امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

louder please: لطفا بلندتر بگو. . .

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a sympathetic interview: یک مصاحبه مشفقانه، یک مصاحبه دلسوزا ...

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animal sanctuary: پناهگاه حیوانات، ایمنگاه حیوانات

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i mention it: قبلا بهتون گفته بودم؟قبلا بهش اشاره ...

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't wait up: لازم نیست صبر کنید. نیازی به انتظار ...

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how could he: چطور اون تونست؟

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what did you do that: چرا اون کار رو کردی، این چه کاری بو ...

جدید ١١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this kind of behavior is nonsense: این رفتار ابلهانه ست

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want their head: من سرشون رو میخوام ، کنایه از بغض و ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're talking nonsense: داری چرت و پرت میگی، داری مزخرف میگ ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have they split up: اونا از هم طلاق گرفتن؟ ( درقالب زنا ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a big news story: یه اتفاق بزرگ، یه یه خبر مهم ، یک ر ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a nonsense: این با عقل جور در نمیاد، این مزخرفه ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you postpone it: میتونی به عقب بندازیش، میتونی به تا ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my sugarboo: قند عسلم. شیرینی زندگی م

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have two options: دو تا انتخاب ( گزینه ) داری

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook up: وصل کردن ( با کابل به اینترنت. . . ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot off one's mouth: لاف زدن غلو کردن گه زیادی خوردن

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's play it by ear: ببینم چی میشه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep a low profile: زیاد آفتابی نشو

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you make me look a fool f: تو کاری کردی ( باعث شدی ) که احمق ب ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my god make my dream come true: خدایا آرزوهایم ( رویاهایم ) را به ح ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good you are here: چه خوبه که تو اینجایی

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to snarl traffic: بند آوردن ترافیک

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will be a life of luxury: من یک زندگی مرفه و لاکچری خواهم داش ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you stupid idiot: احمق زبون نفهم

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoes off: کفش تون رو دربیارید

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scarf off: روسری رو بردار

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guess who interfered: حدس بزن کی دخالت کرد؟

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wait for consequence: منتظر عواقب کارتون باشید، منتظر پیا ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with passing of time: با گذر زمان، با گذشت زمان

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with passing of time i know you more: با گذر زمان بیشتر شناختمت، با گذشت ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay quiet: ساکت بمون

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was ridiculous: خیلی مسخره بازی درآورد، خیلی مسخره ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people adore you: مردم تحسینت می کنند، مردم بهت عشق م ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i must learn my line: باید مسیرم رو یاد بگیرم ( بلد باشم ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i always right: همیشه حق با منه. . . .

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careless driver: راننده سربه هوا، راننده بی دقت، ران ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a good manner: به شیوه خوب، به خوبی کار کردن

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be mysterious: مرموز باش ، مرموز رفتار کن. . .

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i speak behalf of god: من از سوی خدا حرف میزنم، من از جانب ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make them trust you: کاری کن که قبولت داشته باشن، کاری ک ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reckless driver: راننده خالی از مسئولیت، راننده بی م ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you won't ask him: تو اصلا ازش درخواست نکردی، تو اصلا ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will be very impressed with me: از کارم کیف ( لذت ) خواهد برد

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

should i go: برم؟

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wild wager: قمار مخاطره آمیز

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wild success: کامیابی چشمگیر، موفقیت خارق العاده

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wild tribe: یک قبیله بدوی

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wild children: بچه های تخس، بچه های فضول

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll sort it out: خودم درستش می کنم، خودم جمع و جورش ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on: طاقت بیار

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need you so badly: بدجوری نیازمندتم، خیلی بهت نیاز دار ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pizza parlour: پیتزا فروشی

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the present decade: دهه ی کنونی، دهه ی حاضر

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't keep up with you: نمی تونم پا به پات بیام، نمی تونم ه ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is running to exit: او درحال دویدن به سمت خروجی است

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market research company: شرکت بازاریابی

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a church supper: جلسه و شام در کلیسا

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end it here: همینجا تمومش کن

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at your request: در پاسخ به درخواست کسی. . . .

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my best defense: این بهترین دفاعیه منه، این بهترین د ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man play god: انسان خودش رو جای خدا میبینه ( وقتی ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is time to move it: این زمانی که میتونی پیشرفت کنی، جلو ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end of the year party: مهمانی آخر سال

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think of a song: یه آهنگ جور کن، یه آهنگ تو ذهنت بیا ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sales division: بخش یا قسمت فروش

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on my own then: من اون موقع تنهام. .

