امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i told myself: به خودم گفتم، با خودم زمزمه کردم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the past: از گذشته ها. . . . ، از گذشته های د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cupcake girl: دختری که دلبری میکنه و راحت تر جذب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see you can't behind: میبینم که جا موندی ( فسقلی )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark business: تجارت غیر شفاف ( نوعی از مافیا، معم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are no see: شما ملتفت نیستی، شما حالیتون نیست ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he paint us: اون دهنمون رو سرویس کرده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost contact with him: ارتباطم رو باش از دست دادم، خبری از ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold this: اینو داشته باش، اینو واسم نگه دار

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here the comes: بگیر که اومد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hold of my hand: کارم رو درست انجام دادم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who can smart play: کی میتونه زرنگ بازی در بیاره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is a fixer: اون یه کار راه اندازه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know how play to people: تو میدونی با مردم چه رفتاری رو داشت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we got some problem: یه ذره به مشکل برخوردیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this way please: از این راه ( سمت ) لطفا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lovely meet: سعادتی بود خیلی خوشحال شدم دیدمت ( ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll make an exception this time: این دفعه رو استثنا قائل میشم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a house of ill repute: فاحشه خانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not a trivial question: کم ارزش، کم اهمیت پیش پا افتاده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's my motto in life: شعار زندگی من اینه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

son of my life: نور چشمام، عزیز دردانه م

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you a favor: یه ملاحظه ای در حق خودت کن یه لطفی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is what exactly: دقیقا جریان چیه؟ جریان از چه قراره؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a big day for: برای اون امروز روز بزرگیه ( مهمیه )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm absolutely: از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to land: به زمین نشستن، فرود آمدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i warn you: بهت هشدار میدم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i make you lived: کاری کردم که زنده بمونی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy me time: برام زمان بخر ( یه ذره لفتش بده تا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know that now: الان متوجه شدم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i expected you: انتظار اومدنت رو داشتم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's stopping you: چی جلوت رو گرفته؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's on the move: اون حرکت کرد ( داره دست به کاری میز ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't do this again: دیگه این غلطا رو تکرار نکن ( معمولا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a like a close book: اون یه آدم تو داری هست ( همه چیز رو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm filming tonight: امشب سر صحنه ام/امشب فیلم میگیرم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be funny: مزه نریز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a private person: من یه آدم تو داری هستم من یه فرد را ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not let you down: من نا امیدت نمیکنم رو من حساب کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't have nothing left: چیزی برای از دست دادن نداری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wish her well: من خوبی ش رو میخوام من خیر وصلاحش ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind smoking outside: میشه بیرون سیگار بکشید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quality people: افراد سطح بالای جامعه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel a dark: احساس غم انگیزی دارم حس ناراحتی خاص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've been lonely to long: مدت هاست که تنها مانده ام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

listen to your heart: به ندای قلبت گوش بده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we making headway: در حال پیشرفتیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your show: کاری رو که باید انجام بدی انجام بده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every time it's the same: همیشه همین طور است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take my heart: قلبم را تسخیر کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am a bit busy: یه ذره سرم شلوغه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now over to: و حالا می پردازیم به . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i missed you a lot: جاتون خیلی خالی بود خیلی دلتنگتون ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's ambitious: اون بلند پروازه، جاه طلبه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're prick: تو خیلی عوضی هستی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a pleasure forever: تو واسه همیشه لذت خواهی برد یه لذت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the tomatoes please: لطفا برام گوجه نذارید ( معمولا در س ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am stand on my word: رو قولی که دادم هستم به حرفی که زدم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i must clean: اون رو باید راس و ریسش کنم اونا بای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your love is melt my heart: عشقت دلم رو جزغاله کرده عشقت بدجوری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know what i do: میدونم چیکار دارم میکنم به کاری که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm behind you: من پشتیبان تو هستم ( من پشتتم ) من ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finish what you started: کاری رو که شروع کردی تمومش کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

still time: هنوز وقت هست هنوز زمان داری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over traffic: از ترافیک خسته شدم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i took the plunge: دل رو زدم به دریا جرات و جسارت بخرج ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm pining for you: در حسرت توام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a god business: تو با خدا معامله کردی، اجرت با حدا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wish us luck: برامون آرزوی موفقیت کن ( کنید )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your faces: قیافه هاشونو نگا!!! ( در جاهایی به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you join me: آیا به من ملحق میشی آیا به من میپیو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see myself: خودم میرم که ببینم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time is passed: زمان زود میگذره

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you guarantee my life: زنده بودنم رو ( زندگیمو، زنده بودنم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't know yet: بجا نیاوردم شما کی باشید مثلا

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a long head: اون یه آدم ملون المزاجه ( دمدمی ه )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stupid in my nature: حماقت ( خود رای بودن ) تو ذات منه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destiny is all: همه چیز به سرنوشت بستگی دارد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will pay him to listen: اگر گوش بدهد به نفع او خواهد بود

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over school: از مدرسه خسته م شده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a good in: در وجود اون ، در ضمیر اون یه چیز خو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god is watching: خدا مراقبشه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you wishing to die: هوس مرگ کردی ( گه داری شروع میکنی ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should have my terms: شرایطم رو باید داشته باشی شرایطم ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

name yourself: خودتو معرفی کن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if the only way: اگه تنها راهش این باشه چی؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have my sword: تو حمایت من رو داری

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost my patient with you: کاسه صبرم از دست تو لبریز شده خسته ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just came out: از دهنم پرید

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sworn to secrecy: قسم خوردم که چیزی نگم قسم خوردم که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a police plant: یه مامور مخفی پلیس

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will hold our position: موقعیت خودمون ( جایگاه مون ) رو حفظ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they never rest: اونا هرگز از پا نمیفتن، معمولا در ج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i give you a last charity: آخرین کمک ( صدقه سری ) رو بهت میدم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wi fi is out: وای فای کار نمیکنه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is above my pay grade: واسه این کارا حقوق نمیگیرم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't you try to butter me up: سعی نکن برا من خودشیرینی کنی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she twisted my arm: به زور راضیم کرد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing wrong that: اون چیز بدی نیست، اون ( موضوع ) چیز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a big heart: تو آدم بخشنده ای هستی، قلب بزرگی دا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can see: دارم میبینم، متوجهم چی داره پیش میا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand of god: دست غیب، دست خدا، قضا و قدر ( مقدر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's last wish: این آخرین چیزی بود که می خواست. این ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he must be delirium: اون حتما هذیان گفته ( معمولا در بست ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a big talker: فقط ادعا داری زیاد حرف میزنی ( پر م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glad to see you in one piece: خوشحالم که صحیح و سالم میبینمت

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my memory is hazy: حافظه ام یاری نمیکند

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he neglected to tell me: کوتاهی کرد، بی توجهی کرد که به من ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on an empty stomach don't take your pill on an empty stomach: ناشتا هستم، با شکم خالی دارو نخور

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's hard to change: تغییر کردن سخته

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not doable: شدنی نیست انجام پذیر نیست

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're going cuckoo: داری عقلت رو از دست میدی داری خل و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you on your own: تنهایی؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's taxing: دشوار و طاقت فرساست چالش برانگیزه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a moaner: من نق نقو نیستم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sitting in my ass: من دقیقا سرجام نشسته م ( مزاحم کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no more no last: نه کمتر نه بیشتر مرجع سریال آخرین پ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they are not rest: اونا آروم نمی شینن اونا ( احتمالا ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have just gods: ما فقط خدا رو داریم ( در بین باورمن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not tied his to bed: این چیزی نیست که زمین گیرش کرده باش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

does she bite: آیا اون گاز میگیره ( با دندون خراش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's nothing to do: کاری نیست ( که تا حالا ) که انجام ن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heaven is heaven: کار خوب پاداشش بهشته هیچ کار خوبی ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's fit for you: این برازنده شماست

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you accusing me: داری منو متهم میکنی؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frome your lips to gods ears: خدا از دهنت بشنوه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry to burst your bubble: متاسفم که تو ذوقت میزنم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am a rookie: من تازه کارم!

