پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٤٠)

بازدید
٦,١٠٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یتیمه ؛ دختر دردانه و منحصر : از ثقات حضرت سلطان جمعی از جهت نقل آن در یتیمه برفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 395 ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Frau Zumpen brought some cognac, poured it out, and before I could say anything about the contract she pushed a yellow folder toward me: “Fir Tree H ...

پیشنهاد
٠

گل به گلستان بردن . [ گ ُ ب ِ گ ُ ل ِ ب ُ دَ] ( مص مرکب ) کنایه از کوشش بیفایده کردن و امر لغو. ( مجموعه مترادفات ص 292 ) . چون زیره به کرمان بردن .

پیشنهاد
١

در به دریا بردن ؛ نظیر زیره به کرمان بردن. بمعنی کار کم ارزش و بیفایده کردن : سر خجالتم از پیش برنمی آید که درچگونه به دریا برند و لعل به کان. سعدی.

پیشنهاد
١

در به دریا بردن ؛ نظیر زیره به کرمان بردن. بمعنی کار کم ارزش و بیفایده کردن : سر خجالتم از پیش برنمی آید که درچگونه به دریا برند و لعل به کان. سعدی.

پیشنهاد
١

در به دریا بردن ؛ نظیر زیره به کرمان بردن. بمعنی کار کم ارزش و بیفایده کردن : سر خجالتم از پیش برنمی آید که درچگونه به دریا برند و لعل به کان. سعدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزرع دانه سوز ؛ دنیا. ( مجموعه مترادفات ص 165 ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

cigarette butt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک بر ؛ در تداول یک گروه کثیر. یک دسته بزرگ و در آن نفرت و کراهت هست و چون دشنام و نفرینی است. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر را ازبر نشناختن و ندانستن و تشخیص ندادن ؛ بکلی عامی بودن. هیچ ندانستن. در منتهی الارب آرد: در مثل است ، هولا یعرف البر من الهر؛ او بر را از هر نمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بر ؛ در تداول یک گروه کثیر. یک دسته بزرگ و در آن نفرت و کراهت هست و چون دشنام و نفرینی است. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک بر ؛ در تداول یک گروه کثیر. یک دسته بزرگ و در آن نفرت و کراهت هست و چون دشنام و نفرینی است. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر خوردن ؛ متمتع شدن. فایده بردن. نتیجه بردن. برخوردار شدن : همه وادیج پر انگور و همه جای عصیر زآنچه ورزید کنون بر بخورد برزگرا. شاکر بخاری. کنون ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بر خوردن ؛ متمتع شدن. فایده بردن. نتیجه بردن. برخوردار شدن : همه وادیج پر انگور و همه جای عصیر زآنچه ورزید کنون بر بخورد برزگرا. شاکر بخاری. کنون ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بر خوردن ؛ متمتع شدن. فایده بردن. نتیجه بردن. برخوردار شدن : همه وادیج پر انگور و همه جای عصیر زآنچه ورزید کنون بر بخورد برزگرا. شاکر بخاری. کنون ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برِ؛ نزد. قیاس به. ( یادداشت مؤلف ) . بقیاس به. به نسبت. نسبت به. در برابر. در مقابل : انگشت بر رویش مانند بلور است پولاد بر گردن او همچون لاد است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ببر کردن ؛ بتن کردن جامه و جز آن. پوشیدن جامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ببر کردن ؛ بتن کردن جامه و جز آن. پوشیدن جامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخت کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخت کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بر باز کردن ؛ از تن کندن. از تن درآوردن لباس و سلاح و جزآن.

پیشنهاد
٠

اندر بر کشیدن ؛در بر کشیدن. در آغوش گرفتن. اندر بر گرفتن.

پیشنهاد
١

اندر بر کشیدن ؛در بر کشیدن. در آغوش گرفتن. اندر بر گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بربردن ؛ بالا بردن. برافراشتن : گنبدی نهمار بربرده بلند نش ستون از زیر و نه بر سرش بند. رودکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بربردن ؛ بالا بردن. برافراشتن : گنبدی نهمار بربرده بلند نش ستون از زیر و نه بر سرش بند. رودکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر امتداد ایام/روزگار بر امتداد ؛ به طول زمان. به کشیدن روزگاران : و نام و آوازه عهد همایون. . . بر امتداد ایام مؤبد و مخلد گردانید. ( کلیله و دمنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر امتداد ایام/روزگار بر امتداد ؛ به طول زمان. به کشیدن روزگاران : و نام و آوازه عهد همایون. . . بر امتداد ایام مؤبد و مخلد گردانید. ( کلیله و دمنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر امتداد ایام/روزگار بر امتداد ؛ به طول زمان. به کشیدن روزگاران : و نام و آوازه عهد همایون. . . بر امتداد ایام مؤبد و مخلد گردانید. ( کلیله و دمنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

براطلاق ؛ مطلقاً : زیرا که عقل براطلاق کلید خیرات و پای بند سعادت است. ( کلیله و دمنه ) . پادشاه اهل فضل و مروت را براطلاق بکرامات مخصوص نگرداند. ( ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

براطلاق ؛ مطلقاً : زیرا که عقل براطلاق کلید خیرات و پای بند سعادت است. ( کلیله و دمنه ) . پادشاه اهل فضل و مروت را براطلاق بکرامات مخصوص نگرداند. ( ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بر از چیزی ؛ بالاتر از آن. فوق آن : هرکه منظور تو شد همچو ستاره بشرف جایگاهش بر ازین طارم نه منظر شد. کمال اسماعیل ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to the point where

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to the point where

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کجاستی ؟ جان پدر کجاستی ؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کجاستی ؟ جان پدر کجاستی ؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایدر. [ دَ ] ( اِ، ق ) پهلوی �اتر� به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت �اترهی � . ( از حاشیه برهان قاطعچ معین ) . اینجا. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایدر. [ دَ ] ( اِ، ق ) پهلوی �اتر� به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت �اترهی � . ( از حاشیه برهان قاطعچ معین ) . اینجا. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایدر. [ دَ ] ( اِ، ق ) پهلوی �اتر� به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت �اترهی � . ( از حاشیه برهان قاطعچ معین ) . اینجا. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایدر. [ دَ ] ( اِ، ق ) پهلوی �اتر� به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت �اترهی � . ( از حاشیه برهان قاطعچ معین ) . اینجا. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایدر. [ دَ ] ( اِ، ق ) پهلوی �اتر� به معنی اینجا. مقایسه شود با سانسکریت �اترهی � . ( از حاشیه برهان قاطعچ معین ) . اینجا. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دمار از جان ( نهاد، هستی ، دماغ ، مغز ) کسی برآوردن ( درآوردن ) ؛ او را بسیار عذاب دادن. سخت شکنجه دادن. کنایه است از به هلاکت افکندن و هلاک کردن و ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( غلامة ) غلامة. [ غ ُ م َ ] ( ع اِ ) مؤنث غلام. ( منتهی الارب ) . در اشعار عرب غلامة مؤنث غلام استعمال شده است. کنیز. اَمَة. ( اقرب الموارد ) . رج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عاقبت وگر به خشم روی صدهزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عاقبت وگر به خشم روی صدهزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عاقبت وگر به خشم روی صدهزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم