پیشنهاد‌های اسم منو فقط خدا میدونه (٣٤٥)

بازدید
١١٣
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

عطرآگین، عطرآلود، عطرآمیز، معطر *بوی خوش

پیشنهاد
١

🔹 عبارت: I look forward to hearing from you soon 🟦 نوع: جمله رسمی ( formal sentence ) 🟧 معنی فارسی: منتظر دریافت پاسخ شما در آینده نزدیک هستم / م ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: appropriately 🟦 نوع: قید ( adverb ) 🟧 معنی فارسی: به طور مناسب، به درستی، درخور 🧠 کاربرد: appropriately یعنی کاری را در زمان، مکان یا ش ...

پیشنهاد
١

✅ فرم کامل و صحیح: I have some experience of working in retail. ⟶ من مقداری تجربه در کار در حوزه خرده فروشی دارم. I have some experience of workin ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

اسم ( noun ) خرده فروشی فروش کالاها به مشتری نهایی، معمولاً به صورت تکی فعل ( verb ) خرده فروشی کردن فروش مستقیم کالا به مصرف کننده صفت ( adjective ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: retail 🟦 نوع: اسم ( noun ) ، فعل ( verb ) ، صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: خرده فروشی / به صورت خرده فروشی فروختن / مربوط به خرده فروشی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: موقعیت، جایگاه، پُست شغلی، وضعیت

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: enclosing my CV 🟦 نوع: عبارت فعلی ( verb phrase ) 🟧 معنی فارسی: پیوست کردن رزومه / ضمیمه کردن رزومه 🧠 کاربرد: عبارت "enclosing my CV" ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: in catering 🟦 نوع: عبارت حرف اضافه ای ( prepositional phrase ) 🟧 معنی فارسی: در حوزه خدمات غذا / در صنعت تهیه و توزیع غذا و نوشیدنی 🧠 ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: in catering 🟦 نوع: عبارت حرف اضافه ای ( prepositional phrase ) 🟧 معنی فارسی: در حوزه خدمات غذا / در صنعت تهیه و توزیع غذا و نوشیدنی 🧠 ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: post 🟦 نوع: اسم ( noun ) و فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: ( فعل ) : پست کردن، ارسال کردن / منتشر کردن ( در اینترنت ) ( اسم ) : پست ( نام ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: apply 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: درخواست دادن، اعمال کردن، به کار بردن ( بسته به جمله )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: Yours faithfully 🟦 نوع: عبارت پایانی رسمی در نامه ها ( closing phrase ) 🟧 معنی فارسی: ارادتمند شما 🟨 کاربرد: در پایان نامه های رسمی است ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: Yours sincerely 🟦 نوع: عبارت پایانی رسمی در نامه ها ( closing phrase ) 🟧 معنی فارسی: با احترام / با ارادت 🟨 کاربرد: در پایان نامه ها یا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: intention 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: قصد، نیت، هدف 🟨 کاربرد: برای بیان انگیزه یا هدفی که پشت انجام یک عمل یا تصمیم قرار دارد، به ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: mention 🟦 نوع: فعل ( verb ) و اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: ( فعل ) : اشاره کردن، ذکر کردن ( اسم ) : اشاره، ذکر 🟨 کاربرد: برای وقتی که ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

A person who flies an aircraft خلبان کسی که هواپیما را کنترل میکند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: dishwasher 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: ماشین ظرف شویی ظرف شور ( شخصی که در رستوران یا خانه ظرف می شوید ) 🧠 نکات کاربردی مهم: ✔ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: get out 🟦 نوع: فعل عبارتی ( phrasal verb ) 🟧 معنی فارسی: بیرون رفتن، خارج شدن، در رفتن / فرار کردن / دست برداشتن ( بسته به جمله ) 🔸 مث ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: earn up 🟦 نوع: فعل عبارتی ( phrasal verb ) 🟧 معنی فارسی: این ترکیب به تنهایی رایج نیست؛ اما اگر منظورت عبارت کامل تر مانند "earn up to" ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: fruit - picker 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: میوه چین 🟨 کاربرد: فردی که میوه ها را از درخت یا زمین برداشت می کند. 🧠 ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: episode 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: قسمت ( از سریال، برنامه، پادکست و. . . ) / رخداد، واقعه 🟨 کاربرد: برای اشاره به یکی از بخش ه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: complain 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: شکایت کردن، گله کردن 🟨 کاربرد: برای بیان نارضایتی از چیزی به کار می رود. می تواند رسمی ( مثل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: fluent 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: روان، سلیس ( در صحبت کردن یا نوشتن ) 🟨 کاربرد: برای توصیف فردی که می تواند یک زبان را به ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: Netflix 🟦 نوع: اسم خاص ( proper noun ) 🟧 معنی فارسی: نتفلیکس ( یک پلتفرم پخش آنلاین فیلم و سریال ) 🟨 کاربرد: Netflix یک سرویس استریم آ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: provider 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: فراهم کننده، تأمین کننده، عرضه کننده 🟨 کاربرد: برای اشاره به شخص، شرکت یا سازمانی که چیزی مه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: employ 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: استخدام کردن، به کار گرفتن 🟨 کاربرد: برای زمانی که فرد یا سازمانی کسی را برای کار استخدام می کن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: fall asleep 🟦 نوع: فعل عبارتی ( phrasal verb ) 🟧 معنی فارسی: به خواب رفتن، خوابش بردن 🟨 کاربرد: برای وقتی که کسی از حالت بیداری وارد خو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: recognise ( در انگلیسی آمریکایی: recognize ) 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: تشخیص دادن، شناختن، به رسمیت شناختن 🟨 کاربرد: وقتی کسی ی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: rather than 🟦 نوع: حرف ربط ( conjunction / preposition ) 🟧 معنی فارسی: به جای اینکه، به جایِ، نه اینکه 🟨 کاربرد: برای مقایسه دو انتخاب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: film school 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: مدرسه فیلم سازی 🟨 کاربرد: جایی برای آموزش مهارت های فیلم سازی مثل کارگردانی، فیلم نامه نوی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 عبارت: dog walker 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: فردی که سگ ها را برای گردش و پیاده روی بیرون می برد ( سگ گردان ) 🟨 کاربرد: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: Instagram influencer 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: اینفلوئنسر اینستاگرام ( شخصی که در اینستاگرام شهرت دارد و توانایی ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: chocolate taster 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: چشنده شکلات ( شخصی که برای ارزیابی طعم، بافت، کیفیت و سایر ویژگی های شک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: film tagger 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: برچسب زن فیلم ( شخصی که محتواهای یک فیلم را بررسی و دسته بندی می کند با استف ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: costume designer 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: طراح لباس صحنه ( شخصی که لباس های مناسب برای بازیگران در فیلم، تئاتر، س ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: Lego sculptor 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: مجسمه ساز لگو ( فردی که با استفاده از قطعات لگو مجسمه یا آثار هنری می سازد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: duvet tester 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: تست کننده ی لحاف ( کسی که لحاف یا پتو را از نظر کیفیت، راحتی و کارایی آزمای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: applicant 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: درخواست دهنده، متقاضی 🟨 کاربرد: فردی که برای چیزی ( مانند شغل، پذیرش در دانشگاه، وام و غیره ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: select 🟦 نوع: فعل ( verb ) / صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: انتخاب کردن / برگزیده 🟨 کاربرد: به عنوان فعل: به معنای انتخاب کردن یا برگز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: flew 🟦 نوع: فعل ( verb ) – گذشته fly 🟧 معنی فارسی: پرواز کرد، پراند 🟨 کاربرد: زمان گذشته فعل fly به معنای پرواز کردن، جابجا شدن در هوا با ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: oven 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: فر 🟨 کاربرد: دستگاهی برای پخت و پز غذا که معمولاً در آشپزخانه استفاده می شود. 🧠 نکات گرامری و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: seven 🟦 نوع: اسم ( noun ) – عدد 🟧 معنی فارسی: هفت 🟨 کاربرد: عددی است که به تعداد ۷ اشاره دارد. 🧠 نکات گرامری و کاربردی: ✔️ seven عدد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: undervalue 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: کمتر از حد واقعی یا درست ارزش گذاری کردن، دست کم گرفتن 🟨 کاربرد: زمانی که چیزی یا کسی کمتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: underachieved 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته underachieve 🟧 معنی فارسی: کمتر از حد انتظار عمل کرده، به نتایج مطلوب نرسیدن 🟨 کاربرد: زمان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: underpaid 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: دستمزد پایین دریافت کردن، کمتر از حد لازم پرداخت شده 🟨 کاربرد: به شخصی اطلاق می شود که باب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: underperformed 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته underperform 🟧 معنی فارسی: عملکرد ضعیف تری داشته، نتواسته به انتظارات برسد 🟨 کاربرد: زمانی که ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: semi - retired 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: نیمه بازنشسته 🟨 کاربرد: به شخصی اطلاق می شود که به طور کامل از کار بازنشسته نشده ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: semicircle 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: نیم دایره 🟨 کاربرد: شکل هندسی که نیمه ای از یک دایره کامل است. 🧠 نکات گرامری و کاربردی: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: resold 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته resell 🟧 معنی فارسی: دوباره فروختن 🟨 کاربرد: زمانی که چیزی که قبلاً خریداری شده، دوباره به فروش می رس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: re - advertise 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: دوباره تبلیغ کردن، تبلیغ مجدد 🟨 کاربرد: زمانی که یک محصول یا خدمات دوباره برای جذب توجه مش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: reheat 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: دوباره گرم کردن 🟨 کاربرد: برای گرم کردن مجدد چیزی که قبلاً گرم شده بود، به خصوص غذا یا نوشیدنی. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ChatGPT said: 🔹 کلمه: overheat 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: بیش از حد گرم شدن / بیش از حد داغ کردن 🟨 کاربرد: برای توصیف حالتی استفاده می شو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overcoming 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل مصدر فعل overcome 🟧 معنی فارسی: غلبه کردن، فائق آمدن بر چیزی 🟨 کاربرد: برای اشاره به مقابله با مشکلا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overconfident 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: خود را بیش از حد مطمئن دانستن، اعتماد به نفس بیش از حد 🟨 کاربرد: برای توصیف شخصی که ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overreact 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: بیش از حد واکنش نشان دادن، واکنش شدید نشان دادن به چیزی 🟨 کاربرد: وقتی کسی به یک موقعیت یا ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overvalued 🟦 نوع: صفت ( adjective ) / شکل گذشته فعل overvalue 🟧 معنی فارسی: بیش ازحد ارزش گذاری شده، دست بالا گرفته شده 🟨 کاربرد: برای چی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overpaid 🟦 نوع: صفت ( adjective ) و همچنین شکل گذشته فعل overpay 🟧 معنی فارسی: بیش ازحد پرداخت شده / کسی که بیش از چیزی که ارزش دارد، پول ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overslept 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته فعل oversleep 🟧 معنی فارسی: خواب موندن – بیشتر از زمان موردنظر خوابیدن 🟨 کاربرد: وقتی شخصی بیش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: overestimate 🟦 نوع: فعل ( verb ) – همچنین به صورت اسم هم به کار می رود 🟧 معنی فارسی: بیش از حد برآورد کردن، دست بالا گرفتن 🟨 کاربرد: وقتی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: multimillionaire 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: چندمیلیونر – فردی که چندین میلیون ( دلار، یورو و. . . ) ثروت دارد 🟨 کاربرد: برای توصی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: multivitamin 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: مولتی ویتامین – مکملی که حاوی چند نوع ویتامین مختلف است 🟨 کاربرد: برای اشاره به قرص ها یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: multicoffee 🟦 نوع: ساختگی / ترکیبی ( ترکیب پیشوند اسم ) 🟧 معنی فارسی ( غیررسمی ) : چندقهوه ای – می تونه اشاره داشته باشه به چیزی که شامل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: multiplayer 🟦 نوع: اسم / صفت ( noun / adjective ) 🟧 معنی فارسی: چندنفره – حالتی در بازی یا فعالیت که بیش از یک نفر در آن شرکت دارند 🟨 کا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: mistyped 🟦 نوع: فعل ( past participle ) 🟧 معنی فارسی: اشتباه تایپ شده – به اشتباه تایپ کردن یک کلمه یا عبارت 🟨 کاربرد: زمانی که در حین ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: mismanagement 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: سوءمدیریت – مدیریت نادرست یا بی کفایتانه، که منجر به مشکلات یا نتایج منفی می شود 🟨 کاربر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: misspelled 🟦 نوع: فعل ( past participle ) 🟧 معنی فارسی: اشتباه نوشته شده – به اشتباه نوشته شدن یا نادرست نوشتن کلمه 🟨 کاربرد: زمانی که ی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: micromanage 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: ریزمدیریت کردن – کنترل و نظارت بیش ازحد بر جزئیات کار دیگران 🟨 کاربرد: برای توصیف رفتاری ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: mini - break 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: سفر یا استراحت کوتاه – معمولاً تعطیلاتی ۱ تا ۳ روزه برای استراحت 🟨 کاربرد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: miniuniverse ( غیررسمی – ساختار خلاقانه ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی 🟧 معنی فارسی: جهان کوچک – نسخه ای کوچک یا ساده شده از یک جهان بزرگ 🟨 کاربرد: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: mininutella ( غیررسمی – ساختار پیشنهادی ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی غیررسمی 🟧 معنی فارسی: نوتلا کوچک – اشاره به بسته ی کوچک نوتلا یا مقدار کم از ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: minifood ( غیررایج – ساختار پیشنهادی ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: غذای کوچک یا خوراکی بسیار کم حجم 🟨 کاربرد: به ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: ex - colleagues 🟦 نوع: اسم ترکیبی جمع ( compound plural noun ) 🟧 معنی فارسی: همکاران سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به افرادی که قبلاً با آن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: ex - colleagues 🟦 نوع: اسم ترکیبی جمع ( compound plural noun ) 🟧 معنی فارسی: همکاران سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به افرادی که قبلاً با آن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوست پسر سابق/ قبلی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: ex - girlfriend 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: دوست دختر سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به دختری که قبلاً در رابطه عاشقانه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: ex - student 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: دانش آموز یا دانشجوی سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به کسی که قبلاً در یک مدرس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: co - wrote 🟦 نوع: فعل گذشته ( past tense of verb ) 🟧 معنی فارسی: به طور مشترک نوشت ( نوشتن با همکاری شخص دیگر ) 🟨 کاربرد: برای زمانی که ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: co - creative 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: خلاقانه به صورت مشترک، مشارکتی در خلاقیت 🟨 کاربرد: برای توصیف فرآیند یا محیطی که چن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: gain opportunities 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: به دست آوردن فرصت ها 🟨 کاربرد: برای اشاره به زمانی که شخص یا گروهی موفق می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: exception 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: استثنا، مورد خاص 🟨 کاربرد: برای اشاره به چیزی که از قانون، قاعده یا روند معمولی خارج است و ش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: learn a lot 🟦 نوع: فعل اسم قید ( verb noun adverb ) 🟧 معنی فارسی: زیاد یاد گرفتن، اطلاعات زیادی کسب کردن 🟨 کاربرد: برای اشاره به یادگیری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: have a good time 🟦 نوع: فعل اسم صفت ( verb noun adjective ) 🟧 معنی فارسی: وقت خوشی داشتن، خوش گذراندن 🟨 کاربرد: برای اشاره به لذت بردن ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: have a good social life 🟦 نوع: فعل اسم صفت ( verb noun adjective ) 🟧 معنی فارسی: زندگی اجتماعی خوب داشتن 🟨 کاربرد: برای اشاره به داشتن ر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: feel pressure 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: احساس فشار کردن، احساس تحت فشار بودن 🟨 کاربرد: برای اشاره به زمانی که فرد در شر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: get pressure 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: تحت فشار قرار گرفتن، فشار وارد شدن 🟨 کاربرد: برای اشاره به زمانی است که فرد یا چ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: get into debt 🟦 نوع: فعل حرف اضافه ( verb preposition ) 🟧 معنی فارسی: در بدهی افتادن، به بدهی افتادن 🟨 کاربرد: برای اشاره به وضعیت مالی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: get stressed 🟦 نوع: فعل صفت ( verb adjective ) 🟧 معنی فارسی: استرس گرفتن، مضطرب شدن 🟨 کاربرد: برای اشاره به حالتی که فرد به دلیل فشارهای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: get certificate 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: دریافت گواهی نامه، گرفتن مدرک رسمی 🟨 کاربرد: برای اشاره به کسب یا دریافت یک م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: earn money 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: پول درآوردن، کسب درآمد 🟨 کاربرد: برای اشاره به فرایند به دست آوردن پول از طریق کار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: get qualification 🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun ) 🟧 معنی فارسی: دریافت مدرک / گرفتن صلاحیت 🟨 کاربرد: برای اشاره به کسب مدارک تحصیلی، حرفه ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: fingers crossed 🟦 نوع: اصطلاح ( idiom ) 🟧 معنی فارسی: ان شاءالله! / الهی که بشه! / امیدوارم موفق بشی 🟨 کاربرد: برای ابراز امیدواری دربار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 کلمه: afford 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: توان مالی داشتن، استطاعت داشتن 🟨 کاربرد: برای بیان توانایی مالی یا امکان انجام چیزی استفاده می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 کلمه: able to 🟦 نوع: عبارتی ( Phrasal expression ) 🟧 معنی فارسی: قادر به، توانایی انجام کاری را داشتن 🟨 کاربرد: برای بیان توانایی انجام کاری د ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: in tough ( situations / times / spots / shape ) 🟦 نوع: عبارت حرف اضافه ای ( prepositional phrase ) 🟧 معنی فارسی: در شرایط سخت / در وضعی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 عبارت: go wrong 🟦 نوع: فعل عبارتی ( phrasal verb ) 🟧 معنی فارسی: خراب شدن، اشتباه پیش رفتن، مشکل پیدا کردن 🟨 کاربرد: برای موقعیت هایی که چیزی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 عبارت: take a few short breaks 🟦 نوع: عبارت فعلی ( verb phrase ) 🟧 معنی فارسی: چند تا استراحت کوتاه کردن 🟨 کاربرد: برای اشاره به این که کسی در ...

