پیشنهادهای امید رحیمی مقدم (٦٧)
پیروِ، متعاقبِ، در نتیجۀ
[در پایانِ نامه] منتظر پاسخ شما هستم
بیصبرانه منتظر ( چیزی ) بودن، بیصبرانه منتظر بودن که
حتماً کاری را کردن، حتماً کاری را انجام دادن
بسیار سپاسگذار خواهم شد اگر بتوانید . . .
بسیار سپاسگذار خواهم شد اگر بتوانید . . .
1 . محصور کردن، احاطه کردن 2. به پیوست فرستادن، ضمیمه کردن
[در پایانِ نامه] موفق باشی/باشید
[در پایانِ نامه های رسمی] با ( تقدیم ) احترام
[در پایانِ نامه] ارادتمند ( شما ) ، با احترام
با آرزوی بهترین ها
حتماً شوخی میکنی، حتماً شوخیت گرفته [برای اظهار شگفتی استفاده میشود]
حتماً شوخی میکنی، حتماً شوخیت گرفته [برای اظهار شگفتی استفاده میشود]
من باید بروم
چیز مهمی نبود
نمیدانم
( کسی ) چِش شده؟، چِشه؟
به کسی کمک کردن
به کسی کمک کردن
چه خبر؟، اوضاع چطوره؟
درحقیقت، درواقع [اغلب زمانی استفاده میشود که شخص، برخلاف چیزی که دیگران انتظار دارند بیان میکند]
( چیزی را ) سرجای خود برگرداندن
توزیع کردن، پخش کردن، دادن
سرانجام، بالأخره [اغلب بعد از اندکی دردسر و دشواری]
هنوز . . . نه [برای صحبت در مورد چیزی که اتفاق نیفتاده اما احتمالاً در آینده اتفاق خواهد افتاد، استفاده می شود]
به چیزی پشت کردن
آره اینطور فرض میکنم [یعنی شخص فکر میکند که این اتفاق می افتد، اما هیچ مدرکی ندارد]
آره متأسفانه [یعنی شخص فکر میکند این اتفاق خواهد افتاد و از این موضوع ناراضی میباشد]
آره امیدوارم [یعنی شخص میخواهد که این اتفاق بیفتد، اما نمیداند این اتفاق خواهد افتاد یا نه]
آره فکر میکنم، آره گمان میکنم [یعنی شخص فکر میکند که احتمالاً این اتفاق خواهد افتاد]
قطعاً، حتماً [یعنی شخص مطمئن است که این اتفاق خواهد افتاد]
تحقیق کردن، پژوهش کردن [به صورت طولانی و بادقت]
شکاف بازار [فرصتی برای تولید محصول جدید که توسط شرکتهای دیگر تولید نمیشود]
پویش، کمپین [اغلب در سیاست یا تجارت استفاده می شود]
اعلام کردن، اطلاع دادن [به صورت رسمی و عمومی]
کیف زنی [حمله به کسی در مکان عمومی به منظور سرقت از او]
دزدی، سرقت [ورود غیرقانونی به ساختمان و سرقت اشیاء از آن]
دزدی، سرقت [دزدی از یک فرد یا مکان، اغلب با استفاده از خشونت]
دزدی، سرقت [گرفتن چیزی که مال دیگری است بدون اجازه]
از قانون اطاعت کردن، مطیع قانون بودن
رفتن به بیمارستان [به قصد درمان ولی بدون بستری شدن؛ درمان سرپایی]
رفتن به بیمارستان [به قصد درمان و بستری شدن]
علت ( چیزی ) بودن، موجب ( چیزی ) شدن [اغلب درمورد چیزهای بد و ناخوشایند]
مطب دکتر
پرواز غیر مستقیم، پرواز رابط [پروازی که با آن مسافر یا بار، پس از ورود به یک نقطۀ معین، با تغییر هواپیما به طرف مقصد بعدی یا نهایی اعزام شود]
رسیدن، وارد شدن [معمولاً درمورد قطار یا اتوبوس بین شهری به�کار می�رود]
( چیزی را در تنور، فر و غیره ) پختن [بدون روغن] [اگر از روغن استفاده شود واژه roast ( کباب/بریان کردن ) بکار میرود]
لاغر شدن، وزن کم کردن
ناسالم یا مضر بودن