fart

/ˈfɑːrt//fɑːt/

معنی: گوز، گوزیدن
معانی دیگر: چس، ضرطه، گوز دادن، چسیدن، باد درکردن، ضرطه دادن، (خودمانی ـ زننده) آدم (به ویژه آدم پیر)، مردکه، زنکه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (vulgar) a passing of intestinal gas from the anus.

(2) تعریف: an annoying or foolish person.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: farts, farting, farted
عبارات: fart around
• : تعریف: to pass intestinal gas from the anus.

جمله های نمونه

1. fart around (or about)
(خودمانی) وقت خود را به بطالت گذراندن

2. He's just a boring old fart.
[ترجمه فریماه] اون فقط یک آدم پیر خسته کننده است
|
[ترجمه ۷] او فقط یک باد معده پیر خسته کننده است
|
[ترجمه گوگل]او فقط یک گوز قدیمی خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]اون فقط یک گوز پیر خسته کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The old fart had served his purpose.
[ترجمه گوگل]گوز پیر به هدف خود عمل کرده بود
[ترجمه ترگمان]گوز پیر هدفش را انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A fart is not an atom bomb. . . .
[ترجمه unknown] گوز یک بمب اتم نیست
|
[ترجمه گوگل]گوز بمب اتم نیست
[ترجمه ترگمان]A یک بمب اتم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He wouldn't be allowed to fart or pick his nose or put his feet on the table.
[ترجمه reza-amiri] به اواجازه داده نمیشد بگوزد یا دماغشو بالابکشه، یاپاهایش را روی میز بیندازد
|
[ترجمه گوگل]اجازه نداشت گوز بزند یا دماغش را بچیند یا پاهایش را روی میز بگذارد
[ترجمه ترگمان]او اجازه نداشت دهانش را باز کند یا دماغش را بگیرد یا پاهایش را روی میز بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some soldiers fart very easily and comfortably in the camp.
[ترجمه reza-amiri] بعضی سربازان، خیلی آسون و براحتی دراردوگاه ( کمپ ) میگوزند
|
[ترجمه گوگل]برخی از سربازان خیلی راحت و راحت در اردوگاه گوز می‌زنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از سربازها به راحتی و راحتی در اردوگاه می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The director had planted a fart machine in there.
[ترجمه گوگل]کارگردان یک ماشین گوز در آنجا کار گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]کارگردان یک ماشین گوز در آن جا گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You say: Every think me you put a fart, such ozonosphere formation.
[ترجمه گوگل]شما می گویید: هر فکر می کنید من یک گوز قرار می دهید، چنین تشکیل اوزونوسفر
[ترجمه ترگمان]تو می گوئی: هر کس به من فکر می کند تو یک گوز یا چنین آرایش جنگی می زاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fart is the emissions of carbon dioxide, hydrogen, mostly with methane.
[ترجمه reza-amiri] گوز، بیرون دادنِ دی اکسید کربن، هیدروژن، اغلب بهمراه متان است
|
[ترجمه گوگل]گوز انتشار دی اکسید کربن، هیدروژن، عمدتا با متان است
[ترجمه ترگمان]fart انتشار کربن دی اکسید، هیدروژن و عمدتا با متان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a brain fart of walking in this forest.
[ترجمه گوگل]این یک گوز مغزی از راه رفتن در این جنگل است
[ترجمه ترگمان]این یه گوز مغزه که تو این جنگل راه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although the sounds of fart were different, but the smell were consistent definitely, that was sulfur dioxide and barmy radishes.
[ترجمه گوگل]اگرچه صداهای گوز متفاوت بود، اما بوی قطعا ثابت بود، آن دی اکسید گوگرد و تربچه بارمی بود
[ترجمه ترگمان]اگر چه صدای گوز متفاوت بود، اما بو کاملا با آن سازگار بود، این دی اکسید گوگرد و radishes بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She says that all you do is burp, fart, dribble, grin inanely and emit a series if unintelligible noises.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید تنها کاری که انجام می‌دهید آروغ زدن، گوز زدن، دریبل زدن، پوزخند غیرعادی است و اگر صداهای نامفهومی منتشر کنید
[ترجمه ترگمان]او می گوید: تنها کاری که شما می کنید آروغ زدن، گوز، dribble، نیش زدن inanely و یک سری series را اگر سر و صدا را از خودش بیرون بکشد یک سری از آن ها را از خود بیرون می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't give a fiddler's fart about some hippie morality agonising about nuclear technology.
[ترجمه گوگل]من در مورد برخی از اخلاقیات هیپی که در مورد فناوری هسته ای عذاب آور است، گوز کمانچه زنی نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من در مورد یک هیپی و morality که در مورد فن آوری هسته ای هست، دست t
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human Female - " I like to fart in the tub. "
[ترجمه ‌v] انسان زن - من دوست دارم در وان تو بگوزم
|
[ترجمه گوگل]زن انسان - "من دوست دارم در وان گوز بزنم "
[ترجمه ترگمان]زن زن - \" من دوست دارم در وان fart \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوز (اسم)
fart

گوزیدن (فعل)
poop, fart

انگلیسی به انگلیسی

• releasing of gas from the bowels (slang)
release gas from the bowels (slang)
if someone farts, they allow air to be forced out of their body through their anus; an informal or rude word which some people find offensive.
if you call someone an old fart, you are indicating that you think that they are boring and that you do not respect them;an informal or rude word which some people find offensive.
if you say that someone is farting about or is farting around, you mean that they are wasting time doing silly things instead of doing what needs to be done; an informal expression which some people find offensive.

پیشنهاد کاربران

گوز چیزیس که بد بد است اکثری هم که معدشون خیلی درد میکنه میتوانند به دستشویی مراجعه کنن
نکته:
اگر در مهمونی داش میومد سریع بپری تو راهرو و گر نه. . . . . .
گوز::::::
چیزیست که بد است
چیزی هست که اگر در میهمانی خواست بیاد سریع بدو بیرون وگر نه. . . . . . . . .
این کلمه معنای زشتی دارد
ولی من بازم معناشو در جریانتون میزارم که اگر یه وقت کسی این کلمه رو بهتون گفت ( ! ) دیگه خودتون میددونید در جریانش باشید😅
که معذرت میخوام معناش میشه گوزیدن، چشیدن
trouser chuff ( n. ) ( also trouser cough ) [chuff n. 3 ; note synon. 17C cough in the breech, i. e. buttocks]
a fart
باده به همراه بوی بد معده که از معتقد انسان یا هر حیوانی خارج شود ، جرپیدن
همان دستشویی خودمان
یعنی : چسیدن. گوزیدن
بادی که برای تخلیه از معده خارج میشود
She is just a fart for me. . . . . . . .
تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
گوز، تیز، گوزیدن، گوزدادن
گوز
بادی که برای تخلیه از مقعد در می اید
باد شکم
بادمعده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس