پیشنهادهای علی باقری (٣٦,٠٠٤)
روغن مازریون ؛ روغنی که از ترکیب جوشیده مازریون و روغن بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن ماشین ؛ ماده روغنی شکل که از محصولات نفت طبیعی است و برای چرب کردن ماشینها بکار رود و آن اقسام مختلف دارد که برخی جامدتر و پاره ای مایعترند. ( ف ...
روغن مرزنگوش ؛که از ترکیب برگهای مرزنگوش با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن لادن ؛ از ترکیب روغن مورد با لادن به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن لاله ؛ از ترکیب گل لاله با روغن زیت به دست آید و با پیه مرغ و پیه مرغابی ترکیب شود. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن لوریه ؛ روغن درخت غار است و برای تسریع نمو سم اسب به شکل مالیدنی به کار می برند. ( از درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 ) .
روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود. - روغن گل بادام ؛ روغنی که از پروردن بادام مقشر در میان و ...
روغن گل سرخ ؛ روغنی است که از ترکیب ورق گل سرخ تازه در روغن کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن گاوشیر ( جاوشیر ) ؛ از ترکیب گاوشیر با کندر و چند ماده دیگر به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن گردو ؛ روغنی که از مغز دانه گردو گیرند، هم خوراکی است و هم استفاده صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) .
روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود.
روغن کندر ؛ از ترکیبات کندر با صبر و مصطکی و زهره گاو و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن کنوپود ( یا روغن قازیاقی ) ؛را در آمریکا استخراج می کنند و آن مایعی است کمی زردرنگ با بویی نظیر بوی کافور و تربانتین تلخ مزه و لب گز و در ده قسم ...
روغن کوکنار ؛ روغن خشخاش. رجوع به ترکیب روغن خشخاش شود.
روغن کنجد ؛ دهن الحل و دهن سمسم نیز نامند. ( تحفه حکیم مؤمن ) . حل. ( دهار ) . سلیط. شیره. شیرج. دهن السمسم. دهن الحل. دهن الجلجلان. ( یادداشت مؤلف ...
روغن کرچک ؛ روغن بیدانجیر. روغن چراغ. دهن الخروع. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به روش تهیه مواد آلی ص 157 شود.
روغن کراث ؛ از ترکیب آب کراث با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن کمان ؛ روغنی باشد که به درد کمان آید ( آنندراج ) . روغن سندروس است که به عربی دهن الصوابی گویند. ( انجمن آرا ) : زور بازو طلب که لقمه مرد چرب از ...
روغن کتان ؛ روغنی که از کتان به دست آورند. رجوع به درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 شود.
روغن کدو ؛ که از ترکیب آب کدو یا دانه کدوبا روغن بادام یا کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن کدو مالیدن ؛ تملق و خوشامد خشک کردن. ( آنندراج ) : با می کشان سلوکش باشد به چرب و نرمی مالی به زاهد خشک گر روغن کدو را. اسماعیل ایما ( از آنندر ...
روغن قسط ؛ که از ترکیب قسط و فلفل و چند ماده دیگر به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن کاد ؛ روغنی است که از تقطیر چوب تنه های کهن یک نوع کادیر که در جنوب فرانسه و اسپانیا و غیره می روید استخراج می کنند. روغن کاد را نباید با روغن ک ...
روغن کبریت ؛ روغنی که از کبریت ( گوگرد ) گیرند و کیمیاگران به کار برند. ( از لغت محلی شوشتر ) . - || کنایه از دنائت و لئامت و خست هم هست و لئیم و خ ...
روغن قاز ؛ به معنی روغن که از بنگ کشند و داخل معاجین سازند. ( از آنندراج ) .
مگر این روغن قاز دارد ؟؛ یعنی ترجیح این را بر دیگران علتی نیست. ( یادداشت مؤلف ) .
روغن قاز مالیدن ؛ کنایه از تملق و خوشامد کردن و فریب دادن. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) : ز زاهد چرب و نرمی چشم نتوان داشت در محفل نمالد تا بط م ...
روغن طلق ؛ حل کرده طلق که همچون روغن باشد : ژاله بر آن شمع ریخت روغن طلق از هوا تا نرسد شمعرا زآتش لاله عذاب. خاقانی. صاحب برهان می نویسد: هر که حل ...
روغن عسل ؛ موم. ( منتهی الارب ) .
روغن فرفیون ؛ از ترکیب قسط تلخ و پودنه کوهی و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن شاهدانه ؛ روغنی که از دانه های شاهدانه گیرند و مصرف صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به شاهدانه شود.
روغن شقایق ؛ که از ترکیب شقایق و بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن شونیز ؛ که از ترکیب شونیز و مغز بادام تلخ کوهی به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن شیرپخت ؛ دهن الحل ، یعنی سمسم است. ( از تحقه حکیم مؤمن ) . و رجوع به مترادفات ترکیب شود.
روغن سوسن ؛ که از ترکیب حب بلسان و قسط و مصطکی و گل سوسن با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن سیب ؛ ترکیب و موارد استعمال آن عیناً مانند روغن به است. ( از اختیارات بدیعی ) . رجوع به ترکیب روغن به شود.
روغن شاه اسپرم ( شاهسفرم ) ؛ از ترکیب روغن کنجد و آب ریحان به نسبت یک بر چهار به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن سداب ؛ که از ترکیب ورق سداب با روغن کنجد یا زیت به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن سدر ؛ آن را از یک نوع درخت بنام ژونی پروس ویرجینیانا استخراج می نمایند. ( گیاه شناسی ثابتی ص 9 ) .
روغن سلیخه ؛ که از ترکیب سلیخه و قسط و حب بلسان و مصطکی و زعفران با قرنفل و خرفه به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن سورنجان ؛ از ترکیب سورنجان مصری با روغن گل سرخ یا روغن کنجد به دست آید. ( ازاختیارات بدیعی ) .
روغن زیتون ؛ دهن الزیت. روغن که از زیتون به دست آید. سلیط. ( یادداشت مؤلف ) . اسم فارسی زیت است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . زیت. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ...
روغن زیتون نارس ؛ زیت الانفاق است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . رجوع به زیت الانفاق شود.
روغن ساطع ؛ از ترکیب روغن گل سرخ وزنبق و نرگس به نسبت مساوی به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن زیت ؛ روغن زیتون. ( ناظم الاطباء ) . مُهل. ( منتهی الارب ) .
روغن زعفران ؛ از ترکیب زعفران و قصب الذریره و غیره باروغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن زفت ؛ قساولان است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . رجوع به قساولان شود.
- روغن زنبق ؛ روغن که از زنبق گیرند و مفلوج را نافع است. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن خیری ؛ که از گل خیری و مغز بادام شیرین به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .
روغن دارچین ؛ روغنی که از دارچین به دست آید. ( یادداشت مولف ) .