regulative

/ˈreɡjəˌletɪv//ˈreɡjəˌletɪv/

معنی: تنظیمی
معانی دیگر: تنظیمی

جمله های نمونه

1. Like Kant's Ideas they have a regulative function, guiding our actions and our cognitive efforts in a certain direction.
[ترجمه گوگل]مانند ایده‌های کانت، آنها عملکردی تنظیم‌کننده دارند و اعمال و تلاش‌های شناختی ما را در جهت خاصی هدایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مانند ایده های کانت، آن ها یک تابع regulative دارند، اعمال ما و تلاش های شناختی ما را در یک جهت خاص هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Third, display interest rate release lever's regulative function.
[ترجمه گوگل]سوم، نمایش عملکرد تنظیمی اهرم آزادسازی نرخ بهره
[ترجمه ترگمان]سوم، تابع regulative نرخ بهره را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. AIM: To investigate the direct regulative effect of nerve fibers on luteinizing hormone secretion in rat anterior pituitary.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر تنظیمی مستقیم رشته های عصبی بر ترشح هورمون لوتئینه کننده در هیپوفیز قدامی موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر مستقیم regulative فیبرهای عصبی روی ترشح هورمون luteinizing در هیپوفیز قدامی، انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The article also emphasizes that regulative electric motor is one of key components in ECVT.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین تاکید می کند که موتور الکتریکی تنظیمی یکی از اجزای کلیدی در ECVT است
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین تاکید می کند که موتور الکتریکی regulative یکی از اجزای کلیدی در ECVT است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective : To explorethe composition, struction and activity regulative mechanism of telomerase.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ترکیب، ساختار و مکانیسم تنظیمی فعالیت تلومراز
[ترجمه ترگمان]هدف: برای ترکیب explorethe، struction و مکانیسم regulative فعالیت telomerase
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: Study on several kinds of regulative alcohol metabolites in comparing the different effects of antialcoholism.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه بر روی چندین نوع متابولیت تنظیم کننده الکل در مقایسه اثرات مختلف ضد الکلیسم
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه انواع متابولیت های الکل regulative در مقایسه اثرات مختلف of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This article briefly reviews the regulative mechanism of signaling pathways in Na - channel activation.
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور خلاصه مکانیسم تنظیمی مسیرهای سیگنالینگ در فعال سازی کانال Na را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور خلاصه مکانیسم regulative مسیرهای سیگنال دهی در فعال سازی Na را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To observe the microecological regulative effect of Shenlinbaizhu Powder on enteric bacteria flora in the mouse model with spleen-insufficiency syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر تنظیمی میکرواکولوژیکی پودر Shenlinbaizhu بر فلور باکتری روده در مدل موش مبتلا به سندرم نارسایی طحال
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثر microecological Powder پودر Shenlinbaizhu در مورد enteric باکتری در مدل موشی با سندروم spleen - نارسایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective: To explore the regulative mechanism of apoptosis-associated gene proteins on the adaptive response of splenocyte apoptosis in mice induced by low dose radiation .
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی مکانیسم تنظیمی پروتئین‌های ژن مرتبط با آپوپتوز بر پاسخ تطبیقی ​​آپوپتوز اسپلنوسیت در موش ناشی از تشعشع با دوز پایین
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی مکانیسم regulative پروتیین های ژن های مرتبط با آپوپتوز در واکنش وفقی of splenocyte در موش های آزمایشگاهی ناشی از تابش کم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the regulative function of Anshenzengzhi grain to central nervous system of mouse.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه عملکرد تنظیمی دانه Anshenzengzhi به سیستم عصبی مرکزی موش
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تابع regulative دانه Anshenzengzhi به سیستم عصبی مرکزی موشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The independence of economic laws regulative object is up in the air.
[ترجمه گوگل]استقلال موضوع نظارتی قوانین اقتصادی در هوا است
[ترجمه ترگمان]استقلال قوانین اقتصادی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results showed that regulative fertilization changed agronomical properties compared with conventional fertilization and increased significantly grain weight of one spike and grain yield.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که کوددهی تنظیمی ویژگی‌های زراعی را نسبت به کودهای معمولی تغییر داده و وزن دانه یک سنبله و عملکرد دانه را به‌طور معنی‌داری افزایش داد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که لقاح مصنوعی در مقایسه با بارور سازی متعارف خواص agronomical را تغییر داد و به طور قابل توجهی وزن غله یک میخ و محصول غله را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And there weren't any significant regulative relations between XC2229 and other flagellar genes.
[ترجمه گوگل]و هیچ رابطه تنظیمی قابل توجهی بین XC2229 و سایر ژن های تاژک وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]و هیچ رابطه معنی داری بین XC۲۲۲۹ و دیگر ژن های flagellar وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That would be to establish a code of municipal law regulative of all private rights between man and man in society.
[ترجمه گوگل]این امر به معنای ایجاد کدی از قوانین شهرداری است که کلیه حقوق خصوصی بین انسان و انسان را در جامعه تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، تدوین یک قانون از حقوق شهرداری برای تمام حقوق خصوصی بین مرد و مرد در جامعه صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنظیمی (صفت)
regulative, regulatory

انگلیسی به انگلیسی

• controlling, managing, directing; adjusting to a specific level or condition

پیشنهاد کاربران

در زبانشناسی" قاعده مند" هم معنی میده.
مثلا وقتی می گن
The prescriptive approach is regulative
یعنی: اینکه گرامر تجویزی قاعده مند هست.
یعنی در این نوع گرامر ما باید جملاتی رو تولید کنیم که بر اساس قاعده ای که این نوع گرامر تعیین کرده باشه.

بپرس