تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرچم ، درفش. Flag.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نبرد ، جدال. War , Battle , Fight.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گرگ ، جمع:Wolves.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

فاش شده ، برملا شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بتا ، یک کلمه ی یونانی هست که میشه ب یعنی دومین حرف الفبای یونانی. Beta:The second alphabet of Greek language.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آناناس که تو آلمانی هم آناناس میگن . Pineapple:A kind of equatorial fruit.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ماهی سالمون ، ماهی آزاد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ماهی تن. گوشت ماهی که تو تن ماهیه همینه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کالباسی که از گوشت ران خوک به دست میاد که نمک میزنن بهش. Ham:A meat make from the tigh of pig.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

صدف ، صدف خوردنی ، گوشت صدف. Mussels:A meat that make from mussels.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

میگو ، گوشت میگو. Prawn:A meat that it make from Prawn.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اردک ، گوشت اردک. Duck:A meat that it make from duck.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ماهی، گوشت ماهی. وقتی ing بگیره میشه ماهیگیری. Fish=ماهی ، گوشت ماهی. Fishing=ماهیگیری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جوجه یا مرغ یا خروس پخته شده. جوجه. ترسو هم میشه. Chicken:A meat that it make from chicken , rooster or hen.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بره ، گوشت گوسفند یا بره. Lamb:A meat that make from lamb or sheep.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گوشت گاو. Beef:A meat that it make from cow.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گوشت خوک. Pork:A meat that it make from pig.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اجباری ، به اجبار. procrustean.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عمو ، برادر پدر ، دایی ، برادر مادر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رئیس ، ارباب ، مدیر. Head , Manager. Turkish:Patron.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خاموش کردن ، قطع کردن. Turn off:To stop the power.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

روشن کردن. Light , Lighten.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Turn , Time. فرصت ، دفعه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماهیچه ، عضله. Brawn.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رها کردن تیر. . Fire , Shot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسلحه ، سلاح ، تفنگ. Rifle.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نا شناس ، نا معلوم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوباره ، مجدد. Anew.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بر گشت ، بر گشتن ، باز گشت. Comeback.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در میان ، میان. که با Between خیلی فرق داره چون وقتی از Between استفاده می کنیم که بین دو تا چیز باشه اما Among برای بین بیشتر از ۲ تا چیز استفاده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ما بین ، بین.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسم یک بازی ویدیویی که سال 2018 به بیرون داده شد و الان طرفدار های زیادی پیدا کرده است و معنی Among us یعنی=میان ما ، در میان ما.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مخفف کلمه ی Communications هست که میشه:ارتباطات ، اتاق ارتباطات.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هرز ، به درد نخور . مثال: Junk files=فایل های هرز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مخفف I don't know. I don't know=نمی دونم. Bılmıyorum.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

راه اصلی ، مسئله اصلی ، مسیر اصلی ، جریان اصلی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شنا کردن ، شناور بودن. Swim:Move in water.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

انسانیت ، بشریت. Humanity , Manhood.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خنک ، گوارا ، خوب ، بسیار خوب. Cool=Cold. Cool=Good , Very good.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کارخانه. Workhouse. Factory:A place where that people work in it.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اول ، اولین. First:Before all the others. 1st=first

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاریخچه ، تاریخ. History:All the things that happened in the past.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اختراع ، ابداع. Invent:Make or think of something for the first time.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستگاه کره سازی. Churn:A machine for making butter by shaking milk or cream.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اخم کردن ، ناراضی بودن. Fret.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیال ، ذهن ، عقل. Wit , Reason

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کامل کردن فرم ، پر کردن فرم. Fill=پر کردن ، کامل کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پهن کردن ، گسترده کردن. Extend.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بازگشت ، برگشت. Hark back:Back.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

گواهی ، مدرک. Ducument=سند ، مدرک.