرخش های جامعه شناختی تفسیر می کنند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان مد مدرن این hemline ricochet را با چرخش جامعه شناختی تعبیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I heard the shot ricochet, then felt a sudden pain in my leg.
[ترجمه گوگل]صدای شلیک کمانه را شنیدم، سپس دردی ناگهانی در پایم احساس کردم
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک تیر را شنیدم و بعد دردی ناگهانی در پایم حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every day, billions of dollars ricochet around in the globalized economy.
[ترجمه گوگل]هر روز میلیاردها دلار در اقتصاد جهانی شده کمانه می کنند
[ترجمه ترگمان]هر روز، میلیاردها دلار در اقتصاد جهانی به چرخش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This ricochet process is normal enough.
[ترجمه گوگل]این فرآیند کمانه به اندازه کافی عادی است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ricochet به اندازه کافی نرمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was hit by a ricochet.
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت کمانه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] بهش شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was hit by a start bullet by ricochet.
[ترجمه Mahsa] او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تیر خورده بهش شلیک کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Questions ricochet between The Times, Rankin, the manager and the distressed, Titian-tressed singer herself.
[ترجمه گوگل]پرسش‌ها بین تایمز، رنکین، مدیر و خود خواننده مضطرب و تنش‌آمیز، کمانه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سوالاتی که بین تایمز، Rankin، مدیر و the، تیسین - tressed وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shots just ricochet off his body like nothin '.
[ترجمه گوگل]عکس‌ها مثل هیچ چیز از بدنش کمانه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]گلوله ها فقط به بدنش کمانه میکنن انگار که هیچی نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Officials fear that if ricochet theory pans out, it could inflame tensions and spark more riots.
[ترجمه گوگل]مقامات می ترسند که اگر نظریه کمانه نظامی مطرح شود، می تواند به تنش ها دامن بزند و شورش های بیشتری را برانگیزد
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که اگر برنامه ricochet pans شود، ممکن است آتش تنش را شعله ور سازد و باعث بروز آشوب بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She came bouncing into the room like a ricochet shot.
[ترجمه گوگل]مثل یک شلیک کمانه به داخل اتاق آمد
[ترجمه ترگمان]مثل تیر چراغ برق بالا و پایین می پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمانه (اسم)
ricochet

کمانه کردن (فعل)
ricochet

با گلوله کمانه دار زدن (فعل)
ricochet

تخصصی

[پلیمر] کمانه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• rebounding motion or deflection of a projectile from a surface
bounce back, rebound or be deflected off of a surface
when a bullet ricochets, it hits a surface and bounces away from it.

پیشنهاد کاربران

کمانه کردن ( گلوله )
سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از بهار عجم ) :
کنون که تیر فلک سینه کرد سینه بدزد
بجست برق بلا نم در آبگینه بدزد.
ملا ملک قمی ( از آنندراج )
کمانه کردن، آماده اعمال
کمانه کردن، کمانه کردن گلوله
Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY /
Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay /
Chandelier : نورافشان - لوستر ( n ) / شَن دِلی یِر /shan. duh. LEER /
باز تاب کردن ، کمانه کردن
در واقع این کلمه میتونه collocation برای tears به حساب بیاد که معنی جریان یافتن اشک ها رو میده
ricochet ( fr. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: کمانهکشی اُفتان
تعریف: معمولاً در کمانه کشی راست، ضربۀ کمانه به نحوی که نیمۀ بالایی آن بر روی سیم انداخته شود و براثر وزن خود چندین بار بر روی سیم ارتعاش کند|||متـ . اُفتان
کمانه کردن گلوله

بپرس