پیشنهادهای محمود اقبالی (٣,٢٢٩)
تعالی. [ ت َ ] ( ع مص ) بلند شدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . بس بلندشدن و برآمدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ارتفاع ( بر ...
البته این واژه فوت عربی هست با واژه فُوت سانسکریت فرق دارد. فوت. [ ف َ ] ( ع مص ) از دست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) . درگذشتن کار. ( منتهی الارب ) . ...
حضوری. [ ح ُ ] ( ص نسبی ) مقابل غیابی. - تلگراف حضوری ؛ که مخاطِب و مخاطَب هر دو در تلگرافخانه باشند. - طبخ حضوری ؛ نوعی تفنن شکمخوارگان از شاهان ...
( حضوراً ) حضوراً. [ ح ُ رَن ْ ] ( ع ق ) در برابر کسی. در جلو کسی. در مقابل ِ غیاباً. منبع. لغت نامه دهخدا
حضور. [ ح ُ ] ( ع مص ) حاضر آمدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ) . حاضر شدن. نقیض غیبت. ( آنندراج ) . شهود. مشهد . - حض ...
اهمیت. [ اَ هََم ْ می ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) لزوم. وجوب. احتیاج. ( ناظم الاطباء ) . مهم بودن ( مصدر ) مهم بودن بایسته بودن . منبع. لغت نامه ده ...
تقوی. [ ت َق ْ وا ] ( ع اِ ) پرهیزگاری. ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . پرهیز. اصله تقیا قلبوه للفروق بین الاسم و الصفة و قوله تعالی ه ...
حزن. [ ح ُ ] ( ع اِ ) اندوه. غم. کمد. ( دهار ) . انده. غم. حَوبَة. اندوهگنی. حزن. غمی که آدمی را افتد پس از فوات محبوب. خدوک. غمگنی. غمگینی. گُرم. تی ...
نصیب. [ ن َ ] ( ع اِ ) بهر. ( زمخشری ) . حظ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) . بهره. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 99 ) ( زمخشری ) ( ن ...
مراد. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( از �رود� ) نعت مفعولی از اِرادة. آرزو. کام. خواسته. بویه. خواهش : چون جامه اشن به تن اندر کند کسی خواهد ز کردگار بحاجت مراد ...
مطیر. [ م َ ] ( ع اِ ) باران. ( غیاث ) . باران و جای باران رسیده. ( آنندراج ) . مکان مطیر؛ جای باران رسیده. ( منتهی الارب ) . ممطور و یقال یوم ماطر و ...
( مطیبة ) مطیبة. [ م ُ طَی ْ ی َ ب َ ] ( ع ص ) شراب مطیبة للنفس ؛ یعنی سبب خوشی نفس است. ( منتهی الارب ) . شرابی که سبب خوشی نفس است. ( ناظم الاطباء ...
مطیب. [ م ُ طَی ْ ی ِ ] ( ع ص ) بوی خوش دهنده و پاک شونده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . مطیب. [ م ُ طَی ْ ی َ ] ( ع ص ) پاک و خوشبودار کرده شده. ( غیاث ) ...
مطیع. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از �طوع � ) اطاعت و فرمانبرداری کننده. ( آنندراج ) . فرمانبردار. ج ، مطیعون. ( مهذب الاسماء ) . فرمانبردار. رام و فروتن. ( نا ...
مباینات. [ م ُ ی َ / ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مباینه. اختلافات. جداییها : آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد از مباینات و مخالفات. . . ( اوصاف الاشراف ) . ...
مباین. [ م ُ ی ِ ] ( ع ص ) ناسازوار. مخالف. ناسازگار. که بینونت دارد. جدا. ج ، مباینات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : چنانکه اندرهندسه گویند که هر ...
مباینت. [ م ُ ی َ ن َ ] ( ع اِمص ) ( از �مباینة� عربی ) ناسازواری. ناسازگاری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . مأخوذ ازتازی ، جدائی و دوری و تفاوت وب ...
توجه. [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ] ( ع مص ) روی فرا چیزی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) . روی نهادن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . روی آوردن ، یقال : تو ...
متوجه. [ م ُ ت َ وَج ْ ج ِه ْ ] ( ع ص ) روی آورنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . روی آورده. ( ناظم الاطباء ) . روی به جانبی ک ...
توکل. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] ( ع مص ) اعتماد کردن. ( از زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . اعتماد بر کسی کردن. ( تاج المصادربیهقی ) ( ...
متوکل. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ] ( ع ص ) تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع ...
وسق. [ وَ ] ( ع مص ) گرد کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . گرد کردن چیزی و بار نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم ال ...
وسیله. [ وَ ل َ / ل ِ ] ( از ع ، اِ ) دستاویز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آنچه باعث تقرب به غیر شود. ( تعریفات ) . آنچه به توسط آ ...
وسطی. [ وُ طا ] ( ع ص ) مؤنث اوسط. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) . رجوع به اوسط شود. || انگشت میانگی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) . انگشت ک ...
( وسوسة ) وسوسة. [ وَس ْ وَ س َ ] ( ع مص ) بد اندیشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . در دل افکندن شیطان و نفس چیزی بی نفع و بی خیر. وِسْواس. ( منتهی ...
وسط. [ وَ ] ( ع مص ) در میان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) . نشستن در میان قوم و در میان شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) : وسطهم ...
وسیع. [وَ ] ( ع ص ) فراخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . جای فراخ. پهناور. متسع. جادار. گشاد. گشاده. واسع. عریض. باوسعت و ممتد. ( ناظم الاطباء ) : علی ...
