امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's story: چه خبرا چه میکنی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight to business: مستقیم میری سر اصل مطلب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all meat: همش گوشته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's go for a ride: بیا بریم یه دور بزنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i catch you at bad time: بد موقع که مزاحم نشدم؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you took words right out of my mouth: حرف دلم رو زدی ( دقیقا چیزی گفتی که ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't back down no matter what he does: هر کاری هم کرد تو عقب نکش ( جا نزن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make up excuses: بهونه نیار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is two faced: اون دو رو و دو رنگ هست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who look after us: کی از ما مراقبت میکنه؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look after another: مراقب همدیگه باشید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i thought i'd pop in: گفتم بیام یه سری بهت بزنم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play act: مظلوم نمایی نکن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a disgrace: تو لکه بدنامی هستی ( تو مایه ننگی )

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moments are fleeting: لحظات زود گذر هستند

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do with me what you will: هرکاری میخوای بام بکنی انجامش بده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she can't help thinking about him: نمی تونه بهش فکر نکنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my home is your home: خونه من رو خونه خودتون بدونید منزل ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold nature: سرد مزاج شخصی که از نظر جنسی یا عاط ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand paint: به نقاشی که با دست کشیده می شود نقا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good have play: اجرای خوبی داشته باشید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of my sight you make me sick: از جلو چشمام دور شو تو حالمو بهم می ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because we're driving bad: چون بد رفتار کردیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big job: کار مهمیه کار مهمی دارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

picky boy: پسریه کله خر

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history is history: قصه همینه دیگه تاریخ تکرار میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you say: منظورت چی چیه راست و حسینی بگو حرفی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did you have to got that: تونستی با اون موضوع کنار بیای

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the devil child: فرزند شیطان

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i envy you: من بهت غبطه میخورم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a bad symbol: اون الگوی بدی ارائه میده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want to a be burden: نمیخوام سربار باشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inflation has hit us pretty hard: تورم پدرمون رو در آورده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everyday is a gift: هر روزش یه نعمته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i kicked him to the curb: از زندگی م حذفش کردم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ashes to ashes dust to dust: انالله وانا الیه راجعون

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he got weird: اون عجیب و غریب شده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just head on: فقط خواستم مخش رو بزنم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you storm everyone: همه رو به هم میریزی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she did forsalf: اون از پس کاراش برمیومد

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she gave me hell: دهنم رو سرویس کرده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am uncertable: من آدم بشو نیستم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you scared me: تو منو به وحشت انداختی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a right: من این حق رو دارم که . . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i always pull his leg: من همیشه سر به سر اون پسره می ذارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for ya: برای تو

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oooh i should be running: اوه من باید پا به فرار بذارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me hand: یه کمک بهم برسون

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not good enough for me: به درد من نمیخوره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she drove me up the wall: میره رو مخم اعصابم رو خورد میکنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you majoring in: چه رشته ای میخونی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the least of my worries: این کمترین نگرانی ( دلواپسی ) منه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appearance can be deceiving: ظاهر میتونه گول زننده باشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay him no heed: بهش توجه ( اعتنا ) نکن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it works wonders: معجزه میکنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't drink the cool aid: کور کورانه چیزی را قبول نکن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's kiss and make up: بیا همو ببوسیم و آشتی کنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is your head: حواست کجاست سر به هوا هواست کجاست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consider it down: به روی چشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is using you: اون ازت سواستفاده میکنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class dismissed: کلاس تمام شد میتونید برید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for saving my hide: مرسی از اینکه از خطر نجاتم دادی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay them no mind: بهشون توجه نکن محلشون نذار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people get what they deserve: خلایق هر چه لایق

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's take attendance: حضور و غیاب کنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very hush hush: خیلی محرمانه ست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are beholden to me: بهم مدیونی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's got money to burn: خیلی پولداره پولش از پارو بالاتر می ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you misread that: سوتفاهم شده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't dep your pen in the company ink: سرکار جای عشق و عاشقی نیست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm drawing a blank here: حضور ذهن ندارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's talk this through: بیا با حرف زدن حلش کنیم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop scolding me: سرزنشم نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time should i pick you up: کی بیام دنبالت؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a selfing wet: غرق در آبی حسابی خیس شدی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fond of you: بهت علاقه دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very imperious: کارشون واقعا محشر بود

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is what happened: جریان از این قراره که . . . .

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry to have barged in: ببخشید سر زده مزاحم شدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grew a pair: جرئت داشته باش

٣ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm switzerland: من بی طرفم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the storm is brewing: اتفاق بدی قراره بیافته

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

don't keep me in the dark: منو بی خبر نذار منو درجریان بذار

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm popping out: یه سر میرم بیرون

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it smells funky: بو گند میدی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not messing around with anymore: با هیچکس سر و کله نمیزنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if gold rusts what then can iron do: هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they have a cat and dog life: دائما با هم جنگ و دعوا دارن ( زن و ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot off one's mouth: لاف زدن غلو کردن گه زیادی خوردن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is better then nothing: کاچی به از هیچی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set on the fence: بی طرف ماندن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it costs an arm: حسابی پیاده شدم کلی واسم آب خورد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in the picture: در جریان بودن در جریان قرار دادن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like you the best: تو رو بیشتر از همه دوست دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got to understand: تو اینو باید بفهمی درک کنی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is my tutor: این معلم خصوصی من است

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's a crazy night: عجب شب خفنی!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my dad is pro at chess: بابام تو شطرنج حرف نداره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how about a cookie: با یه کلوچه چطوری

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is the changing room: اتاق پرو کجاست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's impotent: او ناتوانی جنسی دارد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's infertile: او عقیم هستش

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd like to report a break in: من میخوام یه ورود غیر قانونی ( با ز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yo what's up: هی مشکل داری ( معمولا در زمانیکه به ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're looking for a trouble: سرت درد میکنه واسه دعوا؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll tell you to your face: تو روت میگم جلو خودت میگم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was worried sick: دلشوره داشتم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take the blame to protect my family: من برای محافظت از خانواده ام گردن گ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am sick a heart: خیلی ناراحتم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take exception to that: دلخور میشما

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where does that leave me: پس تکلیف من چی میشه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want some beef: دنبال شر میگردی؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you looking at: ها نگاه میکنی چته خو به چی میخ شدی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born to be a mother: من برای مادر شدن بدنیا اومدم فعل I ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll have you thrown out: میدم بندازنت بیرون

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll have you shot: میدم با تیر بزننت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want to get your ass whipped: کونت میخاره میخاره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have some ideas: یه فکرهایی دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll show you: نشونت میدم این خط و این نشون

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i miss it: میشه در رفت؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you feeling better: بهتری؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just say any water: فقط لب تر کن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop snooping: فضولی نکن فضولی موقوف

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my bad: تقصیر منه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why so jumpy: چرا اینقدر مضطربی

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're very hard man find: پیدا کردنت خیلی سخته

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woman action: خانم بازی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi foxy: سلام خوشکله سلام جیگر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end story: داستان همش همین بود

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you from around here: آیا اهل این اطرافی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's going to be hard to do business like that: انجام دادن چنین معامله ای سخت خواهد ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are experienced for your age: نسبت به سن و سالت با تجربه ای

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better times: به سلامتی روزهای بهتر ( معمولا در ز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is your shirt see through: پیراهنت بدن نما هست؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when is your due date: تاریخ زایمانت کی هست؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reconcile with your wife: با زنت آشتی کن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you keeping tabs on me: منو تحت نظر داری؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i implore you: التماست میکنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a fraud: تو یه آدم متقلبی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're gambling with lives: شما با جان انسان ها قمار میکنید ( ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in no position dictate: شما در موقعیتی نیستید که تعیین کنید ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i get straw please: لطفا یه نی برام میاری

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a real good: اونا واقعا کار درستن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how your mother take this: مادرت چطور با این موضوع کنار میاد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay of my side: طرف من باش

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a nice one: این یکی از خو ب ها شه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a wrong idea: بد برداشت کردی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solt of the earth: یه تیکه جواهره آدم خوبیه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i knew then what i know now: اگه عقل الانم رو داشتم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a shout: خبرم کن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give me that look: اونجوری نگام نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm stuck in a rut: اسیر روزمرگی شده ام

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel nothing for you: هیچ احساسی بهت ندارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we werent meant to be: ما برای هم ساخته نشده بودیم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got friends in high places: پارتی کله گنده داشتن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop talking big: گنده گوزی نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give up me: ناامیدم نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got a screw loose: یه تخته ش کمه طرف کم داره کس خل میز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr spider man: آقا زرنگه آقای زرنگ خان

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a buzzkill: آدم ضدحال

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a barbie chick: تو یه دختر نازپرورده ای

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a freak: چقدر عجیب و غریب

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you go so to far: خیلی زیاده روی میکنی شورش رو درآورد ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you must be open with me: باید با من روراست باشی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get out of you hair: دیگه رفع زحمت میکنم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born and raised in a military milieu: من تو یه خانواده نظامی بزرگ شدم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with arguing: دیگه خسته شدم از جر و بحث کردن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you run into any problem just called me: با هر گونه مشکلی مواجه شدی با من تم ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with being broke: دیگه خسته شدم از بی پولی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't catch a break: یه لحظه آسایش ندارم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how am i to judge: من کی باشم که بخوام قضاوت کنم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for your time: ممنونم از وقتی که گذاشتی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are tight: ما رفیق جینگیم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it looks nice on you: بهت میاد

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good drunk: یعنی آدمی که مست باشه ولی رفتار عاد ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got me thinking: منو به فکر فرو برد

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's not like you: از شما بعیده

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good catch: کسی که برای یه رابطه ایده آل باشه ی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good sport: کسی که جنبه باخت رو داشته باشه و غر ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make an honest living: یه لقمه نون حلال درمیارم کار با زحم ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good looker: آدم جذاب

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was mugged: خفتم کردند

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good joe: یه آدم خوب و خوش قلب

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't have to ask me twice: من از خدا مه که . . .

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full life: زندگی رضایت بخش

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full days: روز پرمشغله

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single and ready to mingle: مجرد و آماده قاطی شدن مجرد و دنبال ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did i wrong: کجای کار اشتباه کردم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full english: صبحانه سنتی انگلیسی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's with the waterworks: چرا آبغوره گرفتی ( چرا گریه کردی )

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you not give the time of day: منو آدم حساب نمیکنی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got held up: کارم طول کشید

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's greasy: غذا خیلی چربه ابراز نارضایتی در رست ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's rare: غذا خوب نپخته

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's stale: غذا بیاته مونده ست ابراز نارضایتی د ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's flat: گاز نوشابه رفته ابراز نارضایتی در ر ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's bland: غذا بی مزه ست

٤ هفته پیش

مدال‌های امیر ارادی