پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)
معنی اصطلاح - > شخصی را به یک پَی سَه کردن ( دری افغانستان ) آبروی کسی را بردن مثال: با حرف هایش مقابل دیگران، مرا به یک پی سه کرد. هیچ توقع ای کار ...
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > شاسی اشاره به قد
( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > شأن کسی اَجَل شدن مقام کسی بالا رفتن ( معمولا به طنز ) مثال: حالا دیگر این قدر شأن آقا اجل شده که برای دیدنش بای ...
معنی ضرب المثل - > شال و کلاه کردن آماده رفتن شدن.
معنی ضرب المثل - > شال و کلاه کردن آماده رفتن شدن.
معنی ضرب المثل - > شال و کلاه کردن آماده رفتن شدن.
( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > شأن کسی اَجَل شدن مقام کسی بالا رفتن ( معمولا به طنز ) مثال: حالا دیگر این قدر شأن آقا اجل شده که برای دیدنش بای ...
( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > شأن کسی اَجَل شدن مقام کسی بالا رفتن ( معمولا به طنز ) مثال: حالا دیگر این قدر شأن آقا اجل شده که برای دیدنش بای ...
( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > شأن کسی اَجَل شدن مقام کسی بالا رفتن ( معمولا به طنز ) مثال: حالا دیگر این قدر شأن آقا اجل شده که برای دیدنش بای ...
معنی اصطلاح - > شپش توی جیب کسی سه قاپ / چارقاپ می اندازد / می زند / می ریزد کنایه از اینکه آن کس فقیر / بی چیز / آس وپاس است مثال: آقا حالا به آلاف ...
معنی اصطلاح - > شپش توی جیب کسی سه قاپ / چارقاپ می اندازد / می زند / می ریزد کنایه از اینکه آن کس فقیر / بی چیز / آس وپاس است مثال: آقا حالا به آلاف ...
معنی ضرب المثل - > شلم شوربا درهم برهم و آشفته، چیز یا جای بی سرو سامان.
معنی اصطلاح - > شست کسی خبردار شدن به چیزی پی بردن؛ ناگهان از چیزی خبردار شدن مثال: همین که اون دوتا رو توی بازار با هم دیدم، شستم خبردار شد که کاسه ...
معنی ضرب المثل - > شلم شوربا درهم برهم و آشفته، چیز یا جای بی سرو سامان.
معنی ضرب المثل - > شمشیر را غلاف کردن ترک مجادله و مخاصمه، آشتی کردن.
معنی ضرب المثل - > شلم شوربا درهم برهم و آشفته، چیز یا جای بی سرو سامان.
معنی اصطلاح - > قید چیزی / کسی را زدن از چیزی / کسی چشم پوشیدن؛ از داشتن چیزی / رفت وآمد با کسی چشم پوشیدن؛ چیزی / کسی را فراموش کردن مثال: وقتی آن ب ...
معنی اصطلاح - > قید چیزی / کسی را زدن از چیزی / کسی چشم پوشیدن؛ از داشتن چیزی / رفت وآمد با کسی چشم پوشیدن؛ چیزی / کسی را فراموش کردن مثال: وقتی آن ب ...
معنی اصطلاح - > قید چیزی / کسی را زدن از چیزی / کسی چشم پوشیدن؛ از داشتن چیزی / رفت وآمد با کسی چشم پوشیدن؛ چیزی / کسی را فراموش کردن مثال: وقتی آن ب ...
معنی اصطلاح - > قید چیزی / کسی را زدن از چیزی / کسی چشم پوشیدن؛ از داشتن چیزی / رفت وآمد با کسی چشم پوشیدن؛ چیزی / کسی را فراموش کردن مثال: وقتی آن ب ...
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قُزمیت عقب افتاده
معنی اصطلاح - > قباله و بنچاق کسی دست دیگری بودن همه ی اسرار کسی را دانستن مثال: قباله و بنچاق همه شان توی دست منه. من عضو فراموش خانه هستم یا آنها ک ...
معنی اصطلاح - > قباله و بنچاق کسی دست دیگری بودن همه ی اسرار کسی را دانستن مثال: قباله و بنچاق همه شان توی دست منه. من عضو فراموش خانه هستم یا آنها ک ...
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قُزل قورت گرسنگی شدید
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قُزل قورت گرسنگی شدید
قمر در عقرب
قمر در عقرب
to go in search of sth/someone
to go in search of sth/someone
to go in search of sth/someone
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قمقمه اهل قم
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قمقمه اهل قم
( قند توی دل کسی آب شدن ) معنی اصطلاح - > قند توی دل کسی آب شدن بسیار شاد شدن مثال: آقاداداش از دریافت نامه ی موافقت بانک با اعتبار، داشت قند توی دلش ...
معنی ضرب المثل - > قیمه و قرمه کردن زخمی و مجروح ساختن، لت و پار کردن.
معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.
معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.
معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.
معنی ضرب المثل - > یک دل نه صد دل عاشق شدن عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بی خود شدن.
معنی ضرب المثل - > یک دل نه صد دل عاشق شدن عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بی خود شدن.
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.
عنی اصطلاح - > یک جا ی کار لنگیدن ایراد داشتن / ناقص بودن / درست کار نکردن چیزی مثال: - ده بار همه ی قطعه ها رو باز کردم و از نو سوار کردم، باز هم ی ...
یک لاقبا. [ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) یک قبا. که تنها یک قبای بی آستر در بر دارد. || سخت فقیر. بی چیز. نادار. درویش. مفلس. ( یادداشت مؤلف ) : زمستا ...
معنی ضرب المثل - > یکه یالقوز آدم تنها و مجردی که بی کس و کار باشد.
معنی ضرب المثل - > یکه یالقوز آدم تنها و مجردی که بی کس و کار باشد.
معنی ضرب المثل - > یک وقت از سوراخ تو می ره، یک وقت از دروازه تو نمی ره متغیرالحال، دو شخصیته، کسی که هر وقت یک حالت و یک رفتار را در پیش بگیرد.
six and thirty
six and thirty