وسعت. [ وُ ع َ ] ( ع اِمص ) وسعة. فراخی. ( غیاث اللغات ) . گشادی و فراخی و گنجایش و پهنایی و ظرفیت. ( ناظم الاطباء ) : نه وسعت در درون مور آری نه از ...
وسع. [ وَ ] ( ع اِمص ) فراخی و توانگری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || دست رس و طاقت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . || ( ...
کرد ها یکی قوم خوب هستند بنده با منابع های معتبر حرف می زنم همین طور الکی حرف نمی زنم درضمن کسی یا کسانی توهین الکی می کنند نشان ندهد کم آوردن آدم عا ...
ادعاها را بررسی کنیم و با منابع معتبر پاسخ دهیم. متن شما شامل چند ادعای اساسی است که باید جداگانه تحلیل شوند: - - - ۱. ادعای �اندازه� کاملاً ترک ...
خیلی واضح است که این ادعا کاملاً نادرست و بی پایه است، و می توان با دلایل زبان شناسی و منابع معتبر تاریخی به آن پاسخ داد. بیایید گام به گام بررسی کنی ...
ادعا که واژه های �انجوغ�، �بونجوغ�، �افروغ� و… همه ریشه ترکی دارند، از نظر زبان شناسی تاریخی کاملاً اشتباه و فاقد پشتوانه علمی است. بیایید قدم به قدم ...
اشتباه های تاریخی و زبان شناسی است و می توان با دلایل علمی و منابع معتبر آن ها را نقد کرد. بیایید بند به بند بررسی کنیم: - - - ۱. ادعای �اسم افر ...
ادعایی که مطرح شده درباره ریشه ی ترکی واژه های فارسی مثل �افروختن� و �افروغ� کاملاً از نظر زبان شناسی تاریخی جعلی است و با شواهد مستند تطابق ندارد. ب ...
ادعاهای رایج علیه ترک ها و ریشه ی فرهنگی و زبانی آن هاست، که معمولاً در شبکه های اجتماعی و برخی منابع غیرعلمی مطرح می شود. بیایید این موضوع را مرحله ...
موضوع شما هم ریشه شناسی تاریخی و هم نقد جعلیات زبان شناسی است، و می خواهید نشان بدهید که واژه هایی مثل دوغدو / دوغذُوا / دُغدویه در اوستایی و پهلوی ب ...
ادعاها نگاه کنیم و به صورت مستند و علمی پاسخ بدهیم. این متن پر از ادعاهای شبه علمی و تحریف های زبانی است که باید مرحله به مرحله بررسی شود. - - - ...
دربارهٔ واژه �بوران�، باید مشخص کنیم که منظورتان بوران به معنی پدیدهٔ جوی ( باد و برف شدید ) است یا �بوران� به عنوان نام شخص/مکان تاریخی. اگر منظور ...
ادعایی که برات فرستادن هم از نظر تاریخی و هم از نظر زبان شناسی کاملاً مغشوشه و با شواهد معتبر نمی خونه. من هم بخش به بخشش رو باز می کنم و با منابع مع ...
من به کسی توهین نکردن اگر کردن باشد دهن می بندم اگر مثل لات لوت اگر حرف زدم دهن می می بدهم درضمن آدم عقل یا نرمال به دیگران توهین نمی کنه توهین کردن ...
ادعای شما نگاه کنیم و آن را با منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی بررسی کنیم. نکته کلیدی این است که باید تمایز بین ریشه تاریخی واژه در اوستا و پهلوی و ا ...
ادعاها را به شکل علمی و مستند بررسی کنیم. ادعاهایی که آوردید مربوط به ریشه شناسی برخی واژه های فارسی از ترکی است. این نوع ادعاها معمولاً از دیدگاه ها ...
دوستان بنده آدم این قد هفت خط ندیدم از اینور بوم میفته آنور بوم یا پان ترک می شود یا پان عرب یا پان کرد دوستان این فرد کارش ساخته ساز منبع یک کار ا ...
ای آقا خداشکر اکانت فعل شده بنده آدم این قد هفت خط ندیدم از اینور بوم میفته آنور بوم یا پان ترک می شود یا پان عرب یا پان کرد جدیری عضو از ٥ سال پیش ...
ادعاهای بدون پشتوانه است که به نظر می رسد می خواهد واژه های موجود در زبان های ترکی و واژه های اوستایی/فارسی را به طور مستقیم و بدون شواهد علمی هم ریش ...
اختلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) درماندن شتران در علف شیرین. || گذرانیدن در چیزی نیزه را و دوختن بآن. || حاجتمند شدن بسوی چیزی یا کسی. نیازمند شدن. لاغر و ...
ذهن. [ ذِ ] ( ع اِ ) فهم. دانست. عقل. دریافت. ( منتهی الارب ) . هوش. ( قاضیخان بدر محمد دهار ) . خرد. زیرکی. فهم. ( منتهی الارب ) . تیزی خاطر. ( منته ...
قساوت. [ ق َ وَ ] ( ع مص ، اِمص ) قساوة. رجوع به قساوة شود. قساوة. [ ق َ وَ ] ( ع مص ) سخت و درشت گردیدن. || ناسره گشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی ال ...
سادیسم. ( فرانسوی ، اِ ) شهوت پرستی توأم با بی رحمی. درکتاب روان پزشکی دکتر عبدالحسین میرسپاسی در بیان انحرافات جنسی چنین آمده : معشوق آزاری و �سادی ...