امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's chewy: خیلی باید بجوی ش تا بتونی قورتش بدی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gone but not forgotten: خودش نیست ولی یادش با ماست

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebody fuck in rat: یکی شون جاسوسی میکرده

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a lot to me: برای من که خیلی ارزش داره مهمه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just natural conversation: فقط یه گفتگوی عادی بود همین

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a piece of shit: من اینجا یه موجود اضافه و بدرد نخور ...

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is a tough guy: گردن کلفته کیه؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silly boy: خنگولکم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your nature are pure: ذات شما پاکه ذاتت سالمه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just who i am: خوب همینه که هستم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit music: آهنگ های کسشعر

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm doing this for god: این کار رو برای رضای خدا انجام دادم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i work with your son: با آقا زاده تون کار دارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yes i do: معنی بله حتما رو هم داره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is your manners: ادبت کجا رفته

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not big for you: در حد و اندازه تو نیست. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you a million time: خیلی خیلی ممنونم ازت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey bentley man: آقای بنتلی سوار بابا با کلاس

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i leaving you in good hands: من دست آدم خوبی سپردمت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's do this: بزن بریم که . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm mess: اوضاع زندگی م نرمال نیست بهم ریخته ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got the picture: منظورتو گرفتم قصدت رو متوجه شدم دوز ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the harder i work the luckier i get: هر چقدر تلاش بیشتری کنم خوش شانس تر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do say so myself: تعریف از خود نباشه. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get of your high horse: فخر نفروش افاده نیا به عبارتی گنده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so stubborn: خیلی یه دنده ای

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont be a downer: ضد حال نباش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me regret this: پشیمونم نکن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a fat book: این یک کتاب قطور است

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat job: یک شغل پردرآمد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat lip: لبی که بخاطر کتک خوردن ورم کرده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your charity: پول مفت ندارم بدم دستت ( موسسه خیری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry party: مهمانی که در آن مشروبات الکلی سرو ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you didn't hear from me: از من نشنیده ش بگیرید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this horseshit: این چرنده بی معنیه کسشعره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fancy education: تحصیلات پرخرج

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are only lead: شما تنها سرنخ مون هستید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you keep me posted: منو تو جریان بذار باهام در ارتباط ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shame: بد شد که. . .

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

time passed: گذر زمان

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should eat: یه چیزی باید بخوری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light me: روشنم کن ( بهم درست توضیح بده تا بر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a looker: کسی که هم چهره جذابی دارد و هم اندا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no spell: هیچ جادو و جنبلی وجود نداره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always speak cryptically: همیشه مرموزانه حرف میزنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your spoiled: تو لوسی ننری نازپرورده ای

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you picky: تو سخت گیری ( دیر خشنود )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best is yet to come: بهترین ها هنوز در راهند تازه خبرای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life is going on: زندگی ادامه دارد. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's fast: چقدر زود عمل کرد ( معمولا در کشیدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a work to do: کلی کار داره که باید انجامش بده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my business: اختیارشون ( اختیارم ) دست خودمه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one day all be yours: یه روزی همه اینا مال تو میشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm done before: قبلا هم از این کارها کردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hit the jackpot: من پول زیادی برنده شدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a beginner: اون تازه کاره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm very happy where i am: از موقعیتی ( درحال حاضر ) که دارم ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're looking good: خوشتیپ شدی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no such things as can't: کار نشد نداره غیر ممکن معنی نمیده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never get old: قدیمی نمیشه دل آدمو نمیزنه همیشه یه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heights not realy my things: من با ارتفاع میونه خوبی ندارم ارتفا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did it go down: کجا زمین خورده ( مورد اصابت یا تصاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morning sunshine: یه اصطلاح انگلیسی معنی صبح بخیر عزی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who told you got the pissed off: کی گفته که عصبانی بشی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself: خودت انجامش بده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your price: قیمتت چنده؟شرایطط چیه با چه نرخی با ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie to my face: تو روی من دروغ میگی جلوی خودم چاخان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my date was fun: قرار عاشقانه م خوش، گذشت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry keep you waiting: عذرخواهی بابت تاخیر پیش آمده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best part is: بهترین قسمتش اینه که. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you pass the test: شما امتحان رو قبول شدی ( تایید نهای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow my heart: نازم رو بکش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

message received: منظورت رو گرفتم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a baby: بچه بازی در نیار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are okay: کار ت درست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a huge opportunity: اون یه فرصت فوق العاده عالیه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was misguided: من گمراه شده بودم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't sweetheart me: عزیزم عزیزم برام نکن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything going be fine: همه چی درست میشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry i keep away: ببخشید که معطلتون کردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you like step outside: میخوای بیای بیرون ( با عصبانیت و بر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i get the part: آیا نقشم رو ( در بازی و نقش آفرینی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't punch everyone: تو که نمیتونی همه رو مشت مالی کنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never tell die: هرگز نامید نباش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it made me more serious: اون من رو جدی تر کرد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i run my own business: یه کسب و کار شخصی دارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got to test it: باید مزه ش رو بچشی معمولا درمورد یه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you get to now: تا حالا چی شنیدی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you green with envy: از حسادت مردی از حسادت دق مرگ شدی خ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just feel i'm not here: فقط فکر کنید من اینجا نیستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should talk him to the people: باید باهاش مثل آدم بزرگا حرف بزنی ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what i do: چیکار کنم آخه. . . . معمولا از سر ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so where moving: پس قراره جابجا بشیم؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you going: تو هم میری؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not know that: نمیتونی تصورش رو بکنه که. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i move next week: هفته آینده دارم جابجا میشم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should look in your face: باید الان ببینمت ( تا سیر بهت بخندم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i make your joke: پیشنهاد ( مسخره ت ) رو من انجام داد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a big deal: این اتفاق مهمی بود

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the move: برنامه ت چیه؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just my job: فقط کارم رو انجام میدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

between us: بین خودمون بمونه. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be there on flash: به چشم برهم زدنی اونجام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who's out: کیا نمیان

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are every man fancy: شما آرزوی هر مردی هستی ( معمولا برا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a big girl: تو دختر بالغی هستی ( معمولا برای تص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until next time: باشه تا دفعه بعد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this conversation is little late: این بحث دیگه الان وقتش نیست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy things: یه مشت چرت و پرت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never been married: تو تا حالا ازدواج نکردی؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she on her last legs: اون داره نفس های آخرش رو میکشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you run way with your between your legs: تو در حالی که ضایع میشدی فرار کردی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i not feel like: حسش رو ندارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remember there is a leak: بدون که یه رخنه ای وجود داره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could just eat you up: جیگرتو بخورم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at a loss: موندم که چی بگم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nervous about: عصبی از. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sad about: غمگین از. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big picture about: این یک موضوع مهم درباره. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're so confused: خیلی سردرگمی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop funny: مسخره بازی بسه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he made me joke: اون من رو دست انداخت اون من رو مسخر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you self: خودت تنها هستی تنهایی زندگی میکنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i take you to dinner: میتونم شام دعوتتون کنم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you disappearing: داری محو می شی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you don't do it don't do it: اگه نمیخوای انجامش بدی انجامش نده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i miss my things: دلم برای وسایلم تنگ شده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living in a not knowing: هر چقدر کمتر بدونی راحتتری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm poorly paid: حقوقم بخور و نمیر هست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i myself again: دوباره خودم شدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he goes fun: باحالی ش از بین رفت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the apple right here: هدف در دسترسه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i slap you: باید بزنم تو گوش ت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actually i left: حقیقتا من استعفا دادم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's take a vote: بذار رای گیری کنیم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you acting crazy: کس خل نشو دیوونه بازی درنیار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not kidding ground: بات شوخی ندارم دارم جدی میگم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know all that: من اینا رو از بر بلدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i speaking for experience: من از روی تجربه حرف میزنم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want a thig done do it yourself: کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do good and good will come to you: تو نیکی کن و در دجله اتداز که ایزد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse me where's the loo: ببخشید دستشویی کجاست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheers mate: مرسی رفیق

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you hold: میتونید پشت خط بمونید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you better than i do: تو بهتر از من می شناسیش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hate her: میخوام سر به تنش نباشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he showed up just in time: اون سربزنگاه حاضر شد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my aunt is pregnant with triplets: زن داییم سه قلو حامله ست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my barber messed up my hair: آرایشگرم زد رید تو موهام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i come over: میتونم بیام پیشت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a boytoy: پسری که خانم های نسبتا مسن بهش پول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake your hips: قر کمر رقصیدن و تکان دادن کمر و باس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is nothing can he do: هیچ غلطی نمیتونه بکنه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she was to be great beauty: قرار بود ملکه زیبایی باشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be dense: خنگ بازی درنیار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my car in the shop: ماشینم تو میکانیکیه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how look after us: کی از ما مراقبت میکنه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont give the game away: مسابقه رو نباز

١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fly a lot: خیلی پرواز ( سفر هوایی ) میکنم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why do you so mean: تو چقد بدجنسی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i failed: من نتونستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did she kick you out: انداختت بیرون؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

her jokes are corny: شوخی هاش بی مزه ست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a lot to do: کلی کار دارم که باید انجامش بدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont jinx me: چشمم نزن ( حسودی نکن )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people are here starving: مردم اینجا گدا گشنه ن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are truly missed: واقعا جات خیلی خالی بود

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i drink like a fish: من تو مشروب زیاده روی ( خرخوری ) می ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not that girl: من از اون دخترا نیستم. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a big meeting: من یه جلسه مهم دارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's come broken home: اون از یه خانواده طلاق اومده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is anything i can do it: کاری هست که از دستم بیاد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he will go away: بلاخره میگذره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know you go upset: میدونم که ناراحتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a demet idea: یه ایده تح. . . م ی هست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you fragile: اصلا تو حسی داری تو روابط دونفره مم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you like terrible: اذیت و آزار رو تو دوست داری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't say back her: پشت سرش حرف نزن غیبت نکن وقتی نیستش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beautiful you say: گل گقتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i told you drop that: گفتمت بیخیالش شو

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great caesar: یا خدااااا

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i be freak: بذار رو راست باشیم کس خلم کردی از ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because conflict: چون تداخل پیدا میکنه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a phone call: باید یه زنگی بزنم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better than i am: از من که بهتری ( چیزی که قیافه ت نش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you know each other: شما همدیگه رو می شناختید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything i to do: هر کاری که بتونم انجام میدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't make ends: دخل و خرجم درنمیاد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i living paycheck to damn paycheck: از حقوقم تا حقوقم زنده ام حقوقم به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm counting pennies here: بی پول بی پولم اینجا

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i went to that party against my will: من بر خلاف میلم به اون پارتی رفتم ( ...

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flat broke: بی پول بی پولم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has a crush on her: اون نسبت بهش حس ( خاص ) داشت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know what going on: نمی دونم که چه اتفاقی افتاده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a gift to me: اون برا من یه موهبته

١ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی