پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٦٣٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نردبان دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالیستای آتشین نوعی منجنیق تیر انداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Metal Armor : زره فلزی Leather Armor : زره چرمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آتش انداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کماندار اسب سوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Archer : تیر انداز Archery : تیر اندازی Crossbowman : تیر انداز ( کمان زنبورکی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیزه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Mace : گُرز Club : چماق Baseball bat : چوب بیسبال Maceman : گرز دار noun [count] 1 : a heavy club with many sharp points that was used as a weapon ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کمان زنبورکی کراس بُ کمان زنبورکی یا کمان پولادی یا کمان صلیبی یا زوبین ( به انگلیسی: Crossbow ) کمانی است که در حدود قرون وسطی در اروپا و سپس در ع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

noun HISTORICAL 1. the keeper of a turnpike. 2. a soldier armed with a pike.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

شمشیر زن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. شوالیه ۲. اسب ( در شطرنج ) ۳. شوالیه کردن ( درجه ی شوالیه را به کسی دادن ) شوالیه در گذشته به سربازانی گفته میشد که مهارت بالایی در مبارزه داشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Killer Hitman Murderer Assassin Slayer همگی میشن آدم کش یا قاتل Murderer بیشتر در بحث قانون و فقه و حقوق کاربرد داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگ انداز ( در قدیم و در جنگ ها این افراد سنگ را به سلاح تبدیل میکردند و اونو به سر و صورت دشمن پرتاب میکردن ) سلینگِر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

noun [count] 🔴1 : a house usually in the country where people can eat and rent a room to sleep in ■We stayed at a cozy/charming little inn in the co ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آسیاب Watermill : آسیاب آبی Windmill : آسیاب بادی noun [count] 1 a : 🔴 a building with machinery for grinding grain into flour 🔴b : a machine f ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

noun [count] 1 : a place where beer is made 2 : a company that makes beer شرکت آبجو سازی مغازه ی آبجو سازی - مشروب سازی Brewer هم میشه مشروب ساز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

noun [count] : a place where bread, cakes, cookies, and other baked foods are made or sold They work at/in a bakery جایی که در آن نان و کلوچه و بیس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

A shrine ( Latin: scrinium "case or chest for books or papers"; Old French: escrin "box or case" ) is a sacred or holy site dedicated to a specific d ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

به نظر من عام المنفعه و همگانی براش درست نیست چرا ؟ چون این واژه از commune و community میادش. Community یعنی اجتماع یا انجمن یا جامعه. مثلا gamers c ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

🔴a painted pole, decorated with flowers, round which people traditionally dance on May Day, holding long ribbons that are attached to the top of the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. چهارپایه ( صندلی که فقط پاهای فرد رو ساپورت میکنه و پشتی یا زیر دستی نداره ) ۲. ادرار و به ندرت مدفوع Dunking stool یعنی استخری که توش پر از آب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Verb ۱. فرو کردن سر یک فرد زیر آب ( برای مدت کوتاه ) ۲. بالا پریدن و انداختن توپ در بسکت ( در ورزش بسکتبال اسم این حرکت dunk هست ) ۳. فرو بردن غذا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Chopping board میشه تخته گوشت - تخته خرد کن - تخته آشپزخانه Chopping block هم همونه ولی در stronghold crusader به چوب گردن زنی گفته میشد در واقع مثل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

an upright post with a projecting arm for hanging the bodies of executed criminals as a warning صلابه ( وسیله ای است فلزی که دور بدن ممرم یا قربانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

noun [count] : a dark underground prison in a castle The king threw them in/into the dungeon مهلک ترین نوع زندان dungeon هست چون در زیرزمینه و هیچ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Burning corpse : لاشه ی مشتعل ( شعله ور )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

noun 1 [count] : a long, thin rod that ends in a point and is often made of metal نیزه هم میشه گفت هر چند spear بهتره براش ولی spike کلا به هر میله ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱. سهام ۲. وسیله شکنجه در قدیم که دورِ اعضای بدن قفل میشد و باعث میشد فرد نتونه حرکت کنه همون وسیله ی چوبی که گردن و مچ فرد در یک طرفش و باقی بدن در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Cesspool هم میگن در امریکنگ cesspit بریتیش هستش سِس پِت معنی cesspool : noun [count] 🔴1 : an underground hole or container for holding liquid wast ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیگ آب - مخزن و انبار آب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Well نقش های بسیار زیادی داره تو انگلیسی. هم معنی خب میده ، خوب و . . . ولی معنی دیگش چاه هست در انگلیسی دو تا واژه داریم برای چاه : WELL PIT که با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

Chapel میشه مینی کلیسا Church میشه کلیسا Cathedral میشه کلیسای بزرگ و جامع که توسط یک اسقف گردانیده میشود C H A P E L : noun 1 [count] : 🔴a small ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

noun [count] : a small, poorly built and often dirty house 1 an open shed or shelter 2 religion : TABERNACLE 3 a small, wretched, and often di ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

🔴 An orchard is an intentional plantation of trees or shrubs that is maintained for food production. Orchards comprise fruit - or nut - producing tr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

noun [count] : 🔴a stupid or awkward person — usually used for a man ■ !Get out of the way, you big oaf 1 : 🔴a stupid person : BOOB ■a thought ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱. آدم بی سواد و فقیر و کودن ۲. کشاورز فقیر که از جایگاه پستی در جامعه برخورداره. . . ۳. یه فرد طبقه متوسط رو به پایین - به زبان ساده یه آدمی که خفن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

همون knave هستش 1 a : ATTENDANT, MENIAL b : a knight's page 2 : a base unprincipled person : KNAVE ۱. شاگرد شوالیه ۲. پست - نوکر - فرومایه - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

🔴1: a tricky deceitful fellow 🔴2: JACK sense 2a 3 ( archaic ) 🔴a: a boy servant 🔴b: a male servant 🔴c: a man of humble birth or position n ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

You damn fool : تو، ابله تمام عیار - احمق لعنتی - بیشعور نفهم ولی damn میشه لعنت کردن یا لعنتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱. خرناس کردن - شیهه کردن - صفیر کشیدن ( خوک - اسب - . . . ) ۲. در رابطه با انسان بکار میره وقتی یکی بطور عادی نمیخنده و بین خنده صداش قطع و وصل میش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

informal. : to hang ( someone ) by the neck : to kill ( someone ) by hanging They threatened to string him up in a tree مثلا I'll string you up : می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چوبه ی دار - دار توجه کنید s برای خودشه. S جمع نیست. واژه ای به اسم gallow نداریم ما در انگلیسی noun [count] : 🔴a structure on which a criminal wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

noun [count] : a person who prepared and sold medicines in past times داروساز - داروگر ( این واژه قدیمیه ) معادل های امروزی برای این واژه : Pharm ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

noun [count] : a large supply of something that is kept for future use a stockpile of ammunition/weapons a stockpile of medical supplies انبار - ذخی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

noun [count] : a deep, wide ditch that is usually filled with water and that goes around the walls of a place ( such as a castle ) to protect it fro ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

noun [count] 1 : a container for holding burning coals 2 chiefly US : a device on which food is cooked over high heat منقل آتش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

noun [noncount] 1 : a thick, black, sticky substance that is used on roofs, boats, etc. , to keep out water ■ ships sealed/coated with pitch ■ [The n ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

قییییییر noun [count, noncount] 1 : a very thick, black, sticky liquid made from coal that becomes hard when it cools and that is used especially fo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

noun HISTORICAL 🔴a bridge, especially one over a castle's moat, which is hinged at one end so that it may be raised to prevent people crossing or to ...