امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's going to be hard to do business like that: انجام دادن چنین معامله ای سخت خواهد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are experienced for your age: نسبت به سن و سالت با تجربه ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better times: به سلامتی روزهای بهتر ( معمولا در ز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is your shirt see through: پیراهنت بدن نما هست؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when is your due date: تاریخ زایمانت کی هست؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reconcile with your wife: با زنت آشتی کن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you keeping tabs on me: منو تحت نظر داری؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i implore you: التماست میکنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a fraud: تو یه آدم متقلبی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're gambling with lives: شما با جان انسان ها قمار میکنید ( ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in no position dictate: شما در موقعیتی نیستید که تعیین کنید ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i get straw please: لطفا یه نی برام میاری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a real good: اونا واقعا کار درستن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how your mother take this: مادرت چطور با این موضوع کنار میاد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay of my side: طرف من باش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a nice one: این یکی از خو ب ها شه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a wrong idea: بد برداشت کردی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solt of the earth: یه تیکه جواهره آدم خوبیه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i knew then what i know now: اگه عقل الانم رو داشتم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a shout: خبرم کن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give me that look: اونجوری نگام نکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm stuck in a rut: اسیر روزمرگی شده ام

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel nothing for you: هیچ احساسی بهت ندارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we werent meant to be: ما برای هم ساخته نشده بودیم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got friends in high places: پارتی کله گنده داشتن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop talking big: گنده گوزی نکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give up me: ناامیدم نکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got a screw loose: یه تخته ش کمه طرف کم داره کس خل میز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr spider man: آقا زرنگه آقای زرنگ خان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a buzzkill: آدم ضدحال

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a barbie chick: تو یه دختر نازپرورده ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a freak: چقدر عجیب و غریب

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you go so to far: خیلی زیاده روی میکنی شورش رو درآورد ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you must be open with me: باید با من روراست باشی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get out of you hair: دیگه رفع زحمت میکنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born and raised in a military milieu: من تو یه خانواده نظامی بزرگ شدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with arguing: دیگه خسته شدم از جر و بحث کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you run into any problem just called me: با هر گونه مشکلی مواجه شدی با من تم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with being broke: دیگه خسته شدم از بی پولی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't catch a break: یه لحظه آسایش ندارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how am i to judge: من کی باشم که بخوام قضاوت کنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for your time: ممنونم از وقتی که گذاشتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are tight: ما رفیق جینگیم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it looks nice on you: بهت میاد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good drunk: یعنی آدمی که مست باشه ولی رفتار عاد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got me thinking: منو به فکر فرو برد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's not like you: از شما بعیده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good catch: کسی که برای یه رابطه ایده آل باشه ی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good sport: کسی که جنبه باخت رو داشته باشه و غر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make an honest living: یه لقمه نون حلال درمیارم کار با زحم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good looker: آدم جذاب

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was mugged: خفتم کردند

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good joe: یه آدم خوب و خوش قلب

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't have to ask me twice: من از خدا مه که . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full life: زندگی رضایت بخش

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full days: روز پرمشغله

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single and ready to mingle: مجرد و آماده قاطی شدن مجرد و دنبال ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did i wrong: کجای کار اشتباه کردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full english: صبحانه سنتی انگلیسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's with the waterworks: چرا آبغوره گرفتی ( چرا گریه کردی )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you not give the time of day: منو آدم حساب نمیکنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got held up: کارم طول کشید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's greasy: غذا خیلی چربه ابراز نارضایتی در رست ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's rare: غذا خوب نپخته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's stale: غذا بیاته مونده ست ابراز نارضایتی د ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's flat: گاز نوشابه رفته ابراز نارضایتی در ر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's bland: غذا بی مزه ست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's chewy: خیلی باید بجوی ش تا بتونی قورتش بدی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gone but not forgotten: خودش نیست ولی یادش با ماست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebody fuck in rat: یکی شون جاسوسی میکرده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a lot to me: برای من که خیلی ارزش داره مهمه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just natural conversation: فقط یه گفتگوی عادی بود همین

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a piece of shit: من اینجا یه موجود اضافه و بدرد نخور ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is a tough guy: گردن کلفته کیه؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silly boy: خنگولکم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your nature are pure: ذات شما پاکه ذاتت سالمه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just who i am: خوب همینه که هستم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit music: آهنگ های کسشعر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm doing this for god: این کار رو برای رضای خدا انجام دادم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i work with your son: با آقا زاده تون کار دارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yes i do: معنی بله حتما رو هم داره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is your manners: ادبت کجا رفته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not big for you: در حد و اندازه تو نیست. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you a million time: خیلی خیلی ممنونم ازت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey bentley man: آقای بنتلی سوار بابا با کلاس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i leaving you in good hands: من دست آدم خوبی سپردمت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's do this: بزن بریم که . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm mess: اوضاع زندگی م نرمال نیست بهم ریخته ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got the picture: منظورتو گرفتم قصدت رو متوجه شدم دوز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the harder i work the luckier i get: هر چقدر تلاش بیشتری کنم خوش شانس تر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do say so myself: تعریف از خود نباشه. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get of your high horse: فخر نفروش افاده نیا به عبارتی گنده ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so stubborn: خیلی یه دنده ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont be a downer: ضد حال نباش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me regret this: پشیمونم نکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a fat book: این یک کتاب قطور است

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat job: یک شغل پردرآمد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat lip: لبی که بخاطر کتک خوردن ورم کرده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your charity: پول مفت ندارم بدم دستت ( موسسه خیری ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry party: مهمانی که در آن مشروبات الکلی سرو ن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you didn't hear from me: از من نشنیده ش بگیرید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this horseshit: این چرنده بی معنیه کسشعره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fancy education: تحصیلات پرخرج

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are only lead: شما تنها سرنخ مون هستید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you keep me posted: منو تو جریان بذار باهام در ارتباط ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shame: بد شد که. . .

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

time passed: گذر زمان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should eat: یه چیزی باید بخوری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light me: روشنم کن ( بهم درست توضیح بده تا بر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a looker: کسی که هم چهره جذابی دارد و هم اندا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no spell: هیچ جادو و جنبلی وجود نداره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always speak cryptically: همیشه مرموزانه حرف میزنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your spoiled: تو لوسی ننری نازپرورده ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you picky: تو سخت گیری ( دیر خشنود )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best is yet to come: بهترین ها هنوز در راهند تازه خبرای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life is going on: زندگی ادامه دارد. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's fast: چقدر زود عمل کرد ( معمولا در کشیدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a work to do: کلی کار داره که باید انجامش بده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my business: اختیارشون ( اختیارم ) دست خودمه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one day all be yours: یه روزی همه اینا مال تو میشه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm done before: قبلا هم از این کارها کردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hit the jackpot: من پول زیادی برنده شدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a beginner: اون تازه کاره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm very happy where i am: از موقعیتی ( درحال حاضر ) که دارم ر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're looking good: خوشتیپ شدی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no such things as can't: کار نشد نداره غیر ممکن معنی نمیده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never get old: قدیمی نمیشه دل آدمو نمیزنه همیشه یه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heights not realy my things: من با ارتفاع میونه خوبی ندارم ارتفا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did it go down: کجا زمین خورده ( مورد اصابت یا تصاد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morning sunshine: یه اصطلاح انگلیسی معنی صبح بخیر عزی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who told you got the pissed off: کی گفته که عصبانی بشی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself: خودت انجامش بده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your price: قیمتت چنده؟شرایطط چیه با چه نرخی با ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie to my face: تو روی من دروغ میگی جلوی خودم چاخان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my date was fun: قرار عاشقانه م خوش، گذشت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry keep you waiting: عذرخواهی بابت تاخیر پیش آمده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best part is: بهترین قسمتش اینه که. . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you pass the test: شما امتحان رو قبول شدی ( تایید نهای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow my heart: نازم رو بکش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

message received: منظورت رو گرفتم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a baby: بچه بازی در نیار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are okay: کار ت درست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a huge opportunity: اون یه فرصت فوق العاده عالیه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was misguided: من گمراه شده بودم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't sweetheart me: عزیزم عزیزم برام نکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything going be fine: همه چی درست میشه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry i keep away: ببخشید که معطلتون کردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you like step outside: میخوای بیای بیرون ( با عصبانیت و بر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i get the part: آیا نقشم رو ( در بازی و نقش آفرینی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't punch everyone: تو که نمیتونی همه رو مشت مالی کنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never tell die: هرگز نامید نباش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it made me more serious: اون من رو جدی تر کرد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i run my own business: یه کسب و کار شخصی دارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got to test it: باید مزه ش رو بچشی معمولا درمورد یه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you get to now: تا حالا چی شنیدی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you green with envy: از حسادت مردی از حسادت دق مرگ شدی خ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just feel i'm not here: فقط فکر کنید من اینجا نیستم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should talk him to the people: باید باهاش مثل آدم بزرگا حرف بزنی ( ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what i do: چیکار کنم آخه. . . . معمولا از سر ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so where moving: پس قراره جابجا بشیم؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you going: تو هم میری؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not know that: نمیتونی تصورش رو بکنه که. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i move next week: هفته آینده دارم جابجا میشم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should look in your face: باید الان ببینمت ( تا سیر بهت بخندم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i make your joke: پیشنهاد ( مسخره ت ) رو من انجام داد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a big deal: این اتفاق مهمی بود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the move: برنامه ت چیه؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just my job: فقط کارم رو انجام میدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

between us: بین خودمون بمونه. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be there on flash: به چشم برهم زدنی اونجام

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who's out: کیا نمیان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are every man fancy: شما آرزوی هر مردی هستی ( معمولا برا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a big girl: تو دختر بالغی هستی ( معمولا برای تص ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until next time: باشه تا دفعه بعد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this conversation is little late: این بحث دیگه الان وقتش نیست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy things: یه مشت چرت و پرت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never been married: تو تا حالا ازدواج نکردی؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she on her last legs: اون داره نفس های آخرش رو میکشه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you run way with your between your legs: تو در حالی که ضایع میشدی فرار کردی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i not feel like: حسش رو ندارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remember there is a leak: بدون که یه رخنه ای وجود داره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could just eat you up: جیگرتو بخورم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at a loss: موندم که چی بگم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nervous about: عصبی از. . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sad about: غمگین از. . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big picture about: این یک موضوع مهم درباره. . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're so confused: خیلی سردرگمی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop funny: مسخره بازی بسه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he made me joke: اون من رو دست انداخت اون من رو مسخر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you self: خودت تنها هستی تنهایی زندگی میکنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i take you to dinner: میتونم شام دعوتتون کنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you disappearing: داری محو می شی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you don't do it don't do it: اگه نمیخوای انجامش بدی انجامش نده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i miss my things: دلم برای وسایلم تنگ شده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living in a not knowing: هر چقدر کمتر بدونی راحتتری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm poorly paid: حقوقم بخور و نمیر هست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i myself again: دوباره خودم شدم

٩ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی