امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm old enough to be your mother: من جای مادرت حساب میشم من جای مادرت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not my brother's keeper: مسئول کارها و رفتار برادرم نیستم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good your chance: خوش به حال شما

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me miracle: وجودت رو ثابت کن ( حرفی که زدی که ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never gone stage: بدون آمادگی کاری رو انجام نده تا وق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a profession: تو کارش حرفه ای هست کارش حرف نداره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your eyes on me: همیشه نگران منی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he proposed to me: ازم خواستگاری کرد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i came to see you off: اومدم بدرقه ت کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

housewarming gift: هدیه چشم روشنی خونه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is the real deal: همه ویژگی های خوب رو داره ( عالیه )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't need shrink: من نیازی به روانپزشک ندارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm entitled to know: من حق دارم که بدونم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to give a shout out: میخواهم تشکر و قدردانی کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you just the way you are: دوست دارم با همینی که هستی دوست دار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we lost our footing: تعادلمون رو از دست دادیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't say i didn't warn you: بعد نگی که بهت نگفتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did i go wrong: کجای کارم اشتباه بود کجای کار اشتبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're insufferable: نمیشه تحملت کرد تو غیر قابل تحملی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's like talking to a brick wall: انگار دارم با دیوار حرف میزنم!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't quote me on that: خیلی مطمئن نیستم، دقیق نمی دونم از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's confidence: این محرمانه ست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rune me my money: پولو بده بیاد!عجله کن!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no one but you: فقط تو هیچکس جز تو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing comes for nothing: نتیجه ی هیچ فقط هیچه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boundaries of the sabbath: مساحت یا مسافتی که یک یهودی در روز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he snitched on us: اون زیر آبمونو زد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's not wase time with pleasantries: بهتره زمان رو با تعارفات از دست ندی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you miss one: یکی رو جا انداختی جواب یکیشون رو ند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how did you catch me: چطوری گیرم انداختی چطوری مچم رو گرف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she gets from me: این اونو ازم به ارث برده ( عین خودم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the custom is business: برای کار یه هزینه هایی رو باید پردا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how many more times i told you: آخه چند بار باید بهت بگم آخه چند با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my light: روشنایی من هدایت کننده من نور روشن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm talking a you: دارم با تو حرف میزنم ( در بعضی وقتا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck you and i like you: رو مخی ولی چیکار کنم که دوست دارم د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when i told fuck you i mean like you: وقتی بهت گفتم لعنتی دهن سرویس یعنی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in eye in sky: همه جا هواسم به شماست تو آسمون هم ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you like a photography: تو که همش تکراری شدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take me out: بیرون م بنداز جایی که فردی گیر کرده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's a memorable prank: چه شوخی خاطره انگیزی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll make amends: برات جبران میکنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll try to stall them: سعی میکنم معطلشون کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're not laughing: برای ما خنده دار نیست هیچ چیزش خنده ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that doesn't explain your violent outburst: این توجیه کننده طغیان خشونت آمیز تو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll try so stall them: من سعی میکنم معطلشون کنم من سعی میک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she foxed me: اون فریبم داد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to fess up: زمانشه که اعتراف کنی Fess up =confe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's divvy this up: بیا تقسیم کار کنیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i confess i am somewhat al a loss for words: اعتراف میکنم یه جورایی موندم چی بگم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loosen up the purse strings: خسیس بازی درنیار سرکیسه رو شل کن

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bed sitting room: آپارتمانی که خوابگاه و اتاق نشیمن آ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you shit the bed: گند زدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the monday blues: شنبه خر است!!!! تنبلی بعد از تعطیل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hand is itchy: دستم میخاره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i reached my phone: دست دراز کردم سمت موبایلم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i spilled tea on my dress: چایی رو رو لباسم ریختم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there was a stain on it: یه لکه رو لباسم بود

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're the talk of the town the: اسمت سر زبونها افتاده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not decent: سر و وضعم خوب نیست سر وضعم مناسب ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first thing tomorrow: فردا اول وقت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i busted my ass to find a job: با بدبختی کار پیدا کردم خیلی اذیت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby waky waky: عزیزم بیدار شو جیگر وقت پا شدنه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't polish a turd: چیزی که ذاتا بده نمیتونی خوبش کنی گ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am an open book: چیزی برای پنهان کردن ندارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i go the extra mile: سنگ تموم میذارم از جون و دل مایه م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i talk the talk and i walk the walk: حرف و عملم یکیه مرده و حرفش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everythings up in the air: همه چیز رو هواست شرایط نامتعادل، مب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's racist: نژاد پرستانه برخورد نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not for me: برای من مناسب نیست مناسب حالم نیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep laughing: تا میتونی بخند. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you a loser: باختی ضایع شدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your guard up: مراقب خودت باش مواظب خودت باش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what did you do: چکار کردی در مواقع ناراحتی و زمانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want to name names: نمی خوام که اسم ببرم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why didn't you say then in the first place: چرا اینو از همون اول نگفتی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was skeptical: دودل بودم شک داشتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't let it bother you: نذار این موضوع اذیتت کنه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is that the best you can do: یعنی همین بود ته هنرت؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've lost track of it: حسابش از دستم در رفته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a lunatic: تو یه دیونه ای تو عقل درست حسابی ند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm telling on you: زیر آبتو میزنم Tell on someone زیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't shrug this off: اینو نادیده نگیر Shrug به معنای ترد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give yourself around of applause: به افتخار خودتون دست بزنید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my father told me i wouldn't amount to anything: بابام بهم گفت هیچ وقت به هیچ جا نمی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had it coming: حقم بود سزاوارش بودم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i deserve it: حقمه سزاوارش هستم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep down i know you're right: ته دلم میدونم که حق با تو هست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my only first trust: اولین اعتماد من به ، ، ، ،

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this day is today: این همون روزیه که انتظارش رو داشتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

late is better never: دیر کنی بهتره از اینکه اصلا نیای کن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you imagine a service: فکرش رو میکردی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like you give me away: دوست دارم راه ( درست ) رو به من نشو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you bitchesi a lie: جنده های عوضی بهم دروغ گفتید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a second chance of life: یه شانس دیگه واسه زندگی پیدا کردم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't fix this: نمیتونم جمعش کنم نمیتونم درستش کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you what babe: چت شده عزیزم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a head case: اون یه دونه ست کس خله

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me what can i for you do: بذار ببینم چکار برات میتونم بکنم اج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i get my life: خودم جونمو میگیرم ( نیازی به عزرائی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's freak me out: من رو حسابی میترسونه ) موضوعی که با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i get die: دارم میمیرم. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you read my bedroom: تو تا ماتحت منم رفتی تو ، تو حریم خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you giving me such a hard time: تو داری خیلی بهم سخت میگیری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will be sorry: پشیمون میشی . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i tried to console her: سعی کردم آرومش کنم سعی کردم دلداریش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how peculiar: چقدر عجیب و غریب بحق چیزای ندیده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it'll be a breeze: مثل آب خوردنه خیلی راحته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't wanna burst your bubble: نمیخوام که تو ذوقت بزنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no one: هیچکسو ندارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my goose is cooked: گاومون زایید تو دردسر افتادم کارم ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop your pants: شلوارت رو بکش پایین