پیشنهاد
٠

🔹 جمله: I won't take the job if it isn't challenging enough. ✅ معنی فارسی: من آن شغل را نمی پذیرم اگر به اندازه ی کافی چالش برانگیز نباشد. 📘 نکت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 entirely 🔸 نوع کلمه: قید ( adverb ) معنی فارسی: کاملاً، به طور کامل، صددرصد مفهوم و کاربرد: entirely برای تأکید بر کامل بودن یک وضعیت یا عمل ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

automated 🔸 نوع کلمه: ✅ صفت ( adjective ) 🔸 شکل گذشته ی فعل automate نیز هست ( اما اینجا به صورت صفت استفاده می شود ) معنی فارسی: خودکار، اتومات ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 disappear 🔸 نوع کلمه: فعل ( verb ) معنی فارسی: ناپدید شدن، از بین رفتن، محو شدن مفهوم و کاربرد: فعل disappear یعنی چیزی یا کسی به طور ناگهانی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

📝 توضیح گرامری: no longer = دیگر نه ( برای منفی کردن فعل ) بعد از no longer فعل مستقیماً می آید، نیازی به is نیست.

پیشنهاد
٠

📘 معنی فارسی: �آن شغل دیگر وجود ندارد چون آسانسورها حالا خودکار هستند. � 📝 توضیح گرامری: no longer = دیگر نه ( برای منفی کردن فعل ) بعد از no lo ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Dear Sir or Madam 🔸 نوع عبارت: عبارت رسمی آغاز نامه یا ایمیل ( formal salutation ) معنی فارسی: �با سلام خدمت آقا یا خانم�، �جناب آقا یا خانم محتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Dear Sir or Madam 🔸 نوع عبارت: عبارت رسمی آغاز نامه یا ایمیل ( formal salutation ) معنی فارسی: �با سلام خدمت آقا یا خانم�، �جناب آقا یا خانم محتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Dear Sir or Madam 🔸 نوع عبارت: عبارت رسمی آغاز نامه یا ایمیل ( formal salutation ) معنی فارسی: �با سلام خدمت آقا یا خانم�، �جناب آقا یا خانم محتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جیم کوییک ( Jim Kwik ) یک “مغز کوچ کامل کننده” جهانی است — مربی عملکرد ذهن، نویسنده پرفروش کتاب Limitless و مجری پادکست محبوب Kwik Brain. او پس از آس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 the subject line 🔸 نوع عبارت: اسم ترکیبی ( noun phrase ) معنی فارسی: خط موضوع، قسمت عنوان در ایمیل یا پیام ( بخشی که خلاصه ای از محتوای ایمیل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 signature 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun ) معنی فارسی: امضا، نشان اختصاصی، ویژگی خاص مفهوم و کاربرد: کلمه ی signature معمولاً به نام یا علامتی گفته می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 exist 🔸 نوع کلمه: فعل ( verb ) معنی فارسی: وجود داشتن، بودن، حاضر بودن مفهوم و کاربرد: فعل exist به معنی وجود داشتن یا زنده بودن چیزی یا کسی ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 press 🔸 نوع کلمه: ✅ فعل ( verb ) ✅ اسم ( noun ) ( یعنی هم فعل است و هم اسم، با معانی مختلف بسته به کاربرد ) 🔸 وقتی فعل است ( to press ) : م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 doors 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun ) – جمع کلمه ی door معنی فارسی: درها ( جمع "در" ) مفهوم و کاربرد: کلمه ی door به معنای "در" است، یعنی دری که در و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 majority معنی فارسی: اکثریت، بیشتر، بیشینه مفهوم و کاربرد: واژه majority معمولاً برای اشاره به بیشترِ افراد یا چیزها در یک گروه استفاده می شود. ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ChatGPT said: 📘 previous /ˈpriː. vi. əs/ 🔹 معنی: قبلی، پیشین، گذشته 🔸 توضیح فارسی: کلمه previous یک صفت ( adjective ) است و برای اشاره به چیزی که ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 prevent /prɪˈvent/ 🔹 معنی: جلوگیری کردن، پیشگیری کردن 🔸 توضیح فارسی: فعل prevent یعنی کاری انجام دادن برای اینکه چیزی بد یا ناخواسته اتفاق نیفت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

: 📘 prevented /prɪˈventɪd/ 🔹 معنی: جلوگیری کرد، پیشگیری کرد ( شکل گذشته فعل prevent ) 🔸 توضیح فارسی: prevented شکل گذشته ( past ) یا اسم مفعول ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 a single year 🔹 معنی: فقط یک سال، تنها یک سال، یک سال کامل 🔸 توضیح فارسی: عبارت "a single year" یعنی فقط یک سال ( نه بیشتر ) ، و معمولاً برای ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "working in healthcare" یعنی: 🔹 کار کردن در حوزه خدمات درمانی یا بهداشتی کار کردن در شغل هایی که با سلامت مردم سروکار دارند. شامل پزشکان، پر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 healthcare /ˈhelθ. keər/ 🔹 معنی: مراقبت های بهداشتی و درمانی، خدمات سلامت 🔸 تعریف: Healthcare به تمام خدمات، کارها و زیرساخت هایی گفته می شود ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 expect /ɪkˈspekt/ 🔹 معنی: انتظار داشتن، پیش بینی کردن، منتظر بودن 🔸 کاربردها و معانی: انتظار داشتن ( از کسی یا چیزی ) : I expect good results ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 indicate /ˈɪndɪkeɪt/ 🔹 معنی: نشان دادن، اشاره کردن، بیان کردن 🔸 کاربردها: نشان دادن ( با حرکت، عدد یا علامت ) : The sign indicates the directi ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "What are you working on?" یعنی: 🔸 �داری روی چی کار می کنی؟� یا 🔸 �الان مشغول چه کاری هستی؟� 🔹 تجزیه ی جمله: What → چی؟ are you → آیا تو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 In conclusion نوع: عبارت ( phrase ) معنی: در نتیجه، به طور خلاصه کاربرد: برای جمع بندی و نتیجه گیری از چیزی که قبلاً گفته شده. 📘 مثال: In con ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 in my opinion 🔹 معنی: به نظر من 🔹 نوع: عبارت بسیار رایج برای بیان نظر 🔹 مثال: In my opinion, this is the best solution. به نظر من این بهترین ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 what I mean is 🔹 معنی: منظورم اینه که. . . 🔹 نوع: عبارت توضیحی، محاوره ای تر 🔹 مثال: What I mean is we should be more careful. منظورم اینه ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 in other words 🔹 معنی: به عبارت دیگر / یعنی 🔹 نوع: عبارت توضیحی 🔹 مثال: He’s frugal. In other words, he doesn’t like to spend money. او صرفه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 therefore 🔹 معنی: بنابراین / در نتیجه 🔹 نوع: قید ربط ( برای بیان نتیجه ) 🔹 مثال: She didn’t study. Therefore, she failed the test. او درس نخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 that's because 🔹 معنی: چون این طور است که. . . / به این دلیله که. . . 🔹 نوع: عبارت ربطی ( برای بیان علت ) 🔹 مثال: I’m cold. That’s because I ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 such as 🔹 تلفظ: /sʌtʃ �z/ 🔹 نوع: عبارت ( phrase ) 🔹 معنی فارسی: مانندِ، از جمله ✅ کاربرد: برای آوردن چند نمونه خاص از یک دسته کلی؛ برخلاف دو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 for instance 🔹 تلفظ: /fɔːr ˈɪnstəns/ 🔹 نوع: قید ( adverb ) 🔹 معنی فارسی: برای نمونه، مثلاً ✅ کاربرد: دقیقاً مثل "for example" برای معرفی مثال ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