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two days away: دور روز دیگه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the days that followed: از آن موقع به بعد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one off those days: از اون روزای بدبیاریه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couple days ago: دو سه روز پیش چند روز پیش

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm yanking your chain: دستت انداختم شوخی میکنم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know him enough: به اندازه کافی میشناسمش اونقدری که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finally up: بلاخره بیدار شدی، بعد کلی ( شب نشین ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your mother: من که نمیتونم مثل ننه ت جمعت کنم، ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divorce time: وقتشه که از هم جدا شید ( اونقد خراب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't do like kids: بچه بازی در نیار، رفتار بچه گانه رو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's why i'm here: بخاطر همینه که ( الان ) اینجام

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want any happen to you: نمیخوام بلایی سرت ، بیاد اتفاق بدی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big day for me: واسه من روز مهمیه واسه من روز بزرگی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's have no cock: هیچ رکب زدن ( کیر زدن ) تو این جریا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a whiskey please neat: لطفا یه ویسکی بدون یخ و افزودنی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not just saying that are you: الکی که نمیگی؟مگه نه؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you owe me big time: تا عمر داری مدیون منی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spit on anybody: رو کسی تف نکن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's green: اون کم تجربه ست ( آمریکایی خودمانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in over your head: تو بد مخمصه ای گیر کردی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're in pursuit of two female suspects: در جستجوی دو خانوم مشکوک هستیم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's over and done with: فراموشش کن موضوع دیگه تمام شده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she bad: اون خوشکله ( آمریکایی خودمانی )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he clean: اون خوشتیپه ( آمریکایی خودمانی )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't talk with your mouth full: با دهان پر ( هنگام غذا خوردن ) حرف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my morale is very low: روحیه ام خیلی پایینه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't jest with me: من رو دست ننداز، بام شوخی نکن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need some cutlery: قاشق چنگال نیاز دارم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i jest not: شوخی نمیکنم، جدی ام

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it began as a jestand ended in tragedy: با شوخی شروع شد و با اندوه پایان یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a minute: هنوز انتخاب نکردم ( زمان میخوام )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nobody laughed at his jests: هیچ کس به دلقک بازی های او نحندید

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have in: ( سفارشم رو ) همینجا میخورم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a right up your alley: راست کار خودته، خوراک خودته

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wish i could: کاشکی میتونستم، کاشکی میشد که. . . ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you going me down: منو خر فرض کردی، منو چی حساب کردی ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's around the corner: همین نزدیکیاست

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god's plan: کار خدا اینه که. . . ( کار خداست ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's your lucky day: روز خوش شانس ی ته. . .

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you fall from grace: از چشمم افتادی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how bizarre: چقدر عجیب

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puts you on the map: تو رو معروف و مشهور میکنه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spar with me: با من بحث نکن با من کل کل نکن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more then willing: از خداش هم بود

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm clairvoyant: من غیب گو ( پیش بین ) هستم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me clue you in: بذار روشنت کنم اجازه بده ملتفتت کن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a sex offender: من یک مجرم جنسی هستم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop yammering: اونقد زر زر نکن اونقدر غرولند نکن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a criminal record: تو سابقه کیفری داری

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pat him dowm: اونو بازرسی بدنی کنید

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frisk him: تفتیش بدنی، بازرسی ش کنید ( در محاو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's offered that rote: او این ( خط، مسیر ) را پیشنهاد کرده ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a bad move: این حرکت بدیه، این کار اشتباهیه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just chilling: دارم استراحت میکنم، ولم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's grab a coffee: بریم یه قهوه بزنیم ( بنوشیم )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang on a second: یه لحظه صبر کن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's plain as day: مثل روز روشنه ( کاملا واضح و مشخصه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody has flaws: هر کی یه عیبی داره هیچ انسانی کامل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a flirt: خدای لاس زدنی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have amnesia: فراموشی داری؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep your memories: خاطراتت رو زنده نگه میدارم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what this stuff: این چه خرت و پرتایی ه؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job is what: کاره چیه؟کارش چیه؟

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know how i survive: نمیدونم ( واقعا ) چطور میتونم دوام ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was on top of the world: اون ( پسر ) خوشحال ترین آدم روی زمی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on top of the world: من خوشحال ترین آدم روی زمینم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it in but don't look down: لحظه ها رو دریاب ولی به پایین نگاه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you gon get your act together: کی میخوای یه تکون به خودت بدی؟ کی م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobody is perfect: هیچ انسانی کامل نیست گل بی خار خداس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a black chapter in the history of iran: فصلی تاریک ( غم بار، حزن انگیز ) در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the red blood of our martyrs: خون گلگون شهیدان ما

٥ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی