پیشنهادهای سمانه میرزائی (٥٥)
یکی شدن
زبان های پیوندی یا التصاقی
نقش داشتن
مورد توجه قرار دادن
change a nappy change a diaper هم معنی پوشک عوض کردن بچه رو می ده
middling amount : تعداد کم، تعداد انگشت شمار
فرآیند یادگیری
( n ) آشنا سازی
شکل دادن
هَمرَفت
شیمی سنتز
تفاوت، تمایز the differential between A and B
زباهنگ ( زبان فرهنگ )
انطباق
نام بیمارستان بیماری های روانی در فرانسه
غیرنظامندی
منزه سازی
خام
قاطعانه
suppletive form شکل بی قاعده
گسیختگی
مجرای تولید صدا
are of = have
این کلمه دو نوع شکل به صورت گذشته داره که معنای مختلفی داره: hang > hung که نگاه می کنیم بافت جمله اگر به معنای آویزان کردن شی یا چسباندن بود از گذشت ...
استخراج ( بهره برداری ) بی رویه
ابدال
[بررسی مقابله، زبانشناسی، مترجمی] the approximative systems سیستم های بینابینی
( عقیده ) نامتعارف
( در ترجمه ) سبک اِلقایی که توسط کاترینا رایش معرفی شد.
جان گرفته، تازه نفس After a long summer, he is recrudescent and ready to continue his job بعد از یک تابستان طولانی او تازه نفس و آماده از سرگیری کارش ...
در زبانشناسی" قاعده مند" هم معنی میده. مثلا وقتی می گن The prescriptive approach is regulative یعنی: اینکه گرامر تجویزی قاعده مند هست. یعنی در این ...
به فیلسوفان قرون وسطی که درباره ی زبان مطالعه می کردند اطلاق می شد.
در کتاب ماندی صفحه 78 در برابر واژه Amplification اومده که نوعی فرآیند ترجمه هستش به معنای کم شدن یک واژه با انتقال از متن مقصد به متن مبدا. به طور ...
قطره هم معنا می دهد. The drip method روش قطره ای
جامعه آماری
سخن بی پرده و صریح
در کتاب فرامکین درس ۲ صفحه ۴۳ ادیشن ۱۱ معنای این کلمه رو somewhat به معنی "تاحدی، قدری"دونسته؟!
نام یک نوع پرنده: پرنده چوب پا ( فارسی ) از سرده نوک خنجریان
پرنده چوب پا
سلام. Squalane vs. Squalene Squalene به طور طبیعی در بدن ما تولید میشه ولی کاربرد مراقب از پوست رو نداره چون زود اکسیده میشه اما squalane منشاش گیاه ...
در کتاب جرمی ماندی فصل ۳ بخش نیومارک به معنای کارایی و کاربرد هست.
شاد و سرمست
یه عالمه A raft of fruits یه عالمه میوه
کلمه از ریشه یونانی هست به معنای هدف و قصد
بامزه Cute
نوعی غذا با سیب زمینی سرخ کرده و پنیر پیتزا و نوعی سس که در کانادا شهر کبک ظاهر شده است
این کلمه رو موقع هایی هم به کار میبرن که کامپیوتر خراب شده مثلا: My PC is acting up again یعنی: کامپیوترم باز خراب شد، یا کامپیوترم باز ارور یا رد داد
قیاسی، قهرا، درنتیجه، از علت به معلول رسیدن مخالق a posteriori
استقرایی، تجربی، از معلول به علت رسیدن، استدلال آنی ( مانند استدلال از معلول به علت )
از بستر و مسکن ( در طلاق ) جدایی زوجه بدون داشتن حق ازدواج مجدد