📘 for example 🔹 تلفظ: /fɔːr ɪɡˈzɑːmpəl/ 🔹 نوع: قید ( adverb ) 🔹 معنی فارسی: برای مثال ✅ کاربرد: برای معرفی یک مثال مشخص بعد از یک جمله کلی. م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "in spite of this" به معنی "با وجود این" یا "علی رغم این" است و برای بیان تضاد ( contrast ) بین دو جمله یا ایده استفاده می شود. 🟣 معنی فارسی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Although / Even though نوع: حرف ربط ( conjunction ) معنی: اگرچه، باوجود اینکه کاربرد: برای نشان دادن تضاد یا نقطه نظری مخالف با جمله ی اصلی. 📘 ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Although / Even though نوع: حرف ربط ( conjunction ) معنی: اگرچه، باوجود اینکه کاربرد: برای نشان دادن تضاد یا نقطه نظری مخالف با جمله ی اصلی. 📘 ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 Nevertheless نوع: قید ( adverb ) معنی: با این وجود، علی رغم این کاربرد: برای نشان دادن تضاد یا معارضه با چیزی که گفته شده، به ویژه در موقعیت های ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 On the other hand نوع: عبارت ( phrase ) معنی: از سوی دیگر کاربرد: برای نشان دادن دیدگاه یا جنبه ی متفاوتی از یک موضوع، معمولاً بعد از بیان یک جنب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 However نوع: قید ( adverb ) معنی: با این حال، اما کاربرد: برای نشان دادن تضاد یا مخالفت با چیزی که قبلاً گفته شده، استفاده می شود. 📘 مثال: Sh ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوع: عبارت قیدی ( adverbial phrase ) معنی: به نظر من کاربرد: برای ابراز نظر یا دیدگاه شخصی خود استفاده می شود. این عبارت معمولاً برای نشان دادن اینک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Not only that نوع: عبارت انتقالی ( transitional phrase ) معنی: نه تنها آن، بلکه. . . کاربرد: برای افزودن اطلاعات بیشتر به چیزی که قبلاً گفته شده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 What’s more نوع: عبارت غیررسمی ( informal phrase ) معنی: تازه، از این گذشته / از اون مهم تر کاربرد: در مکالمات غیررسمی برای افزودن اطلاعات جالب ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Moreover نوع: قید انتقالی رسمی ( formal transition adverb ) معنی: علاوه بر آن / حتی بیشتر از آن کاربرد: برای افزودن نکته ی مهم تر یا تقویت جمله ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 In addition نوع: قید انتقالی ( transition adverb ) معنی: علاوه بر این / به علاوه کاربرد: برای افزودن اطلاعات یا نکته جدید مرتبط با جمله ی قبل. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Secondly / Thirdly نوع: قید ترتیبی ( adverb ) معنی: دوم / سوم کاربرد: برای بیان نکته دوم، سوم، چهارم و . . . در یک فهرست یا بحث. 📘 مثال: Firs ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Secondly / Thirdly نوع: قید ترتیبی ( adverb ) معنی: دوم / سوم کاربرد: برای بیان نکته دوم، سوم، چهارم و . . . در یک فهرست یا بحث. 📘 مثال: Firs ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 The first point is that. . . نوع کلمه: عبارت معرفی ( introductory phrase ) معنی: اولین نکته این است که. . . کاربرد: برای بیان و معرفی اولین نکت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 To begin with نوع کلمه: عبارت قیدی ( adverbial phrase ) معنی: در آغاز / برای شروع کاربرد: برای شروع یک لیست یا بحث، به ویژه هنگام معرفی چند نکته ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Firstly نوع کلمه: قید ( adverb ) معنی: اول از همه، نخست کاربرد: برای معرفی اولین نکته یا دلیل در یک متن یا گفتار رسمی استفاده می شود. 📘 مثال: ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی signpost ( تلفظ: /ˈsaɪn. pəʊst/ ) یک اسم ( noun ) و گاهی فعل ( verb ) است. 🟢 معنی به فارسی: به عنوان اسم: تابلوی راهنما ( تابلویی کنار جاده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سگ

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی confident ( تلفظ: /ˈkɒn. fɪ. dənt/ ) یک صفت ( adjective ) است و معنی آن به فارسی می شود: بااعتماد به نفس / مطمئن / دل گرم 🟢 تعریف انگلیسی س ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت web - based marketing یعنی: بازاریابی مبتنی بر وب یا بازاریابی اینترنتی 🟢 تعریف ساده: Web - based marketing یعنی استفاده از وب سایت ها، ایمی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی finance ( تلفظ: /ˈfaɪ. n�ns/ یا /fəˈn�ns/ ) به معنی امور مالی یا مالیه است. 🟢 معنی فارسی: Finance یعنی مدیریت پول، سرمایه گذاری، بانکداری، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی physiology به فارسی یعنی فیزیولوژی یا علم کارکرد اعضای بدن. 🟢 تعریف انگلیسی ساده: Physiology is the science that studies how the body and i ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"I'll give it back later" یعنی: �بعداً پسش می دم� یا �من اون رو بعداً برمی گردونم�. 🟢 توضیح ساختاری: I'll = مخفف I will، یعنی �من خواهم�. give ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "I'll call a taxi" به معنی: �من یه تاکسی خبر می کنم� یا �من زنگ می زنم به تاکسی� است. 🟢 توضیح ساختاری: I'll = مخفف I will به معنی �من خواهم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "I'm going to get wet" به معنی: �قراره خیس بشم� یا �دارم خیس می شم� است. 🟢 توضیح جزئی: I'm going to = من قصد دارم / قراره get wet = خیس شد ...

پیشنهاد
٠

عبارت "It'll take about 10 minutes" به معنی �این حدوداً ۱۰ دقیقه طول می کشه� است. 🟢 توضیح فارسی: "It'll" مخفف "It will" است که به معنی �این خواهد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بارت "not really" به معنی �نه واقعا� یا �نه، در واقع نه� است. این عبارت معمولاً برای پاسخ دادن به سوالاتی استفاده می شود که از شما انتظار دارد یک نظر ...

پیشنهاد
٠

عبارت "I won't chat then I promise" به معنی �پس من صحبت نخواهم کرد، پس قول می دهم� است. 🟢 توضیح: "I won't" مخفف "I will not" است که به معنی "من نخ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "I won't chat" به معنی �من صحبت نخواهم کرد� یا �من چت نخواهم کرد� است. 🟢 توضیح: "I won't" مخفف "I will not" است که به معنی "من نخواهم" است. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "I'll move my bag" به معنی �من کیفم رو جابجا می کنم� یا �من کیفم رو می برم� است. 🟢 توضیح: "I'll" مخفف "I will" هست که به معنی "من خواهم" می ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 کلمه: offer 🔹 تلفظ: /ˈɔː. fər/ 🔸 نوع: فعل / اسم 🟢 معنی و توضیح فارسی: 1. فعل ( Offer ) 🔹 معنی: پیشنهاد دادن، ارائه دادن 🔸 وقتی می گویی offe ...

پیشنهاد
٠

📘 عبارت: Sitting at the desk for most of the day 🔸 معنی: نشستن پشت میز برای بیشتر روز 🔹 توضیح: این عبارت به این معناست که شخص برای مدت طولانی در ط ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

📘 عبارت: I don't mind 🔹 تلفظ: /aɪ dəʊnt maɪnd/ 🔸 معنی: برام مهم نیست / اشکالی نداره / ناراحت نمی شم 🟢 توضیح فارسی: عبارت I don't mind یعنی �هیچ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 involve /ɪnˈvɒlv/ 🔸 معنی: شامل شدن، درگیر شدن، مستلزم بودن 🟡 توضیح فارسی: وقتی می گوییم کاری یا چیزی involve می شود، یعنی: شامل چیزی هست، یا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

✅ عبارت: mess up 🔸 نوع کلمه: فعل عبارتی ( phrasal verb ) 🔹 معنی فارسی: خراب کردن، گند زدن، اشتباه کردن، به هم ریختن 🧠 توضیح ساده: وقتی از mess ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ عبارت: school leaving exam 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun phrase ) 🔹 معنی فارسی: امتحان نهایی پایان تحصیلات مدرسه / امتحان دیپلم 🧠 توضیح ساده: school ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ کلمه: AI 🔸 مخفف: Artificial Intelligence 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun ) 🔹 معنی فارسی: هوش مصنوعی 🧠 توضیح ساده: AI ( هوش مصنوعی ) یعنی وقتی ماشین ه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ toll road 🔸 نوع کلمه: اسم مرکب ( compound noun ) 🔸 جمع: toll roads 🔹 معنی فارسی: جاده ی عوارضی / بزرگراهی که برای عبور از آن باید پول پرداخت ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ toll booth 🔸 نوع کلمه: اسم مرکب ( compound noun ) 🔸 جمع: toll booths 🔹 معنی فارسی: باجه عوارضی / ایستگاه پرداخت عوارض ( در جاده یا بزرگراه ) ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ کلمه: tolls 🔸 جمع کلمه ی toll 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun ) 🔹 معنی فارسی: toll = ۱. عوارض ( پولی که برای استفاده از جاده، پل یا بزرگراه پرداخت می ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ کلمه: ambition 🔸 نوع کلمه: اسم ( noun ) 🔹 معنی فارسی: بلندپروازی، جاه طلبی، آرزوی بزرگ، میل شدید برای رسیدن به موفقیت 🧠 توضیح ساده: Ambition ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

What the hell? 🔹 معنی فارسی: چه مرگشه؟ / چی شده؟ / این دیگه چیه؟ / چه کوفتیه؟ 🟡 این یک عبارت محاوره ای و غیررسمی هست که معمولاً وقتی کسی تعجب، خشم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✅ کلمه: mortified 🔸 نوع کلمه: صفت ( adjective ) 🔹 معنی فارسی: بسیار خجالت زده، سرافکنده، آبرورفته، شرمنده 🧠 توضیح ساده: وقتی می گی I'm mortifie ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 عبارت: a strong smell of smoke ✅ معنی فارسی: بوی شدید ( یا تند ) دود 🔍 توضیح واژه به واژه: a → یک strong → قوی، شدید smell → بو of smoke → ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

✳️ عبارت: stressed out 🔸 معنی فارسی: خیلی استرسی / از شدت استرس خسته یا به هم ریخته ✅ توضیح ساده: stressed out یعنی به شدت تحت فشار روحی یا استرس ب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت های بازی استاندارد چهار خال دارند: دل ( Hearts ) خشت ( Diamonds ) خاج یا گشنیز ( Clubs ) پیک ( Spades ) هر کدام از این ها نماد خاص خود ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"I left all my shopping there. " ✅ معنی فارسی: من همهٔ خرید هام رو اونجا جا گذاشتم. 🔍 تجزیه جمله: I → من left → گذاشتم / جا گذاشتم ( گذشته ی فعل ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

عبارت: keep it down 🔸 معنی فارسی ( محاوره ای ) : آروم تر حرف بزن / صدا رو کم کن / ساکت تر باش توضیح ساده: Keep it down یک اصطلاح محاوره ای است که و ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: wage 🔸 معنی فارسی: حقوق، دستمزد توضیح ساده: Wage به مبلغی اطلاق می شود که کارمند به ازای انجام کارهای روزانه یا هفتگی دریافت می کند. این کلم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: payment 🔸 معنی فارسی: پرداخت، پرداختی توضیح ساده: Payment به معنای پول یا مبلغی است که برای خرید چیزی، تسویه بدهی یا انجام یک خدمت پرداخت می ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: poor 🔸 معنی فارسی: فقیر، بی پول ( و در بعضی موارد: ضعیف، بی کیفیت، بد ) توضیح ساده: poor یعنی کسی که پول کمی داره یا امکانات زندگی مناسبی ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: broke 🔸 معنی فارسی: بی پول، مفلس، دست خالی توضیح ساده: وقتی کسی می گه "I'm broke" یعنی اصلاً پول نداره یا خیلی کم داره. این یه اصطلاح غیررسم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: passionate 🔸 معنی فارسی: پرشور، پر اشتیاق، با احساس توضیح ساده: وقتی کسی passionate هست، یعنی نسبت به چیزی یا کاری اشتیاق و علاقه ی بسیار زیا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: surfboard 🔸 معنی فارسی: تخته موج سواری توضیح ساده: Surfboard تخته ای است که برای موج سواری روی آب استفاده می شود. این تخته معمولاً از مواد سب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: video game developer 🔸 معنی فارسی: توسعه دهنده بازی ویدیویی / سازنده بازی ویدیویی توضیح ساده: Video game developer شخصی است که در طراحی، توس ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: surfing instructor 🔸 معنی فارسی: مدرس موج سواری / مربی موج سواری توضیح ساده: Surfing instructor کسی است که موج سواری را به دیگران آموزش می د ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: pizza delivery man 🔸 معنی فارسی: پیک پیتزا / پیک پیتزا تحویل دهنده توضیح ساده: Pizza delivery man به شخصی گفته می شود که پیتزا را از رستوران ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: gardener 🔸 معنی فارسی: باغبان توضیح ساده: Gardener کسی است که از باغ، گل ها، درختان، چمن و گیاهان مراقبت می کند. ✔️ می تونه در یک باغ شخصی، ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: groundskeeper 🔸 معنی فارسی: نگهبان یا نگهدارنده ی فضای سبز / مسئول نگهداری محوطه ( مثل باغ، پارک، زمین ورزشی، یا حیاط بزرگ ) توضیح ساده: Gro ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: estate agent 🔸 معنی فارسی: مشاور املاک / بنگاه دار توضیح ساده: Estate agent کسی است که در خرید، فروش، اجاره یا معرفی خانه، آپارتمان، مغازه ی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: locksmith 🔸 معنی فارسی: قفل ساز / کلیدساز / متخصص قفل و کلید توضیح ساده: Locksmith کسی است که در ساخت، تعمیر، باز کردن یا نصب قفل ها و کلیدها ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: stunt performer 🔸 معنی فارسی: بدل کار توضیح ساده: Stunt performer ( یا به طور رایج تر: stuntman / stuntwoman ) کسی است که در فیلم ها یا نمای ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: reporter 🔸 معنی فارسی: گزارشگر / خبرنگار ( مخصوصاً کسی که گزارش می دهد ) توضیح ساده: Reporter کسی است که اخبار را جمع آوری کرده و به صورت گف ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: journalist 🔸 معنی فارسی: خبرنگار / روزنامه نگار توضیح ساده: Journalist کسی است که وظیفه اش جمع آوری، نوشتن، و گزارش دادن اخبار و اطلاعات است. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: child actor 🔸 معنی فارسی: بازیگر کودک / بازیگر خردسال توضیح ساده: Child actor به کودک یا نوجوانی گفته می شود که در فیلم ها، سریال ها، تئاتره ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: au pair 🔸 معنی فارسی: مراقب بچه / پرستار کودک ( معمولاً از یک کشور دیگر و در خانه ی خانواده ی میزبان زندگی می کند ) توضیح کامل: Au pair یک ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت: holiday job 🔸 معنی فارسی: کار تعطیلات / شغل موقتی در تعطیلات توضیح: Holiday job یعنی کاری که دانش آموزان یا دانشجویان یا حتی بعضی افراد دیگه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: varied 🔸 معنی فارسی: متنوع / گوناگون / دارای انواع مختلف 🔸 توضیح: Varied یک صفت ( adjective ) هست و وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم چیزی تن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: rewarding 🔸 معنی فارسی: رضایت بخش / پاداش دهنده / ارزشمند ( از نظر احساسی یا معنوی ) 🔸 توضیح: Rewarding یک صفت ( adjective ) هست و به کاری ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: stressful 🔸 معنی فارسی: استرس زا / پراسترس / تنش زا 🔸 توضیح: Stressful یک صفت ( adjective ) هست و به چیزی گفته میشه که باعث استرس، نگرانی یا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: challenging 🔸 معنی فارسی: چالش برانگیز / سخت ولی انگیزشی / پرچالش 🔸 توضیح: Challenging یک صفت ( adjective ) است و به کاری گفته می شود که سخت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت بین Doctor و Surgeon 🔸 Doctor ( پزشک ) : کلمه ی کلی تر هست و به هر کسی که تحصیلات پزشکی داره و کارش تشخیص و درمان بیماری هاست گفته میشه. ✅ پ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت بین Doctor و Surgeon 🔸 Doctor ( پزشک ) : کلمه ی کلی تر هست و به هر کسی که تحصیلات پزشکی داره و کارش تشخیص و درمان بیماری هاست گفته میشه. ✅ پ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: surgeon 🔸 معنی فارسی: جراح 🔸 توضیح: Surgeon یعنی پزشکی که تخصصش انجام عمل های جراحی روی بدن بیماران است. Surgeon با استفاده از ابزارهای جرا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: tiring 🔸 معنی فارسی: خسته کننده / فرساینده / طاقت فرسا 🔸 توضیح: Tiring یک صفت ( adjective ) است و به چیزی گفته می شود که باعث خستگی زیاد می ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال های بیشتر برای **repetitive**: 1. **The music was too repetitive, and I got bored quickly. ** موسیقی خیلی تکراری بود و من خیلی زود حوصله ام سر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: repetitive ( تلفظ: /rɪˈpetətɪv/ ) 🔸 معنی فارسی: تکراری / یکنواخت / خسته کننده به خاطر تکرار زیاد 🔸 توضیح: Repetitive یک صفت ( adjective ) ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: creative 🔸 معنی فارسی: خلاق / مبتکر / خلاقانه 🔸 توضیح: Creative صفت ( adjective ) هست و به کسی یا چیزی گفته میشه که ایده های جدید و نوآورانه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: fashion designer 🔸 معنی فارسی: طراح مد / طراح لباس 🔸 توضیح ساده: Fashion designer یعنی کسی که لباس ها و اکسسوری های جدید طراحی می کنه. کارش ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: engineer 🔸 معنی فارسی: مهندس 🔸 توضیح: Engineer به فردی گفته می شود که تخصصش طراحی، ساخت، نگهداری و بهبود سیستم ها، دستگاه ها یا ساختارهای مخ ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: waiter 🔸 معنی فارسی: گارسون ( مرد ) 🔸 توضیح: Waiter به مردی گفته می شود که در رستوران، کافی شاپ یا کافه کار می کند و وظیفه اش این است که: ✔ ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: software 🔸 معنی فارسی: نرم افزار 🔸 توضیح: Software به مجموعه ای از برنامه ها و داده های دیجیتال گفته می شود که بر روی دستگاه های کامپیوتری ن ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: programmer 🔸 معنی فارسی: برنامه نویس 🔸 توضیح: Programmer به فردی گفته می شود که کدهای کامپیوتری می نویسد تا نرم افزارها یا برنامه های مختلف ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: sports coach 🔸 معنی فارسی: مربی ورزشی 🔸 توضیح: Sports coach به فردی گفته می شود که به ورزشکاران یا تیم ها آموزش می دهد و آن ها را برای بهبود ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: cleaner 🔸 معنی فارسی: تمیزکننده / نظافت چی 🔸 توضیح: Cleaner به فردی گفته می شود که مسئول نظافت و تمیزکاری مکان ها و فضاهاست. این می تواند شا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه: architect ( تلفظ: /ˈɑːrkɪtekt/ ) 🔸 معنی فارسی: معمار 🔸 توضیح: Architect به فردی گفته می شود که تخصصش طراحی ساختمان ها و فضاهای شهری است. ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: solicitor 🔸 معنی فارسی: وکیل مشاور / مشاور حقوقی / وکیل دعاوی ( در سیستم حقوقی بریتانیا ) 🔸 توضیح: کلمه Solicitor بیشتر در سیستم حقوقی بریت ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: receptionist 🔸 معنی فارسی: منشی / پذیرش گر / مسئول پذیرش 🔸 توضیح: Receptionist به شخصی گفته می شود که معمولاً پشت میز پذیرش ( reception desk ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: sales assistant 🔸 معنی فارسی: فروشنده / دستیار فروش / کارمند فروش در فروشگاه 🔸 توضیح: Sales assistant به فردی گفته می شود که در فروشگاه ها ( ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: paramedic 🔸 معنی فارسی: اورژانس کار / امدادگر / تکنسین فوریت های پزشکی 🔸 توضیح: �Paramedic� به فردی گفته می شود که آموزش دیده تا در شرایط اض ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه: travel agent 🔸 معنی فارسی: آژانس مسافرتی / کارگزار مسافرتی / مسئول خدمات سفر 🔸 توضیح: �Travel agent� به شخص یا شرکتی گفته می شود که به مردم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عبارت "wildfire" به معنای "آتش سوزی جنگلی" است. این اصطلاح به آتش سوزی هایی اشاره دارد که در مناطق طبیعی، به ویژه در جنگل ها و مراتع، به صورت ناگهانی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "it is too early to say" به معنای این است که هنوز زمان لازم برای قضاوت یا بیان نظر قطعی درباره یک موضوع فرا نرسیده است. این جمله معمولاً در موا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "it is too early to say" به معنای این است که هنوز زمان لازم برای قضاوت یا بیان نظر قطعی درباره یک موضوع فرا نرسیده است. این جمله معمولاً در موا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dorchester could refer to a few different places, but it's most commonly associated with a neighborhood in Boston, Massachusetts. It's known for its ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "the most common" به معنای "رایج ترین" یا "متداول ترین" است. این عبارت برای اشاره به چیزی استفاده می شود که بیشترین فراوانی یا محبوبیت را در می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر نیواورلئان ( در ایالت لوئیزیانا - امریکا )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "for the moment" به معنای "برای لحظه ای" یا "در حال حاضر" است. این عبارت به توصیف وضعیتی موقتی اشاره دارد که ممکن است در آینده تغییر کند. معمول ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "here are your suitcases" به معنای "اینجا چمدان های شما هستند" است. این جمله معمولاً وقتی گفته می شود که کسی در حال تحویل چمدان ها یا بار به شخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه "suitcase" به معنی "چمدان" است و به کیفی بزرگ و محکم اشاره دارد که برای حمل لباس و سایر لوازم شخصی در سفرها استفاده می شود. ### توضیحات گام به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پزشک بیمارستان یا پزشک بالینی فردی است که در محیط بیمارستان مشغول به کار است و مسئولیت های مختلفی را در زمینه درمان و مراقبت از بیماران بر عهده دارد. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "I saw it all on TV" به معنای "من همه چیز را در تلویزیون دیدم" است. این جمله معمولاً وقتی به کار می رود که شخصی بخواهد بگوید که تمام جزئیات ی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عبارت "hold on" به معنای "صبر کن" یا "لحظه ای صبر کن" است. wait a minute, just a minute این عبارت معمولاً زمانی استفاده می شود که شخصی از دیگری می خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "You have got ages" به معنای "تو سال ها وقت داری" یا "تو وقت خیلی زیادی داری" است. این جمله به نوعی به شخصی گفته می شود که هنوز زمان زیادی برای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمله "I am collecting for emergency relief" به فارسی به صورت زیر ترجمه می شود: "من در حال جمع آوری کمک برای کمک های اضطراری هستم. " این جمله به این ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "that is me" به فارسی به معنای "این من هستم" یا "این من هستم" است. این جمله معمولاً برای اشاره به هویت یا شناسایی خود در یک موقعیت خاص استفاده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Come out معنی: بیرون آمدن، ظهور کردن، منتشر شدن توضیح: عبارت "come out" می تواند به چندین معنا به کار برود: بیرون آمدن از یک مکان: ارجاع به حرکت از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Snow fell معنی: برف بارید مثال ها: Example: Yesterday, snow fell thickly, covering everything in white. ترجمه: دیروز برف به شدت بارید و همه چیز را ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "last the winter" به معنای "زمستان را بگذرانید" یا "به مدت طولانی زمستان بمانید" است. البته این عبارت به طور مستقیم ممکن است چندان رایج نباشد و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

unable to move or travel because of a heavy snowfall. دچار راه بندان در اثر برف،

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

"Fishing trip" به معنای "سفر ماهیگیری" است. این اصطلاح به فعالیتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی برای ماهیگیری به محل های مختلف می روند. این سفر می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. **The rain was pouring from the top of the mountain, causing streams to flow down. ** - باران از بالای کوه می ریخت و باعث می شد که جویبارها به س ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "pouring from the top" به معنی "ریختن از بالای" یا "سرریز کردن از بالا" است و در توصیف حرکت آب یا هر ماده دیگری به کار می رود. این عبارت می توا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"lava flowed down the mountain" . این جمله به معنای "لاوا از کوه پایین آمد" است و به توصیف حرکت گدازه های آتشفشانی اشاره دارد. برای استفاده از این ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "lost their lives" به فارسی به معنای "جان خود را از دست دادند" است. این جمله معمولاً در زمینه هایی استفاده می شود که افراد در یک حادثه، جنگ، یا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "erupted in" به معنای "بیرون ریختن" در زمینه های مختلف می تواند استفاده شود. در زیر چند مثال برای تو آورده ام: 1. **He erupted in laughter. ** ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "that was stupid" به فارسی یعنی "این احمقانه بود" یا "این کار بی معنی بود. " این جمله معمولاً برای بیان بی احترامی یا انتقاد از یک عمل، تصمیم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Straight fire" یک اصطلاح محاوره ای است که به معنای "عالی" یا "بسیار جذاب" استفاده می شود. وقتی کسی از این عبارت در مورد یک آهنگ صحبت می کند، به این ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "This song is straight fire, it’s so lit!" به معنای این است که "این آهنگ فوق العاده است و خیلی عالی است!" در اینجا، "straight fire" و "lit" ع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "lit a fire" به فارسی به معنی "آتش روشن کرد" است. این عبارت معمولاً به عمل روشن کردن آتش در یک مکان خاص اشاره دارد، مانند روشن کردن آتش در کو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "the fire moved fast" به فارسی به معنی "آتش به سرعت حرکت کرد" یا "آتش سریعاً گسترش یافت" است. این جمله می تواند به موقعیت هایی اشاره داشته با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "a roof over our heads" به معنای "سقفی بالای سر ما" است و به طور مجازی به این معنی است که یک سرپناه یا مکان امن برای زندگی داریم. این عبارت معم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "at this time of year" به معنای "در این فصل از سال" یا "در این زمان از سال" است. این عبارت معمولاً برای اشاره به یک بازه زمانی خاص در سال، مانن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "take to hospital" به معنای بردن شخصی به بیمارستان است، معمولاً به دلیل مشکلات پزشکی یا نیاز به درمان فوری. این عبارت بیشتر در موقعیت های اضطرا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Fire service" به معنای "خدمات آتش نشانی" است. ### توضیحات: - **وظایف و مسئولیت ها:** خدمات آتش نشانی مسئول اطفای حریق، نجات افراد در موقعیت های ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "church hall" به فارسی به معنای "سالنی در کلیسا" یا "تالار کلیسا" است. ### توضیحات: - **محل برگزاری فعالیت ها:** این فضا معمولاً برای فعالی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "as you can" به معنای "همانطور که می توانی" است و معمولاً برای تشویق یا تأکید بر این نکته استفاده می شود که فرد باید به بهترین شکل ممکن عمل کند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "far more spectacular" به معنای "بسیار چشمگیرتر" یا "بسیار شگفت انگیزتر"بسیار دیدنی تر است. این عبارت معمولاً برای توصیف چیزی که واقعاً زیبا یا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "far more spectacular" به معنای "بسیار چشمگیرتر" یا "بسیار شگفت انگیزتر" است. این عبارت معمولاً برای توصیف چیزی که واقعاً زیبا یا حیرت انگیز اس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Night sky به آسمان شب اشاره دارد که در آن می توان ستاره ها، سیاره ها، و گاهی اوقات ماه و دنباله دارها را مشاهده کرد. آسمان شب به ویژه در مکان های تار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سنگ های فضایی "Space rocks" به طور کلی به انواع مختلفی از اجسام فضایی مانند شهاب سنگ ها ( meteors ) ، سیارک ها ( asteroids ) و دنباله دارها ( comets ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

"Meteor" به معنی شهاب سنگ است، و این کلمه به همان پدیده ای اشاره دارد که به عنوان "shooting star" هم شناخته می شود. زمانی که یک ذره یا سنگ فضایی وارد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

"Meteor" به معنی شهاب سنگ است، و این کلمه به همان پدیده ای اشاره دارد که به عنوان "shooting star" هم شناخته می شود. زمانی که یک ذره یا سنگ فضایی وارد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

"shooting star" به معنی "شهاب سنگ" است، اما در واقع به یک پدیدهٔ نوری در جو اشاره دارد که معمولاً زمانی که یک ذرهٔ ریز سنگی یا فلزی در جو زمین فرود م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "as well" به معنی "همچنین" یا "به علاوه" است و زمانی استفاده می شود که می خواهی نکته یا مشخصه ای را به چیزی که قبلاً گفته ای اضافه کنی. این عبا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

classwork, assignment تکلیف درسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای مقایسه می توان گفت: - **Friendly** ( دوستانه ) – صفت اولیه - **Friendlier** ( دوستانه تر ) – مقایسه ای از صفت که به معنای �دوستانه تر� است در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Light shower" به معنی باران نم نم یا باران خفیف است. این اصطلاح به بارانی اشاره دارد که معمولاً کم فشار و کوتاه مدت است و ممکن است حتی نیاز به چتر ن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### طوفان هریکن ( Hurricane ) : 1. **تعریف**: یک طوفان گرمسیری بزرگ با فشار پایین و بادهای بسیار قوی است. 2. **سرعت باد**: سرعت باد در هریکن ها می ت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "much stronger" به معنای "بسیار قوی تر" است و برای مقایسه بین دو چیز استفاده می شود. معمولاً این عبارت برای نشان دادن تفاوت قابل توجه در قدرت، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "much wetter" به معنای "بسیار مرطوب تر" است و در مقایسه بین دو چیز یا وضعیت استفاده می شود. به عبارتی، وقتی می گوییم چیزی "much wetter" است، من ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "more powerful" به معنای "بسیار قوی تر" است و وقتی استفاده می شود که بخواهیم قدرت یا تأثیر چیزی را در مقایسه با چیز دیگری بیان کنیم. برای مثال، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrases "is not as adjective as" and "is as adjective as" are used to make comparisons between two things, but they convey different meanings. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrases "is not as adjective as" and "is as adjective as" are used to make comparisons between two things, but they convey different meanings. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

، "asteroid" فقط به معنی سیارک است. سیارک ها اجسام کوچکی هستند که در مدارهای خاصی در منظومه شمسی قرار دارند و معمولاً در بین مدار سیاره مریخ و مشتری ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

"comet" به معنی ستاره دنباله دار است. ستاره دنباله دار به اجرامی گفته می شود که از یخ، گرد و غبار و سنگ تشکیل شده اند و وقتی به خورشید نزدیک می شوند، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### Countable Nouns 1. **Some**: Use when you don't specify an exact number. ( e. g. , "I have some books. " ) 2. **Many**: Indicates a large number ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### Countable Nouns 1. **Some**: Use when you don't specify an exact number. ( e. g. , "I have some books. " ) 2. **Many**: Indicates a large number ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Quantifiers are words or phrases that indicate quantity. They help us understand how much or how many of something there is. Here are some common qua ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Quantifiers are words or phrases that indicate quantity. They help us understand how much or how many of something there is. Here are some common qua ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Quantifiers are words or phrases that indicate quantity. They help us understand how much or how many of something there is. Here are some common qua ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "snowwoman" نیز وجود دارد و می تواند برای اشاره به یک آدم برفی زنانه استفاده شود. به هرحال، در اکثر موارد به طور عمومی از "snowman" برای هر نو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "ادم برفی درست کردن" به انگلیسی می شود "to make a snowman. "

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "frost on the grass" به معنای "یخ زدگی روی چمن" است. این عبارت معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن دما به حدی پایین می آید که بخار آب در هوا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "there was ice on the road" به معنای "روی جاده یخ بود" است. این جمله نشان دهنده شرایطی است که ممکن است باعث ایجاد خطر برای رانندگی و حرکت شود، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "frost on the grass" به معنای "یخ زدگی روی چمن" است. این عبارت معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن دما به حدی پایین می آید که بخار آب در هوا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "all morning" به معنای "تمام صبح" است. این عبارت به زمانی اشاره دارد که یک فعالیت یا حالت خاص در طول کل صبح ادامه داشته باشد. برای مثال، اگر بگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Sweltering" به معنای "بسیار گرم" یا "عزیم گرما" است و معمولاً برای توصیف شرایط هوا استفاده می شود که در آن دما به حدی بالا می رود که باعث احساس نارا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای توصیف آب و هوا از گرم ترین تا سردترین می توان به این صفات اشاره کرد: 1. داغ ( Hot ) 2. گرم ( Warm ) 3. ملایم ( Mild ) 4. خنک ( Cool ) 5. سر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "incredibly" به معنای "به طرز باورنکردنی" است و برای بیان شدت زیاد یا تکان دهندگی یک وضعیت یا ویژگی استفاده می شود. معمولاً زمانی به کار می رود ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابر های باران زا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف "LGBT" به شرح زیر است: - **L**: Lesbian ( زنان هم جنسگرا ) - **G**: Gay ( مردان هم جنسگرا ) - **B**: Bisexual ( افرادی که به دو جنس علاقه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. **خودمحوری**: برخی افراد ممکن است از مفهوم "دانه برف" به عنوان نشانه ای از خودمحوری استفاده کنند، به این معنا که آن ها تصور می کنند مسائل و احساسا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wind coming from the east باد شرق towards the west

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• storm clouds are the dark clouds which are seen before a storm. you can also use storm clouds to refer to a sign that something violent is going t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "as black as thunder" می تواند در موارد مختلفی به کار برود، از جمله: 1. **توصیف رنگ:** برای توصیف اشیاء یا محیط های تاریک، مثل آسمان قبل از طو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "What shape is. . . " معمولاً به توصیف فیزیکی یا ظاهری یک شیء یا فرد می پردازد، اما در مورد افراد به ویژه ممکن است ناپسند یا توهین آمیز تلقی شو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای پرسیدن درباره ویژگی های ظاهری افراد به شکل مودبانه، می توانی از عبارات زیر استفاده کنی: 1. **"Can you describe what your mother looks like?"** ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیل ( Flood ) : سیل به شرایطی اطلاق می شود که در آن آب به طور غیرعادی و بیش از حد در یک منطقه ای جمع می شود و معمولاً باعث آسیب به محیط زیست، زیرساخت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین لغزش ( Mudslide ) : زمین لغزش یا مَشک، به حرکت ناگهانی و سریع خاک، سنگ و مواد دیگر به سمت پایین در یک شیب یا تپه اطلاق می شود. این پدیده معمولاً ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

4. Excessive معنی: بیش از حد، افراطی توضیح: "Excessive" به معنای چیزی است که فراتر از حد معقول یا نرمال است. مثال ها: Example: The excessive noise ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

3. Plenty of معنی: مقدار زیاد، فراوان توضیح: "Plenty of" برای بیان مقدار زیاد یا کافی از چیزی به کار می رود. مثال ها: Example: There are plenty of ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

2. Impressed معنی: تحت تأثیر قرار دادن توضیح: "Impressed" به حالتی گفته می شود که فردی بر اثر چیزی خوشایند یا شگفت انگیز تحت تأثیر قرار می گیرد. م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. Opportunity معنی: فرصت، موقعیت مناسب توضیح: "Opportunity" به معنی زمانی یا موقعیتی مناسب است که به فرد اجازه می دهد تا چیزی انجام دهد یا به هدفی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی و توضیح "whole" معنی: "Whole" به معنای "کامل" یا "تمام" است. این کلمه معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می شود که هیچ قسمتی از آن نادیده گرفته نشد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

powerful storm take place in the sea. توفان سخت در دریا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فیلم سازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال های انگلیسی با "as well as" و ترجمه فارسی: Example: She speaks English as well as French. ترجمه: او به زبان انگلیسی به علاوه فرانسوی صحبت می ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال های انگلیسی با "in order to" و ترجمه فارسی: Example: She studies hard in order to pass her exams. ترجمه: او سخت درس می خواند تا امتحاناتش را ق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی و توضیح فارسی "industry": معنی: "industry" به معنای "صنعت" است. توضیحات: صنعت به مجموعه ای از فعالیت ها، تولیدات و خدماتی گفته می شود که به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اینجا معانی و توضیحات فارسی برای این عبارات آمده است: Have a positive / negative effect: معنی: داشتن تأثیر مثبت / منفی توضیح: این عبارت به تأثیر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت های اجتماعی ( Social Skills ) به توانایی های فرد در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و تعاملات اجتماعی اشاره دارند. این مهارت ها شامل رفتارها، نگر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستبند زدن به کسی /دستگیر شدن /گیر افتادن / مچ کسی را گرفتن و . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش "Must" و "Mustn't" و "Needn't" و "Don't Have To" 1. Must: استفاده: برای بیان وظیفه یا ضرورت. مثال: You must finish your homework. ( شما باید ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش "Must" و "Mustn't" و "Needn't" و "Don't Have To" 1. Must: استفاده: برای بیان وظیفه یا ضرورت. مثال: You must finish your homework. ( شما باید ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش "Must" و "Mustn't" و "Needn't" و "Don't Have To" 1. Must: استفاده: برای بیان وظیفه یا ضرورت. مثال: You must finish your homework. ( شما باید ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش "Must" و "Mustn't" و "Needn't" و "Don't Have To" 1. Must: استفاده: برای بیان وظیفه یا ضرورت. مثال: You must finish your homework. ( شما باید ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموزش "Some" و "Any" با جمع و مفرد Some و Any دو قید هستند که به مقادیر اشاره می کنند و معمولاً در جملات مثبت و منفی و سوالی استفاده می شوند. 1. So ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموزش "Some" و "Any" با جمع و مفرد Some و Any دو قید هستند که به مقادیر اشاره می کنند و معمولاً در جملات مثبت و منفی و سوالی استفاده می شوند. 1. So ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه "set on" در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه، می تواند متفاوت باشد. در زیر به توضیح اصلی ترین معانی و مثال هایی برای هر کدام اشار ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لیتر واحد مایعات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

this game doesn't contain any violence at all برای مثال میتوانید به جمله ی بالا توجه کنید. / معنیش میشود : این بازی هیچ نوع خشونتی ندارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

combat game ; بازی رزمی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

genre of video games in which players design and build their dream city

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همچنین، "film score" یا "film soundtrack" کلمه هایی است که به موسیقی هایی اطلاق می شود که برای یک فیلم خاص ساخته شده است. این موسیقی ها معمولاً شامل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سند دست خط متن فیلم یا همان فیلمنامه متن سند سناریو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه "scene" به طور عمومی به یک فلاش بک یا پاره ای از یک فیلم، نمایشنامه، کتاب یا رویداد ویژه اشاره دارد. در موسیقی فیلم، عبارت "scene" ممکن است به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلمه "scene" به طور عمومی به یک فلاش بک یا پاره ای از یک فیلم، نمایشنامه، کتاب یا رویداد ویژه اشاره دارد. در موسیقی فیلم، عبارت "scene" ممکن است به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

متن فیلم یا کتاب