پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
خیلی خسته ام.
ضعیف، بازنده
آدم خجالتی
مریض بودت ناخوش احوال بودن
رئیس مجلس
بیا یه قراری بذاریم.
جا نزن.
انتظارش رو داشتم.
اینجا رو داشته باش.
بدون زحمت بودن چیزی آسان بودن چیزی
موفق شدن از عهده برآمدن
اولویت اول را داشتن
چاره ای نیست، زندگی همینه.
ظاهر شدن
باله عمودی ( هواپیما و ماهی )
ادامه داشتن ( ترافیک ) طول داشتن ( ترافیک )
به تدریج کاهش یافتن به تدریج کم شدن
چیزی که هم فایده دارد و هم ضرر
کاسه بزرگ ( مخصوص مخلوط کردن مواد غذایی )
مهمانی مجردی ( مرد قبل از ازدواج )
میزانسن ( تئاتر ) توضیحات داخل کروشه در متن نمایشنامه
نشستن
تاوان سختی گرفتن عوارض بدی داشتن هزینه زیادی تحمیل کردن
حداکثر استفاده را کردن از، حداکثر بهره را بردن از، غنیمت شمردن، قدر چیزی را دانستن
رگ خواب کسی را پیدا کردن، نقطه ضعف کسی را پیدا کردن، سر شوق آوردن، کسی را کوک کردن، کسی را ساختن
سریع و آسان
با بلندترین صدای ممکن داد زدن
لباس رسمی مردانه ( کت و شلوار و کراوات )
نارنجی آتشین مسی
مواجه شدن ( با یک مشکل ) روبه رو شدن
کاسه کوزه های کسی را برهم زدن نقشه های کسی را نقش بر آب کردن
به موقع جایی رسیدن، سر قرار حاضر شدن
از
شناختن دانستن درباره چیزی یا کسی شنیدن
محروم کردن
حاصل شدن نتیجه دادن
باهام بیا
آدم مرموز و تودار و ناشناخته
سالم و سرحال بودن، چاق و چله
یک ضرب, شب و روز
هزینه/صورتحساب کسی را پرداخت کردن
( تخلف ) به گردن کسی انداختن، نسبت دادن به
ساختن با، کنار آمدن با، مدارا کردن با، تاب آوردن
صرف نظر از، هرچقدر هم . . . ، هر کجا هم . . . ، هرطور هم
عمرا، نه به جان شما، هیج راه نداره
محتاط، دقیق، مواظب هوشیار، حواس جمع
هوشیار، زرنگ، حواس جمع، متوجه
در جوانی خود، در دوران جوانی خود
گوشی تلفن را بد گذاشتن ( تا کسی تماس نگیرد ) تلفن را قطع کردن
صلابه قلابی که قصاب برای آویزان کردن لاشه یا گوشت استفاده می کند.