پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
چیزی را با نیرنگ از کسی گرفتن
شوخی نمی کنم، جدی میگم.
دارم جدی میگم.
هیچ گارانتی ای نیست. هیچ تضمینی نیست. معلوم نیست ( آخرش ) چی می شه.
کارهای باقی مانده را تمام کردن. تمام کردن پروژه. کارهای نهایی پروژه / مقاله / … را انجام دادن.
هم نظر بودن، تفاهم داشتن، هم رای بودن، یکدل بودن
برپا کردن، نصب کردن، ساختن، بنا کردن، زدن
سرکوب کردن، فرو نشاندن
خیالم راحت شد.
به بازی گرفته نشدن تحویل گرفته نشدن
افسوس ( کسی/چیزی را ) خوردن؛ غصه خوردن
خود را از پا انداختن، از خود خیلی کار کشیدن، ترس خود را کشیدن، روی خود فشار آوردن
به حالت اول برگشتن، جان سالم بدر بردن، دوباره روی پای خود ایستادن، دوباره از زمین بلند شدن
آرزوی موفقیت کردن، دعا کردن، امیدوار بودن
به زبان ساده
زیاده روی کردن، از پرخوری ترکیدن، به اندازه گاو خوردن، تا خرخره خوردن، این قدری خوردن تا ترکیدن
مهمان من باشید، من پولش را می دهم، بفرمایید، خواهش میکنم، با کمال میل، راحت باش، هر طور راحتی.
با شور و شوق و شتاب زیاد، مثل چی، چه جور.
مضطرب، نگران، عصبی، شخصی با اعصاب خرد/داغون
ردیف جلو ( اتومبیل رانی ) ، خط یک
با روال کاری آشنا شدن، بر کاری مسلط شدن، فوت و فن کار را یاد گرفتن، چم و خم کار را یاد گرفتن، یاد گرفتن اصول و اساس
مدنظر داشتن، در ذهن داشتن، در نظر داشتن
سهم داشتن در، شرکت داشتن در، سهیم بودن در، دست داشتن در، نقش داشتن در
( عادت ) ترک کردن، ( لباس ) تنگ شدن ناشی از . . . بودن، نتیجه . . . بودن
از کوره در رفتن، عصبانی شدن، کفری شدن
گذشت، اغماض، آشتی، همکاری
هدف سخت یا دست نیافتنی.
خوب دست به کار شویم، شروع به کار نمودن، آغاز کردن، راه انداختن، وقتش است که را بیفتیم.
زن ستیزه جو/سلیطه/پرمدعا/ترسناک، پتیاره، جادوگر
داد و قال کردن، بد و بی راه کفتن، از روی عصبانیت بلند صحبت کردن
عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن
خود خودشه.
اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.
توبه گرگ مرگ است.
کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.
جانا سخن از زبان ما می گویی.
عجله کار شیطان است؛ شتاب کلید اندوه است.
اتاق استراحت
هدف وسیله را توجیه می کند.
چو فردا شود فکر فردا کنیم.
در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.
تمرین، دست گرمی، پیش اجرا
کمرنگ شدن، یواش یواش کم شدن، به تدریج محو شدن، به تدریج از بین رفتن
چرت زدن رساندن، بردن کاهش یافتن، افت کردن، کار شدن
کنار کشیدن از، انصراف دادن، ترک تحصیل کردن
این اصطلاح به معناى پایان شرایط سخت و خطرناک است.
خیانت کردن ( به همسر یا معشوقه ) فریب دادن
راه فرعی
خارج جاده ای ( خودرو و . . . )
خیلی وقته گذشته.