امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm particularly indebted to you: عبارت “I’m particularly indebted to ...

جدید ١٠ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're smoking hot: عبارت "you’re smoking hot" یک اصطلا ...

جدید ١٠ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no cap: اصطلاح انگلیسی “There is no cap” ( ...

جدید ١٦ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the line please: عبارت “hold the line, please” به فا ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depends on what: عبارت “depends on what” به فارسی مع ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is calling: عبارت “who is calling?” به فارسی یع ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make phone call: عبارت “to make a phone call” به فار ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external line: عبارت “external line” به فارسی یعنی ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dial your number: عبارت “dial your number” به فارسی ی ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deposit a coin in the slot then: عبارت “Deposit a coin in the slot, ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal line: عبارت “internal line” به فارسی یعنی ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wait for tone: عبارت “wait for tone” به فارسی یعنی ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the access code: عبارت “What’s the access code?” به ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international access number: عبارت “international access number” ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep forgetting this bit: عبارت “I keep forgetting this bit” ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't like your face: معنی فارسی �I don't like your face� ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up the receiver: عبارت “pick up the receiver” به فار ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was very painful: معنی فارسی “it was painful” می شود: ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want a word with you: معنی “I want a word with you” در فا ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not equipped: عبارت “It’s not equipped” به فارسی ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a blank page: You are a blank page یعنی: 👉 �تو ی ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master of ma fate: master of my fate یعنی: 👉 �اربابِ ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing does it: nothing does it یعنی: 👉 �هیچ چیزی ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no eating and drinking: عبارت “no eating or drinking” یعنی: ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people count on me: مردم رو من حساب باز کردند/مردم رو م ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my gut tells me: یه حسی بهم میگه . . .

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn on the charm: دلبری کردن

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it happens to the best of us: واسه همه پیش میاد ( سختش نکن چیزی ک ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're one to talk: ببین کی داره اینو میگه، خودت که بد ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

count your blessing: برو خدات رو شاکر باش

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what are you on about: منظورت چیه ؟ چی داری میگی؟

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the truth will come out: عبارت “the truth will come out” به ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can handle very well: عبارت “you can handle very well” در ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what stink have you been up to: عبارت what stink have you been up t ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't copy your brother: از برادرت تقلید نکن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm used to drinking coffee: معنی فارسی “I’m used to drinking co ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

everything will be alright: معنی فارسی “Everything will be alri ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born this way: عبارت “I was born this way” یعنی: � ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

today's ours: امروز روزمونه، امروز روز ماست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a lovely eyes: عبارت “You have lovely eyes” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's almost royalty: عبارت “she is almost royalty” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will you behave: عبارت “will you behave” در انگلیسی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is pretending to be someone different: اون داره وانمود میکنه یه آدم دیگه ش ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i never get full: اصلا سیر نمیشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when i change him a bit: عبارت “when I change him a bit” یعن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off to class: دارم میرم کلاس/راهی کلاس هستم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unit holder: عبارت Unit holder در فارسی معمولاً ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no going back: عبارت “there is no going back” یعنی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

they get a bad rap: اسمشون بد درفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are both adults: ترجمهٔ فارسی “We are both adults”: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know your heart: “I know your heart”به فارسی معنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secret safe: عبارت secret safe معمولاً به این مع ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

english is the language of high class: عبارت “English is the language of h ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is a perfect for me: عبارت “She is perfect for me” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whore of wall street: عبارت “whore of Wall Street” یک اصط ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrub my back: عبارت “scrub my back” یعنی: 👉 �پش ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is so rude to me: عبارت “She is so rude to me” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks forever: ممنونم برا همیشه، همیشه خدا ممونم ( ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it began to rain: “It began to rain” یعنی: 👉 �باران ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born with them: عبارت “I was born with them” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not my sink not my dishes: عبارت “not my sink, not my dishes” ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're all i want: عبارت "you're all I want" یعنی: �ت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's gonna be gonna be: عبارت “it’s gonna be, gonna be” محا ...

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این بیت از حافظ سرشار از ظرافت‌های ...