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll be sweet when i'm famous: وقتی که معروف بشم بازم همون آدم خوب ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll speak to you later: بعدا بات حرف میزنم، بعد تکلیفت رو ر ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have some exciting news for you: خبرای خوبی برات دارم ( که از شنیدنش ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just audition: فقط تمرکزت رو تست ( مصاحبه ) بازیگر ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the camera will love you: دوربین های فیلمبرداری منتظرت هستند، ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

these boys so cheeky: اینا ( پسرا ) خیلی بچه پررو هستند

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sun is shining outside: آفتاب وسط آسمونه، معنی کنایه لنگ ظه ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quit the scene: به این معناست که کسی یا چیزی از یک ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit the job: ترک کردن و رها کردن یک کار

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have a big salary: آیا حقوق زیادی میگیری؟

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beloved son: پسر عزیزم، پسر دلبندم

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what made you cry: چی باعث شد گریه کنی

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have any change: پول خرد داری؟

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be off duty: سر وظیفه یا پست نبودن

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a pity: حیف شد. . .

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are the magic i've always believed in: تو جادویی هستی که همیشه باورش میکرد ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean everything to me: تو برای من همه چیزی. . .

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this trick worked: این حقه جواب داد، این ترفند جواب دا ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you more my type: فکر میکنم تو بیشتر به من میخوری

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't slam door: در رو محکم نبند، در رو محکم نکوب

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

makes snoring noises: صدای خروپف درآوردن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barking noise: صدای پارس کردن، عو عو کردن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you smell so sweet: بوی خیلی خوبی میدی، بوی خیلی مطبوعی ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more mature: عاقل تر، بالغ تر

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's on earth are you doing: داری چیکار میکنی، چه غلطی داری میکن ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand back and watch the master at work: کنار وایستین و کار استاد رو تماشا ک ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she doesn't notice me: اون بهم محل نمیذاره، اون اصلا تحویل ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to something ask to: میخوام ازت یه چیزی بخوام

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's she gonna to do: اون قراره چه کاری انجام بده؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military band music: گروه موزیک نظامی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

away in the distance: در جایی دور دست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you joking me: داری من رو دست میندازی، داری مسخره ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm take hime place: دارم جاش رو میگیرم، دارم جایگزینش م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me do this: مجبورم نکن این کار رو انجام بدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste lemon: طعم لیمو میده، مزه لیمو میده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with the passing of time a distance grew between the tow friends: با گذشت زمان رابطه آن دو دوست به سر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's she holding: اون چی تو دستشه؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the distance between weath and poverty: تفاوت بین ثروت و فقر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's at the top: در بالاست، در بالا قرار گرفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much is happened: اتفاقات خیلی زیادی ( اینجا ) افتاده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a growing in the job: اون تو کارش داره خوب پیش میره، اون ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's your home: خونه خودته، منزل خودته ( بفرمایید ت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you taking the shit: چرا این مزخرفا رو داری میخوری ( میت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big ask: این درخواست بزرگیه. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sings like a toad: صدای خر در چمن، آواز خواندن با صدای ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where were we: ما کجا بودیم؟، داشتیم چی میگفتیم؟. ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's just not my tape: اون به من نمیخوره، تریپش به من نمیخ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stuped guy: مردک نفهم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this should be it: این باید اینجوری باشه. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who else know: دیگه کی میدونه؟

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looking like: بنظر رسیدن، مثل، عین ه. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what i have discovered: چیزی رو که کشف کردم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this type of person: این جور آدم. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's just not my type: اون هم تیپ من نیست، این به من نمیخو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a messy eater: شلخته در غدا خوردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm stand to line: تو صف ایستادم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time the news on: اخبار ساعت چنده، پخش اخبار چه ساعتی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well that will only take a week: خوب، این که یه هفته وقت میگیره. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's have a drink before we begin: اجازه بده قبل از شروع کار یه نوشیدن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add it to the list: اینو به لیست ( خرید یا هر چیزی. . . ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exotic holidays: عجب تعطیلاتی. . . ( چه چیزای جالب و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she never notice me: اصلا تحویلم نمیگیره، به من که برسه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

applause please: لطفا دست بزنید، تشویق کنید. . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come back again soon: بازم سر بزن ( سعی کن مجددا زودتر بی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it back: برش گردون، بذار سرجاش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i bet she's the same size: شرط می بندم هیکلش همین اندازه ست. . ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a good reflexes: بدنت واکنش خوبی نشون میده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the onions: پیاز نریز، این اصطلاح در رستوران ها ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go easy on the cheese: اگر در رستوران ها و اغذیه فروشی ها ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fed up with fake people: آز آدمای دورو خسته و کلافه ام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is not worth discussing: ارزش جر وبحث کردن نداره، ارزش مجادل ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's he carrying: اون چی داره حمل میکنه؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what make do you want: چه مدلی. چه برندی میخوای؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is the price: قیمتش چنده؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the price are fixed no bargain: قیمت ها مقطوعه، چانه نزنید

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much can you spend: چقدر میتونید ( بابت. . . . ) هزینه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your shirt made of: جنس پیراهنت چیه؟، پیراهن شما از چه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now where is shall we begin: حالا کجا بزاریمش، حالا از کجا شروع ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they leathered the answer out of him: با ( زور ) شلاق جواب را از او بیرون ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in charge here: من اینجا مسئولم، مسئولیت اینجا دست ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be ridiculous: احمق نباش، احمقانه رفتار نکن، رفتار ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no hello no i missed you: نه سلامی نه علیکی، یه وقت سراغی نگی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't fix you: نمیتونم آدمت کنم، نمیتونم سر عقل بی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the same rules apply: قوانین همان قوانین هستند ( هنوز معت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always read the instruction first: همیشه ابتدا باید دستورالعمل ها رو ب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in charge: من مسئولم، من مسئول هستم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modest dress: لباس پوشیده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked dress: لباس خیلی نازک و بدن نما

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low cut dress: لباس یقه باز

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then act right: پس درست رفتار کن ، درست عمل کن، تصم ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in it: من تو اصل قضیه هستم، من تو این جریا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't screw me: رو اعصابم راه نرو ، با اعصابم بازی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brothers fight: برادرا بگو مگو میکنن ( ولی در نهایت ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can this hold: می تونی واسه ( این مورد ) دست نگه د ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blood is everything here: اینجا اصل و نسب همه چیز است ( ارتبا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not a game: این ( موضوع ) بچه بازی نیست. شوخی ن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will be consequences: پیامدهایی در پی خواهد داشت ، عواقبی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can take the heat: انتقادپذیرم، دایره تحمل نقدپزیریم ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

still he: هنوز همونه، هنوز همون خر قدیمیه ست ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this isn't kosher: کار درستی نیست ( امریکایی )

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this won't hurt at all: اصلا درد نداره، ابدا درد نداره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i one person short: یه نفر کم دارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you became this: چی شد که به اینصورت درآومدی، چی شد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much longer till we get there: چقد دیگه مونده تا برسیم اونجا. . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind helping: ممکنه کمک کنی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are the people like in your country: مردم کشور شما چه جور آدمایی هستند؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was out of habit: از روی عادت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no picking up: گوشی رو بر نمیداره، گوشی رو جواب نم ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he pushed me away: اون منو از خودش دور کرد

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was left out: من نادیده حساب شدم، من رو کسی به حس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have beliefs: ما اعتقاداتی داریم، ما باورهایی دار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a smoking gun: یه مدرک محکمه پسند ( قابل قبول ) جو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you two okay: شما دوتا خوبید، حال دوتای تون خوبه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god will guide us: خدا ما رو هدایت خواهد کرد، لطف خدا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nobody's ever stood up for me befor: هیچکس تا به حال از من دفاع نکرده بو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're seriously turning us down: جدی ( جدا ) داری پیشنهاد ما رو رد م ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you still green: تو هتوز کم تجربه ای، تو هنوز ساده د ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's lovely to see you: خوشحالم ( با اشتیاق ) که میبینمت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how your flight: پروازت چطور بود ( راحت اومدی )

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can clime my money: من میتونم پولم رو مطالبه کنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we must get that back: ما باید اون رو پس بگیریم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he only has eyes for her: اون فقط نگاهش دنبال اونه، اون ازش چ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where does it hurt: کجات درد میکنه؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god keep you safe: خدا پشت و پناهت، برو به امان خدا

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second wife: در مذاهب و فرهنگ های چند همسری به ز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look so nice together: خیلی خوب بهم میاید ، شما ( دوتا ) س ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he always chasing girls: اون همیشه دختربازی میکنه، اون همیشه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a really strange mood: اون واقعا عجیب میزنه، معلوم نیست چش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a bit busy: یه ذره سرم شلوغه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one of them squeaked: یکی از آنها خبرکشی ( لو داد، افشا ک ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you strong enough: زورت به اندازه کافی هست؟ زورت میرسه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it on your dreams: مگه خوابش رو ببینی. . . !

٣ هفته پیش

مدال‌های امیر ارادی