پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٧٥١
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- علم کشیدن ؛ از غلاف بیرون کشیدن. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از نصب کردن علم است. ( آنندراج ) : آنکه علم بر سر مغرب کشید پایش ازین پایه به منصب رسید. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

علم سیاه ؛ علمی است که تا قبل از زمان مأمون در لشکر اسلام متداول بود : پس از آن آشکارا گردید کار رضا ( ع ) و مأمون وی را ولیعهد کرد و علمهای سیاه ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم روز ؛ صبح. ( ناظم الاطباء ) . - || آفتاب. ( ناظم الاطباء ) . - علمهای روز ؛ صبح صادق. ( از برهان ) . - || صبح کاذب. ( از برهان ) . - || س ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم زدن ؛ کنایه از نصب کردن علم است. ( آنندراج ) : علم بر فلک زن که عالم تو راست به دولت درآویز کآن هم تو راست. نظامی ( از آنندراج ) .

پیشنهاد
٠

علم به خون تازه کردن . رجوع به علم به خون چرب کردن شود : علم به خون مسیحا و خضر تازه کند چو از نیام کشد تیغ حسن بی باکش. صائب ( از آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم چرب کردن ( به خون چرب کردن ) ؛ در هنگام صف آرائی سبقت کرده یک دوئی را از لشکر غنیم به دست آوردن ، و در پای علم خود گردن زده از خون او علم چرب کرد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- علم برپا شدن ؛ فعل لازم از علم برپاکردن است ، که مراد علم زدن است. ( از آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم بزرگ ؛ علمی که نشانه تمام لشکریان بود : حجاج و طارق بن عمرو با معظم لشکر بر مروه بایستاد و علم بزرگ را آنجای بداشتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 188 ...

پیشنهاد
٠

علم بر بام زدن ؛ فاش کردن امری را : چون بپوشیم راز کآوردیم طبل در کوچه وعلم بر بام. اوحدی ( از امثال و حکم دهخدا ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم افکندن ؛ کنایه از عاجز شدن و گریختن و شکست خوردن. ( آنندراج ) . و رجوع به علم انداختن شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- علم انداختن ؛ سپر انداختن. عاجز شدن. رو گرداندن. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) . - || غافل شدن. ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میدان خلفاء ؛ نزد اهل اخبار ازسنه بیست الی بیست و چهار هجرت باشد. ( یادداشت مؤلف ) . || قسمتی از قلم که ببرند و تراشند برای نوشتن ، و زبان قلم نوک ...

پیشنهاد
٠

میدان مغناطیسی ؛ ( اصطلاح فیزیکی ) فضای مجاور آهن ربا را گویند که در آن قوه مغناطیسی وجود دارد. || ( اصطلاح جواهرفروشی ) به اصطلاح جواهریان طول و عر ...

پیشنهاد
٠

میدان بسرآمدن ؛ کنایه از عمر به آخری رسیدن باشد. ( برهان ) . عمر به آخر رسیدن. ( ناظم الاطباء ) . آخر شدن عمر است. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ) . دور ...

پیشنهاد
٠

میدان بسرآمدن ؛ کنایه از عمر به آخری رسیدن باشد. ( برهان ) . عمر به آخر رسیدن. ( ناظم الاطباء ) . آخر شدن عمر است. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ) . دور ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان گندم ؛ آنجا که غلات و حبوب فروشند. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

میدان مال فروشها ؛ آنجا که ستور فروشند. ( یادداشت مؤلف ) . || مسافت یک میدان راه یا یک میدان اسب ، آن قدر از مسافت که اسب به تک تواند پیمود بی ماند ...

پیشنهاد
٠

- میدان گلوله توپ ؛ برد توپ. || فضایی که نیرویی چون مغناطیس و غیره تأثیر در آن خواهد داشت و فعل و انفعالاتی در آن فضا تواند کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان اسفریس ؛ میدان چوگان و اسب دوانی. میدان اسپریس. ( یادداشت مؤلف ) . || آنجا که پهلوانان کشتی گیرند در فضای گشاده و بی سقف. ( یادداشت مؤلف ) . ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان سبزی ؛ آنجا که میوه و سبزی و تره بار فروشند. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

میدان کاه فروشها ؛ آنجا که کاه فروشند. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان فراخ ؛ زمین. زمی. میدان خاک. میدان خاکی. ( مجموعه مترادفات ص 197 ) . - || کنایه از وسعت و فراخی عیش باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . - امث ...

پیشنهاد
٠

میدان خالی یافتن ؛ میدان رااز حریف خالی یافتن ، حریف نداشتن. به سبب نبودن رقیب و حریف قوی میدانداری و قدرت نمایی کردن : یک چندی میدان خالی یافتند و د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان خاکی ؛ کنایه است از زمین که جهان خاکی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان عاج ؛ کنایه از ورق کاغذ سفید است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از مجموعه مترادفات ص 285 ) . ورق کاغذسپید. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان فراخ ؛ زمین. زمی. میدان خاک. میدان خاکی. ( مجموعه مترادفات ص 197 ) . - || کنایه از وسعت و فراخی عیش باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان اخضر ؛ کنایه از آسمان است : هزاران گوی سیم آکنده گردان که افکند اندرین میدان اخضر. ناصرخسرو.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان خاک ؛ کره زمین. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از کره خاک و زمین است. ( آنندراج ) . زمین. زمی. ( مجموعه مترادفات ص 197 ) . - || جسد و قالب آدمی و د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور کافر ؛نوعی زنبور. زنبور سرخ. ( آنندراج ) : در زنبور کافر از چه زنی خاصه دارالسلاح پیکان است. خاقانی.

پیشنهاد
٠

- مؤمن آل فرعون ؛ گویند از آل او خربیل یا شمعان نام ایمان داشت و برخی گفته اند مؤمنین آل او سه تن بوده اند. رجوع به آل فرعون شود.

پیشنهاد
٠

مؤمن مسجدندیده. ( امثال و حکم دهخدا ) . مؤمن مقدس مسجدندیده. ( یادداشت مؤلف ) ؛ کنایه است از متظاهر به دین داری.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب علوی ؛ نفس انسان در درجات و کمالات اعلی که �کتاب الابرار� هم نامیده شده است. ( فرهنگ فارسی معین ) .

پیشنهاد
٠

- کتاب محو و اثبات ؛ انسان را از جهت نفس حیوانی و قوای خیالی کتاب محو اثبات نامیده اند و نفوس عالیه که مرتبه وجود صور موجود است در نفوس کلیه عالیه اس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب جامع ؛نفس انسان از آن جهت که جامع جمیع مراتب و کمالات مادون خود می باشد و جهان کوچکی است مشابه و مظهر عالم بزرگ. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب شیطان ( شیطانی ) ؛ نفس انسان که درجات پست و مرحله توغل در شهوات حیوانی و سقوط در درکات اسفل دوزخ است و آن را �کتاب الفجار� گویند. ( فرهنگ فارسی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب تفصیلی ؛ مجموعه موجودات عالم خلق و عالم امر که همه آنها مراتب تفصیل عالم الهی اند وهر مرتبه ما فوق مرتبه اجمال مادون و مرتبه مادون مرتبه تفصیل م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب تکوینی ؛ عالم وجود که به قلم قدرت الهی کلیه صور موجود درعوالم مختلف وجود یافته است به وجود علمی که موطن آن عالم قضاست و وجود عینی که عالم قدر اس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب مبین ؛ قرآن است. - || در اصطلاح صوفیه عبارت است از لوح محفوظ قدری که آن نفس کل یا عقل کل است بلکه عبارت است از علم الهی و لارطب و لایابس الا ف ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- کتاب کریم و کتاب عزیز و کتاب مجید ؛ قرآن است. ( از فرهنگ فارسی معین ذیل کتاب ) : گوینده این کتاب کریم و فرستنده این خطاب شریف و سازنده این عظیم قبا ...

پیشنهاد
٠

کتاب خدای تعالی ؛ قرآن کریم � : و سخن گفتم اندر او با حکماء دینی به آیات کتاب خدای تعالی و اخبار رسول او علیه السلام �. ( جامعالحکمتین ، از فرهنگ فار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب مقدس ؛ مرکب از دو کتاب عهد عتیق یا توراة و عهد جدید یا انجیل است که درباره خلقت عالم و عمل فدا و تقدیس و رفتار خدا نسبت به انسان گفتگو می کندو ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب آسمانی ؛ کتابی که از طرف خدا بر پیغمبری نازل شده است. مسلمانان برآنند که 114 کتاب آسمانی نازل شده است : 50 بر آدم و شیث ، 30 بر نوح ، 20 بر ابرا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب خدا ؛ قرآن. فرقان. کتاب اﷲ. تنزیل. رجوع به قرآن و کتاب شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب لوح یا کتاب اللوح ؛ مراد انسان است از جهت روح و قلب و نفس ناطقه. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به کتاب جامع شود. || کلامهای الهی. ( یادداشت مؤ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهل کتاب ؛ یهود و نصاری و بقولی زردشتیان. مجوس و نصاری و یهود. ( یادداشت مؤلف ) . یهود و نصارا. ( ناظم الاطباء ) . آنانکه ایشان را کتابی منزل است. ( ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب مسطور ؛ لوحی که سرنوشت بشر و عالم امر الهی در آن نوشته شده. ( فرهنگ فارسی معین ) : کتاب مسطور این صورتها و شکلهاست برین جسم نگاشته. ( جامع الحکم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب نمدی ؛ کتابی که از کار بیهوده و چیزی بی اصل و حقیقت تدوین شود. دفتر نمدی. ( از آنندراج ) . چیز بیهوده و بی اصل و بی حقیقت. ( فرهنگ فارسی معین ) ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب بیدزده ؛ کتاب کرم خورده و بید نام کرمی است که پشمینه و قالی و امثال آن خراب سازد. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب حفیظ ؛ لوح محفوظ. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب گذشته ؛ کتاب کهنه و از کار رفته. ( آنندراج ) . کتاب از کار رفته.