پیشنهادهای عروسک گمنام صخرههای البرزکوه (٩٣)
سربسته
عیان
فراخنا
شعور
بیربط، بعید
هنرنمایی، کارستان
اخت شدن، انس گرفتن
امرونهی کردن
رو دادن
هوادار پروپاقرص
جا خوردن، یکه خوردن
یکریز حرف زدن
دقیق، گویا
قول و قرار
بی چیز
گَر
دلداری دادن
احاله دادن
محقر بودن
هم و غمش فلان چیز باشد
حرف شاذ
متفرعنانه
دلگیر
چهارچوب
مصلحت سنجی
مناسبات
رابطه عاشقانه احساسات عاشقانه
چیزی جلودارش نیست
آویزان
چیزی که بودونبودش فرقی نکند
حساس
گوش فلک را کر کردن
بی مزد و منت
متظاهر
دست به سر کردن
سرک کشیدن
بی چون وچرا
با تمام وجود
تنگنا، گرفتاری
فهمیده
گروه فرشتگان، صفوف فرشتگان
تداوم، دنباله
دل قرص
فضا
مصیبت
داور
دل نگرانی
رصد کردن
سرگشته
خانمان برانداز
فارغ از. . .
ناگفته
بی حدوحصر
خارج از حیطه ی. . .
معنی شعبده هم می ده
قِل خوردن
مخیّله
مشکل داشتن، از پس کاری برنیامدن
مسخره
پتیاره
غم انگیز، دلگیر
نزدیک بودن به چیزی، تقریباً مثل چیزی بودن
هم ترسناک می شه هم ترسیده/ترسان
صفحه ی ساعت ( عقربه نیست )
از قلم نینداختن
به خود گرفتن
گمنامی، به فراموشی سپرده شدن
معنای دوم: وجود داشتن، صدق کردن
زنده بودن یاد و خاطره ی کسی
حق، توفیق
طنز روزگار
دوچندان شدن
محمل
اکیداً
تحقیرآمیز
خلاق
تحمیل کردن
عیش و عشرت
خودجوش
احتیاط
جسم، بدن
تصمیم
جاه طلبانه
بدش نمی آید که. . .
پوشال یا شرشره ی زرورقی
استنباط
نشئه
تلفظ صحیح این کلمه در انگلیسی لاگژری یا لاکشری است و معادل فرانسوی آن لوکس.
( در اشاره به شخص ) زمخت، بی نزاکت