recrudescent


معنی: عود کننده
معانی دیگر: عود کننده

جمله های نمونه

1. Objective To investigate the effect of recrudescent hepatocellular carcinoma treated with percutaneous sonographically guided microwave coagulation.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo بررسی اثر کارسینوم کبدی مجدد تحت درمان با انعقاد مایکروویو هدایت شده از طریق سونوگرافی از راه پوست
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثر of hepatocellular است که با percutaneous microwave guided هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The patient presented with a case of recrudescent gastralgia.
[ترجمه گوگل]بیمار با یک مورد گاسترالژی مجدد مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]بیمار با پرونده of gastralgia ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The optimal treatment program of irritability conjunctivitis and recrudescent cycle and precautionary measures.
[ترجمه گوگل]برنامه درمانی بهینه ورم ملتحمه تحریک پذیری و سیکل مجدد و اقدامات پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان]برنامه درمان بهینه زودرنجی و اقدامات احتیاطی و اقدامات احتیاطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Recrudescent possibility is very large.
[ترجمه گوگل]امکان بازگشت مجدد بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]احتمال بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To evaluate the clinical effects of the treatment of recrudescent fever sore with combined medicines and probe into the common nosogenesis.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثرات بالینی درمان زخم تب مجدد با داروهای ترکیبی و کاوش در نوزوژنز رایج
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات بالینی درمان تب recrudescent با داروهای ترکیبی و کاوش در the مشترک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After lymphatic tumour cures gold, should note those respects? Is recrudescent odds big?
[ترجمه گوگل]پس از درمان تومور لنفاوی طلا، آیا باید به این نکات توجه کرد؟ آیا شانس مجدد بزرگ است؟
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه تومور lymphatic، باید این احترام رو تحت تاثیر قرار بدن؟ احتمالش خیلی زیاده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عود کننده (صفت)
regressive, reboant, recurrent, recrudescent

انگلیسی به انگلیسی

• breaking out again, erupting again, reappearing (disease)

پیشنهاد کاربران

جان گرفته، تازه نفس
After a long summer, he is recrudescent and ready to continue his job
بعد از یک تابستان طولانی او تازه نفس و آماده از سرگیری کارش هست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : recrudesce
✅️ اسم ( noun ) : recrudescence
✅️ صفت ( adjective ) : recrudescent
✅️ قید ( adverb ) : _
عود مجدد بیماری
recrudescent ( پزشکی )
واژه مصوب: برگشتی 2
تعریف: ویژگی بیماری ای که علائم آن مدت بسیار کوتاهی پس از بهبود ظاهری دوباره آشکار می شود

بپرس