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have ants in your pants: میلوله؟ کونت میخاره؟ اینقدر کرم نری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i shut down: از حال رفتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what did you putting in my tea: تو چایی م چی ریختی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be heavy handed with: دستش به کم نمیره. . . معمولا اسراف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every moment is a precious: هر لحظه ش باعث شکرگذاریه. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am single and ready to mingle: من مجردم و دنبال پارتنر میگردم من م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i slept like a log: خواب خوب و عمیقی رفتم انگار خواب خر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're freaking me out: داری من رو میترسوتی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every such a mess: همه چی بهم ریخته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had no one to turn to: هیچ پشت و پناهی نداشتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had no support at all: هیچ پشت و پناهی نداشتم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a let down: چه ضد حالی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's out of his world: عالیه محشره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need some some space: لازمه کمی تنها باشم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is a deceived him: اون گولش زده بود ( فریبش داده بود )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every single second: هر لحظه لحظه اون رو. . . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who do you fancy: درمورد کی خیال بافی میکردی ( درقالب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need time by myself: میخوام یه مدت تنها باشم ( تو حال خو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because of million reason: به هزار و یک دلیل تاکید در پاسخ کسی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im entitled to know: من حق دارم که بدونم ( اطلاع از موضو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not taking sides: من طرف کسی رو نمیگیرم من بی طرفم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take care about anything: هواسم به همه چیز هست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's break me: این منو از پا درمیاره. . . . نابودم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take a times to pictures: من بارها باش عکس گرفتم ( در مورد دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to say you it's just new: تازه از تنور دراومده تازه تازه ست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hands actually full: اینقدر تو دستام وسیله ست که دیگه نم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a revolution technology: یه تکنولوژی خاص و بی بدیل وسیله ای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this maserati and this toyota: این کجا و اون کجا مگه میشه مازراتی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like to not waste your time: امیدوارم وقتت رو تلف نکرده باشم امی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a terrible: خیلی بدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost my everything: همه چیزم رو باختم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a miracle: تو یه شاهکاری ( معجزه ای )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make a contact: فقط بهش دست نزن اصلا ارتباط برقرار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what about moved: در مورد جابجایی ت چه خبر؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god be with you: خدا به همراهت خدا پشت و پناهت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i heard of you: درباره شما شنیدم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you always take her side: همیشه طرف اونی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wasn't following come again: من حواسم نبود یه بار دیگه بگو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

women so hard to read: درک کردن خانم ها سخته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop the lawsuit: پس گرفتن شکایت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am a grown up: من آدم بالغیم عقلم به اندازه کافی ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you just say the word: فقط لب تر کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it for me: این رو از من داشته باش. . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the timing is rotten: الان زمان مناسبی نیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't take your anger out on me: عصبانیتت رو رو سر من خالی نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you deserve better: لیاقتت بیشتر از اینه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the game is over: بازی تمام شد تمام معادله ها به ریخت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know what i craving for: میدونی هوس چی کردم؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have no much time: یالا دیگه /بجنب بابا وقت زیادی ندار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a flew in my head: از ذهنم پرید یادم رفت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since when smoke: از کی سیگار میکشی . . . ها؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want to be left behind: من نمیخوام چیزایی رو که من دارم تو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your pleasure: از چی خوشت میاد با چی حال میکنی. . ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my phone is running out of juice: گوشیم داره خاموش میشه شارژ گوشیم دا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am overwhelmed: خسته و درمونده ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a family: غریبه نیست خودیه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we break bread together: نون و نمک هم رو خوردیم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just have a cramp in my leg: عضله پام گرفته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is enough to go around: اونقدر هست که به همه برسه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all to thank to you: همش به لطف و کمک توست. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a lucky dog: آدم خوش شانس آدم خرشانس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he chased me: اون منو دنبال کرد اون منو تعقیب کرد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those days are over: اوضاع دیگه فرق کرده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can anyone put up bail for you: کسی میتونه برات وثیقه بذاره؟/کسی می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you tripping: توهم زدی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick the shit out of someone: کسی را تا سرحد مرگ کتک زدن پدر کسی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it does more harm then good: ضررش بیشتر منفعتشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a realy on the rag: اون واقعا اعصاب نداره معنای دوم پری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they get a bad rap: اسمشون بد درفته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do owe you a debt of gratitude: حق به گردنم داری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i broke the ice: سر صحبت رو باز کردم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nod if you understand: اگر فهمیدی ( متوجه ) شدی سر تکون بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in trying of times: در روزهای سخت و بحرانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i thought i mattered you: فکر میکردم برات مهم هستم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine head: هوش زیاد هوش فوق العاده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fast talker: آدم چرب زبون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fast worker: آدم زبل بچه زرنگ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fast friend: دوست جون جونی دوست خیلی نزدیک

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fast women: خانوم های که خیلی راحت ( سریع ) خود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you wearing cologne: ادکلان زدی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just shoot me a text: بهم پیام بده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't stand the smell: نمی تونم بوش رو تحمل کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a couple of sleepless night: چند شب بی خوابی کشیدم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you bailed on me: تو منو قال گذاشتی تو منو پیچوندی بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bail on me: منو نپیچون منو تنها نذار

٨ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی