امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market research company: شرکت بازاریابی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a church supper: جلسه و شام در کلیسا

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end it here: همینجا تمومش کن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at your request: در پاسخ به درخواست کسی. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my best defense: این بهترین دفاعیه منه، این بهترین د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man play god: انسان خودش رو جای خدا میبینه ( وقتی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is time to move it: این زمانی که میتونی پیشرفت کنی، جلو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end of the year party: مهمانی آخر سال

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think of a song: یه آهنگ جور کن، یه آهنگ تو ذهنت بیا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sales division: بخش یا قسمت فروش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on my own then: من اون موقع تنهام. .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll be sweet when i'm famous: وقتی که معروف بشم بازم همون آدم خوب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll speak to you later: بعدا بات حرف میزنم، بعد تکلیفت رو ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have some exciting news for you: خبرای خوبی برات دارم ( که از شنیدنش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just audition: فقط تمرکزت رو تست ( مصاحبه ) بازیگر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the camera will love you: دوربین های فیلمبرداری منتظرت هستند، ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

these boys so cheeky: اینا ( پسرا ) خیلی بچه پررو هستند

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sun is shining outside: آفتاب وسط آسمونه، معنی کنایه لنگ ظه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quit the scene: به این معناست که کسی یا چیزی از یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit the job: ترک کردن و رها کردن یک کار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have a big salary: آیا حقوق زیادی میگیری؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beloved son: پسر عزیزم، پسر دلبندم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what made you cry: چی باعث شد گریه کنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have any change: پول خرد داری؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be off duty: سر وظیفه یا پست نبودن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a pity: حیف شد. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are the magic i've always believed in: تو جادویی هستی که همیشه باورش میکرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean everything to me: تو برای من همه چیزی. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this trick worked: این حقه جواب داد، این ترفند جواب دا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you more my type: فکر میکنم تو بیشتر به من میخوری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't slam door: در رو محکم نبند، در رو محکم نکوب

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

makes snoring noises: صدای خروپف درآوردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barking noise: صدای پارس کردن، عو عو کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you smell so sweet: بوی خیلی خوبی میدی، بوی خیلی مطبوعی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more mature: عاقل تر، بالغ تر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's on earth are you doing: داری چیکار میکنی، چه غلطی داری میکن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand back and watch the master at work: کنار وایستین و کار استاد رو تماشا ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she doesn't notice me: اون بهم محل نمیذاره، اون اصلا تحویل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to something ask to: میخوام ازت یه چیزی بخوام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's she gonna to do: اون قراره چه کاری انجام بده؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military band music: گروه موزیک نظامی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

away in the distance: در جایی دور دست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you joking me: داری من رو دست میندازی، داری مسخره ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm take hime place: دارم جاش رو میگیرم، دارم جایگزینش م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me do this: مجبورم نکن این کار رو انجام بدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste lemon: طعم لیمو میده، مزه لیمو میده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with the passing of time a distance grew between the tow friends: با گذشت زمان رابطه آن دو دوست به سر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's she holding: اون چی تو دستشه؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the distance between weath and poverty: تفاوت بین ثروت و فقر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's at the top: در بالاست، در بالا قرار گرفته

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much is happened: اتفاقات خیلی زیادی ( اینجا ) افتاده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a growing in the job: اون تو کارش داره خوب پیش میره، اون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's your home: خونه خودته، منزل خودته ( بفرمایید ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you taking the shit: چرا این مزخرفا رو داری میخوری ( میت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big ask: این درخواست بزرگیه. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sings like a toad: صدای خر در چمن، آواز خواندن با صدای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where were we: ما کجا بودیم؟، داشتیم چی میگفتیم؟. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's just not my tape: اون به من نمیخوره، تریپش به من نمیخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stuped guy: مردک نفهم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this should be it: این باید اینجوری باشه. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who else know: دیگه کی میدونه؟

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looking like: بنظر رسیدن، مثل، عین ه. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what i have discovered: چیزی رو که کشف کردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this type of person: این جور آدم. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's just not my type: اون هم تیپ من نیست، این به من نمیخو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a messy eater: شلخته در غدا خوردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm stand to line: تو صف ایستادم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time the news on: اخبار ساعت چنده، پخش اخبار چه ساعتی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well that will only take a week: خوب، این که یه هفته وقت میگیره. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's have a drink before we begin: اجازه بده قبل از شروع کار یه نوشیدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add it to the list: اینو به لیست ( خرید یا هر چیزی. . . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exotic holidays: عجب تعطیلاتی. . . ( چه چیزای جالب و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she never notice me: اصلا تحویلم نمیگیره، به من که برسه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

applause please: لطفا دست بزنید، تشویق کنید. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come back again soon: بازم سر بزن ( سعی کن مجددا زودتر بی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it back: برش گردون، بذار سرجاش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i bet she's the same size: شرط می بندم هیکلش همین اندازه ست. . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a good reflexes: بدنت واکنش خوبی نشون میده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the onions: پیاز نریز، این اصطلاح در رستوران ها ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go easy on the cheese: اگر در رستوران ها و اغذیه فروشی ها ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fed up with fake people: آز آدمای دورو خسته و کلافه ام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is not worth discussing: ارزش جر وبحث کردن نداره، ارزش مجادل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's he carrying: اون چی داره حمل میکنه؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what make do you want: چه مدلی. چه برندی میخوای؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is the price: قیمتش چنده؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the price are fixed no bargain: قیمت ها مقطوعه، چانه نزنید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much can you spend: چقدر میتونید ( بابت. . . . ) هزینه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your shirt made of: جنس پیراهنت چیه؟، پیراهن شما از چه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now where is shall we begin: حالا کجا بزاریمش، حالا از کجا شروع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they leathered the answer out of him: با ( زور ) شلاق جواب را از او بیرون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in charge here: من اینجا مسئولم، مسئولیت اینجا دست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be ridiculous: احمق نباش، احمقانه رفتار نکن، رفتار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no hello no i missed you: نه سلامی نه علیکی، یه وقت سراغی نگی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't fix you: نمیتونم آدمت کنم، نمیتونم سر عقل بی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the same rules apply: قوانین همان قوانین هستند ( هنوز معت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always read the instruction first: همیشه ابتدا باید دستورالعمل ها رو ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in charge: من مسئولم، من مسئول هستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modest dress: لباس پوشیده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked dress: لباس خیلی نازک و بدن نما

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low cut dress: لباس یقه باز

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then act right: پس درست رفتار کن ، درست عمل کن، تصم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in it: من تو اصل قضیه هستم، من تو این جریا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't screw me: رو اعصابم راه نرو ، با اعصابم بازی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brothers fight: برادرا بگو مگو میکنن ( ولی در نهایت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can this hold: می تونی واسه ( این مورد ) دست نگه د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blood is everything here: اینجا اصل و نسب همه چیز است ( ارتبا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not a game: این ( موضوع ) بچه بازی نیست. شوخی ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will be consequences: پیامدهایی در پی خواهد داشت ، عواقبی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can take the heat: انتقادپذیرم، دایره تحمل نقدپزیریم ب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

still he: هنوز همونه، هنوز همون خر قدیمیه ست ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this isn't kosher: کار درستی نیست ( امریکایی )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this won't hurt at all: اصلا درد نداره، ابدا درد نداره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i one person short: یه نفر کم دارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you became this: چی شد که به اینصورت درآومدی، چی شد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much longer till we get there: چقد دیگه مونده تا برسیم اونجا. . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind helping: ممکنه کمک کنی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are the people like in your country: مردم کشور شما چه جور آدمایی هستند؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was out of habit: از روی عادت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no picking up: گوشی رو بر نمیداره، گوشی رو جواب نم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he pushed me away: اون منو از خودش دور کرد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was left out: من نادیده حساب شدم، من رو کسی به حس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have beliefs: ما اعتقاداتی داریم، ما باورهایی دار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a smoking gun: یه مدرک محکمه پسند ( قابل قبول ) جو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you two okay: شما دوتا خوبید، حال دوتای تون خوبه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god will guide us: خدا ما رو هدایت خواهد کرد، لطف خدا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nobody's ever stood up for me befor: هیچکس تا به حال از من دفاع نکرده بو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're seriously turning us down: جدی ( جدا ) داری پیشنهاد ما رو رد م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you still green: تو هتوز کم تجربه ای، تو هنوز ساده د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's lovely to see you: خوشحالم ( با اشتیاق ) که میبینمت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how your flight: پروازت چطور بود ( راحت اومدی )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can clime my money: من میتونم پولم رو مطالبه کنم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we must get that back: ما باید اون رو پس بگیریم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he only has eyes for her: اون فقط نگاهش دنبال اونه، اون ازش چ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where does it hurt: کجات درد میکنه؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god keep you safe: خدا پشت و پناهت، برو به امان خدا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second wife: در مذاهب و فرهنگ های چند همسری به ز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look so nice together: خیلی خوب بهم میاید ، شما ( دوتا ) س ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he always chasing girls: اون همیشه دختربازی میکنه، اون همیشه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a really strange mood: اون واقعا عجیب میزنه، معلوم نیست چش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a bit busy: یه ذره سرم شلوغه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one of them squeaked: یکی از آنها خبرکشی ( لو داد، افشا ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you strong enough: زورت به اندازه کافی هست؟ زورت میرسه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it on your dreams: مگه خوابش رو ببینی. . . !

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a good mood today: امروز حس و حالم خوبه، امروز سر فرمم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your life will be turned upside down: زندگیت از این رو به اون رو خواهد شد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i never heard of it: درباره ش اصلا نشنیدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know how to keep calm: می دونم چطور آرامشم رو حفظ کنم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i asked her for a lift: ازش خواستم که منو سوار کنه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it off: برش دار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is breakfast included: همراه با صبحونه ست؟ ( پرسشی که معمو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you doing today: امروز چه کاره ای؟ ( برنامه خاصی واس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my work is my business: کارم به خودم مربوطه ( نه کس دیگه )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's hang out this weekend: بیا آخر هفته بچرخیم، بیا آخر هفته د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a past: اون تمام شده رفته ( حتی حرفشم نزن )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always i scared: همیشه خدا ترس داشتم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how clever: چقدر هوشمتدانه!، چقدر زیرکانه!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man's job: یه کار مردونه ( مختص آقایان )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't let people play you: خودت رو بازیچه این و اون نکن، خودت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money is not everything: پول همه چیز نیست، بابت پول دست به ه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it fancy dress: لباس مهمونی پوشیدی!، تیپ زدی ؟!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you captured me with your eyes: تو با اون چشات اسیرم کردی. . . !

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you beginners: تازه کاری. . . . !!!! )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people talk: جلو دهن مردم رو نمیشه گرفت، مردم بل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remember remember: فقط بیاد داشته باش. . . . ( چه لحظا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks you be my corner: از اینکه تو تنگنا هوام رو داشتی ممت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what did you come from: تو به کی رفتی، تو شبیه کی هستی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i big enough: به اندازه کافی بزرگ شدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so cocky: خیلی از خود راضی هستی

٢ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you bullshit me: داری دستم میندازی، داری سرکارم میذا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the ring time: به وقتی میگن که موقع نامزدی یا هنگا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not the first time: بار اولت نیست که. . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad example: مثال بدی زدی، قیاس خوبی انجام ندادی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a new word: این یه تجربه ، جدیده، این یه شروع ج ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some is not right: یه جای کار میلنگه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say hi everyone: به همه سلام کن. . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's very attached to you: اون خیلی بهت وابسته ست. . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you see what you get: ظاهر و باطن ش یکیه، چیزی رو که ظاهر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you kind of a big deal: یه جورایی میشه گفت که خیلی مهمی، خی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me what you got: نشونم بده چی تو چنته داری، نشونم بد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a problem in house: این مشکل از خودمونه، در فیلم و سریا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a very pease: اون خیلی راضیه ( از کاری کا انجام د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look good man face: به قیافه ت میخوره مرد خوبی باشی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best possible: به بهترین شکل ممکن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's the best: اون بهترینه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how my i doing: کارشناسیم ( درباره یک موضوع ) چطوره ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something like that: یه چیزی تو همین مایه ها ، یه چیزی ش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrong apartment: آپارتمان رو اشتباه اومدی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is come from: تو اینو از کجا میدونی؟، این حرف از ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my plane land: هواپیمام زمین نشست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she can't resist me: اون نمیتونه دربرابرم مقاومت کنه ( ب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

really look: با دقت نگاه کن، درست نگاه کن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may change your mind: ممکنه نظرت عوض بشه. . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welcome to my humble home: به کلبه درویشی من خوش آمدید، به خون ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was an accident: از قصد نبود، از عمد نبود، سهوی بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before get to that: قبل از اون که به اون ( . . . . . ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never change: تو اصلا تغییر نکردی ( قیافت هنوز جو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office enjoyed: یه شوخی کاری بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep a cycle tight: حلقه اطرافیانت رو کمتر کن، چرخه ارت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need you beside to me it's enough: همین که کنارم باشی یه دنیا برام ارز ...

٢ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی