پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٦٤٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

این فعل رسمی و Formal هست 🔴 to yell at ( someone ) : to criticize ( someone ) in a loud and angry way ◀️ She berated [=scolded] her son for coming h ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسپری فلفل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

“Modern” Homo sapiens ( that is, people who were roughly like we are now ) first walked the Earth about 50, 000 years ago. Since then, more than 108 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

■ A person is here and ready to help/do what needs to be done ■ typically "reporting for duty" is ideal in a military or para - military ( like poli ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Step forward : بیا جلو Step aside : برو اونور - برو اونطرف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عبوس/ ترشرو / غضبناک / عصبی مانند / بد اخلاق / خشمگین / چیزی یا کسی که مشخصه قهر کرده و عصبیه همون SURELY 🔴easily annoyed or angered : having a bad ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سوزاندن سطحی 🔴to burn ( something ) slightly ◀️The flame singed his hair. = His hair was singed by the flame ◀️The wood was singed by the candle ◀️ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Seize them : دستگیرشون کنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مرد مسلح Hit the gunman : مرد مسلح را بزن ( با گلوله )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

🔴🔴 R E B E L : شورشی - طغیان گر - افراد مسلحی که ضد حکومت فعالیت میکنند ■ a person who opposes or fights against a government ■ a person who oppose ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ولگرد 1 a : VAGRANT b : a foot traveler c : a woman of loose morals specifically : PROSTITUTE 2: a walking trip : HIKE 3: the succession of soun ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مورد اورژانسی و اضطراریتون چیه؟ ( پلیس یا آتش نشانی و آمبولانس )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

🔴person who chooses to work a lot : a person who is always working, thinking about work, etc ◀️My brother is a real workaholic who almost never tak ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Solitary : گوشه گیر / منزوی Solitude : تنهایی Loner : تنها / گوشه گیر Curious : کنجکاو Drowsy : خواب آلود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

noun [noncount] : 🔴the state of being kept alone in a prison cell away from other prisoners ◀️He spent three months in solitary confinement انفرادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سیستم اعلام حریق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به طرف بالا - رو بالا The nail was under the tire but upwards

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نقطه کور 🔴an area where a person's view is obstructed. ◀️"the rear - view mirror eliminates blind spots on both sides of the car"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

باهاش کنار بیا Get along هم به معنای کنار آمدن و سازش کردن و جور بودنه There's nothing to worry about. We can get along : چیزی برای نگرانی وجود ندا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Tip : نصیحت یا اطلاعات مفید ( راهنمایی ) / انعام Fine : جریمه ■ Tip : VERB to give an extra amount of money to someone who performs a service for y ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

?? May i get by : ممکنه رد بشم؟؟ ?? Can i slide past you : میشه رد بشم؟ !Step aside : کنار بایست ، برو کنار! !Scoot over : برو کنار! ( جا باز کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

I bought a personal jet. Cost a fortune : یه جت شخصی خریدم. کلی خرج رو دستم گذاشت ( خیلی گرون بود ) کاست اِ فُرچِن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

noun [count] 1 : a person who is in charge of or takes care of something ◀️the warden of the cemetery ◀️a park/forest warden ◀️a game warden [=a pers ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

Jail : بازداشتگاه ( تا زمانی که هنوز متهم دادگاهی نشده باشه و دادگاه حکم قطعی رو ارائه نداده باشه متهم در بازداشتگاه نگهداشته میشه و نه زندان ) Pris ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

■ Don't fuck with me : با من در نیفت - با من بازی نکن - منو عصبی نکن و رو مخم راه نرو ■ You fucked with a wrong guy : با بد کسی در افتادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خوش شانسی - شانست در اومده - شانس آوردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

I can make that happen : میتونم ترتیبشو بدم - میتونمکاری کنم به واقعیت بپیونده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

گورتو گم کن - بیا بخورش وقتی میخوای شر یه نفرو کم کنی و اگه عصبانی باشی و بخوای با لحن بدی با طرف مقابلت حرف بزنی این عبارت به کارت میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

In spite of : علی رغم Not at all : اصلا No way : هیچ راهی نیست - نه بابا Instead of : بجای According to : بر اساس - طبق - بنا به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Abraham : ابراهیم Jacob : یعقوب Adam : آدم Job : ایوب Alexander : اسکندر John : یوحنا Alfred : فرید Jones : یونس Cyrus : کوروش Joseph : یعقوب Hannah ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

What happened ? : چی شد ؟ Nothing. That detonator must be failed : هیچی. گویا چاشنیش عمل نکرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

You are Beneath us, Theodore : زیر مایی تئودور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( N ) بدگمانی - سوء ظن - شک Suspicion level : درجه شک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یکی از معانی follow میشه رعایت کردن و پیروی کردن مثال : Follow the rules of the street to remain undercover : در اینجا یعنی نکات و قوانین مربوط به خی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Tail that car to the deal : در اینجا معنی تعقیب کردن میده ( chase ) معنی دم هم میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

BLIND : کور ( نابینا ) DEAF : کر ( ناشنوا ) MUTE / DUMB : لال ( ناتوان گفتاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

🔴noun [count] : the part of the inside of a car, truck, etc. , that is below the windshield and that has the controls on it —called also Brit ) fasc ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

🔴a surface in front of a driver's or pilot's seat, on which the vehicle's or aircraft's instruments are situated. 🔴noun [count] : a flat surface ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

? What did you want : چی میخواستی Understanding and forgiveness : درک کردن و بخشش ( اینکه درکم کنی و منو ببخشی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

الگوی تکراری It's like a repetitive pattern : مثل یک الگوی تکراریه More like a repetitive scenario

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یکی از معانیش میشه خیلی مهم و حیاتی ( extremely important ) ◀️We have reached a critical phase of the experiment. ◀️It is absolutely critical [=vit ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Soild : جامد ( n ) ( adj ) Liquid : مایع ( n ) ( adj ) Gas : گاز ( n )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی دفاع My wife is a defenseless woman : همسرم یک زن بی دفاعه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

انگیزه جنسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Put it on speaker please : لطفا بزارش روی بلندگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

the process of dehydrating especially : an abnormal depletion of body fluids Because urine is primarily water, drinking it in small amounts is prob ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

سالهای متمادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

روابط سیاسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وقتی پلیس میگه freeze یعنی ایست یعنی همون stop

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

We must not let the killer escape : نباید بزاریم قاتل متواری بشه ( فرار کنه )