١ هفته پیش

ثبت ١٠ دیدگاه

-

بپرس

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old is gold: عبارت انگلیسی “Old is gold” به فارس ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youthful look: “youthful look” یعنی: �ظاهر جوان� ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's youthful: عبارت “it’s youthful” یعنی: �جوان ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the man is scoundrel: عبارت "the man is scoundrel" به فار ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a menace: عبارت "the man is scoundrel" به فار ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nobody likes a braggart: عبارت "nobody likes braggart" به فا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hammered: عبارت "I'm hammered" در فارسی ( محا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sloshed: عبارت "I'm sloshed" یعنی: خیلی مست ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

name slips: عبارت “name slips” به صورت کلی چند ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im toasted: عبارت "I'm toasted" در فارسی ( به ص ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time is gold: عبارت “Time is gold” به فارسی یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm tipsy: عبارت "I'm tipsy" یعنی: یه کم مستم ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm buzzed: عبارت "I'm buzzed" در فارسی معمولاً ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are my favorite: معنی جملهٔ “you are my favorite” به ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his name has slipped my mind: اسمش یادم رفته/اسمش از ذهنم پریده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a moocher: عبارت "You're such a moocher" یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who i'm going out with: عبارت “who I’m going out with” یعنی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this may tickle a bit: عبارت “This may tickle a bit” یعنی: ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are learning quickly: عبارت “you are learning quickly” یع ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's unusual: عبارت “it’s unusual” یعنی: �غیرعاد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we must work on your inner calm: معنی فارسی "we must work on your in ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we must go deeper: معنی فارسی "we must go deeper": 👉 ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a bigger problem: معنی فارسی "There is a bigger probl ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a lot of anger in there: معنی فارسی "you have a lot of anger ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at last she realises that i am the one for her: معنی جمله "At last she realises tha ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is serious: معنی فارسی "this is serious": 👉 � ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how long to have we been together now: چند وقته با همیم؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want more more more: معنی فارسی “I want more, more, more ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just can't get enough: معنی فارسی “I just can’t get enough ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will it last: معنی فارسی “Will it last?”: 👉 آیا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so glad you like it: خیلی خوشحالم که خوشت اومده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they are dating: معنی فارسی “They are dating”: 👉 آ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overnight rates: هزینه یک شب/نرخ یک شب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a getting bored: اون داره حوصله ش سر میره/اون داره ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's so macho: عبارت "he's so macho" در فارسی معمو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will you treat me like a lady: عبارت “Will you treat me like a lad ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look at this place: عجب خونه ای!ببین کجاییم/عجب جایی، ع ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luckily it wasn't a serious problem: خوشبختانه مشکل جدی نبود/خوشبختانه م ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the passengers had terrible shock: مسافران بدجوری شوکه شدند

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was in a room watching a movie: در اتاقم مشغول تماشای فیلم بودم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the washing machine is leaking: ماشین لباسشویی آب میده ( نشتی داره ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tv has no picture: تلویزیون تصویر نداره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's making a strange noise: معنی فارسی جمله "it's making a stra ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the stove won't turn on: اجاق گاز روشن نمیشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first marriage row: عبارت “first marriage row” ( که در ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow yours: فردا از آن شماست/فردا مال توست ( در ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what or who is more important than me: کی یا چی از من مهمتره. . . !؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this wedding nightmare: این عروسی یه کابوسه/این عروسی کابوس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have my way: من روش های خودم رو دارم/من شیوه های ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your luck has rubbed of on me: عبارت "your luck has rubbed off on ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm kind of interested: یه جورایی برام جالبه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's worth to try: به امتحانش میارزه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to wear mask: عبارت "to wear mask" به معنی "ماسک ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will expose you: آبروت رو میبرم، افشات میکنم، میگم ه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where's your integrity: عبارت "Where's your integrity?" به ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from where was he coming: از کجا داشت میومد؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was released month later: او یکماه بعد مرخص شد

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she driving me mad: معنی جملهٔ “she’s driving me mad” د ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the stag night: “the stag night” در فارسی یعنی: �ج ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we do crazy things: دیونه بازی در میاریم/میزنیم به بیخی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we dress up: لباسای خوب می پوشیم ، /تیپ میزنیم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's macho: /ترجمهٔ فارسی “He’s macho” می شود: ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a you problem: مشکل خودته، به من ربطی نداره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not giving: حس خوب یا نتیجه مطلوب نمی دهد/اوکی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i suppose marriage will mean sacrifice: فکر میکنم ازدواج از خودگذشتگی هست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we will face this together: با هم از پس این قضیه برمیایم/با هم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got do something: باید یه کاری انجام بدم/باید دست به ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your bag: پول درآوردن/تمرکز روی درامد مثال D ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have i met you before somewhere: قبلا شما رو جایی دیدم؟/قبلا جایی شم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's so mid: معمولی، نه خوب نه بد، متوسط و ناامی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't even: هیچ واکنشی تدارم/اصلا نمی توانم ( ت ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the most of it: هر چقدر که میتونی ازش لذت ببر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's okay with my package: اون با تمام چیزام ( هر چه بوده و هس ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: بد تیپ بدلباس

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so be it: باشه هر طور که راحتی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before you know it: تا به خودت بیای

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't not eat: عبارت “I can't not eat” در فارسی یع ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth the trip: worth the trip یعنی: �ارزش رفتن را ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qesmat: �Qesmat� شکل لاتین شدهٔ واژهٔ فارسی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's driving me mad: جملهٔ “He's driving me mad” یعنی: ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have any luck with: عبارت “I don't have any luck with … ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decent treatment: decent treatment یعنی: �رفتار محتر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he wants to get away: He wants to get away یعنی: �او می ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i never find a decent man: هیچگاه یه آدم راست و درست پیدا نمی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's such a pity: خیلی حیفه/خیلی دلم میسوزه/خیلی گناه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of sadness: عبارت “out of sadness” یعنی: �از ر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of shyness: عبارت “out of shyness” یعنی: �از ر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have i met something: چیزی شده که نمی دونم؟/چیزی رو از دس ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghormeh sabzi: قورمه سبزی یا توضیحی persian Herb s ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gheimeh stew: خورش قیمه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a big snarl in: عبارت “A big snarl” در انگلیسی یعنی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of happiness: عبارت “out of happiness” یعنی: �از ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of crazy: عبارت “out of craziness” یعنی: ✅ � ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy spit: عبارت “holy spit” یک اصطلاح عامیانه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you something else: تو با بقیه فرق داری/تو یه چیز دیگه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

far form it: عبارت far from it در فارسی یعنی: � ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got the chase: متوجه ماجرا شدم /قضیه رو فهمیدم/دو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i made someone: کسی ررو واسه خودم جور کردم، تور کرد ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just done: من فقط بریدم/واقعا خسته شدم/حرقی بر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me buy for your drink: بذار یه توشیدنی دعوتت کنم /یه نوشید ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not clear with me: با من صادق نیستی/تو با من رو راست ن ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just like old time: دقیقا مثل ایام قدیم/فقط مثل خیلی وق ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lucky guy: مرد خوشبخت/مرد خوش شانس

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall asleep: به خواب رفتن پشت میز یا پشت فرمان ( ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz: خیلی زرنگ و باهوش Fatemeh is a whiz ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as if: آره جون عمه ت ! آره تو نمیری!

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so what: آخه چی نتیجه ای گرفتی آخرش که چی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right under your nose: درست جلوی چشماته

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his adoptive country: کشوری که به عنوان وطن اختیار کرده ب ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the adoption of a new policy: اتخاذ سیاستی جدید

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got to do something: باید یه کاری انجام بدم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have i meet something: چیزی شده که من نمی دونم/چیزی رو از ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to meet disaster: با فاجعه روبرو شدن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top urgent: عبارت “top urgent” به فارسی یعنی: ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can do what you want: می تونی هر کاری که بخوای رو انجام ب ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you won't even notice us: اصلا نمی فهمی ما اینجاییم/حتی متوجه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's do some research: بذار یه ذره تحقیق کنیم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temporary landlady: صاحبخانه موقت ( خانم )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my car crashed into taxi: ماشینم با تاکسی تصادف کرد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dinner burned to crisp: شام سوخته/شام زیاد پخته شده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp celery: کرفس ترد وتازه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a crisp dialogue: گفت وشنود پرحرارت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he likes chasing girls: �او دوست دارد دنبال دخترها بیفتد� ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fear ridden: �fear - ridden� در انگلیسی یعنی پر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a drum roll please: عبارت “A drum roll please” در فارسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing like a toad: عبارت “sing like a toad” در انگلیسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who won the contest: چه کسی در مسابقه برنده شد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i heard some stories about you: من یه چیزایی درباره ت شنیدم/من یه ق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nows the time: الان وقتشه/الان زمانشه که. . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm taking lessons: دارم یاد میگیرم، دارم میرم کلاس ( ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very strange: قضیه خیلی عجیبه، قضیه خیلی مشکوکه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is work: چطور این اتفاق افتاد، چطور اینجوری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the imposed war: جنگ تحمیلی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm obsessed with this girl: فکر و ذکرم شده این دختره، تمام دل م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you lie to my face: زل میزنی تو چشام و دروغ میگی، معنی ...

١ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی