پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
تلگرافات: ( ( واژهٔ تلگراف از زبان فرانسه وارد فارسی شده است و جمع بستن آن "به ا ت" عربی صحیح نیست، به جای آن باید گفت: تلگراف ها ) ) ( ( نجفی، ابو ...
تلقی کردن به عنوانِ: ( ( پس از تلقی کردن یا تلقی شدن گاهی ترکیبِ " به عنوان ِ" می آورند و مثلاً می گویند"صائب را به عنوانِ بزرگترین شاعر سبک هندی ت ...
تلألؤ/متلألئ: املای این دو کلمه را معمولاً غلط می نویسند. تلألؤ ( 'tala'lo ) به معنی "درخشش" در عربی و فارسی به همین صورت نوشته می شود. صفت آن در عرب ...
تلألؤ/متلألئ: املای این دو کلمه را معمولاً غلط می نویسند. تلألؤ ( 'tala'lo ) به معنی "درخشش" در عربی و فارسی به همین صورت نوشته می شود. صفت آن در عرب ...
تکمیل نواقص: این ترکیب ظاهراً غلط نیست، زیرا نواقص جمع ناقصه به معنای "ناکامل، ناتمام" است و بنابراین تکمیل نواقص یعنی "کامل کردن ناکامل ها" و اشکالی ...
تکمیل نقایص: این ترکیب غلط است و از استعمال آن باید احتراز کرد، زیرا نقایص جمع نقیصه است و نقیصه یعنی "عیب" و "خوی بد"و بنابراین تکمیل نقایص به معنای ...
نور ناقص ؛هر یک از انوار سافله نسبت به نور عالی تر از خود ناقص اند و کلیه انوار نسبت به نورالانوار ناقصند. ( حکمت اشراق ص 136 و 170 و 195 از فرهنگ عل ...
نور واپسین ؛ اشاره به حضرت محمد پیغامبر اسلام است. نیز رجوع به نور پسین شود.
نور ابیض ؛ برگ نو. ( یادداشت مؤلف ) .
نور مستفاد ؛ مراد نور مکتسب از غیر است ، مانند نور ماه که از خورشید است و نور اول و اقرب که مستفاد از نورالانوار است. ( حکمت اشراق ص 127 از فرهنگ علو ...
نور مفید، نور المفید ؛ نورالانوار مفید کل انوار است و هر یک ازانوار طولیه مفید نورند به مادون خود، و در انوار محسوسه آفتاب نور مفید است. ( حکمت اشراق ...
نور مقدس ؛ مراد نورالانوار است. ( حکمت اشراق ص 121 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور مجرد مدبر ؛ مراد نفوس ناطقه است. ( حکمت اشراق ص 193 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور محض ؛ مراد نور مجرد است که مشوب به ظلمت نیست. ( حکمت اشراق ص 107 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور مستعار، نور المستعار ؛ مراد نوری است که از راه اشراقات انوار علویه بر سوافل پدید آید. ( حکمت اشراق ص 167 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور متصرف ، نور المتصرف ؛ همان نور مدبر است. ( حکمت اشراق ص 166 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور مجرد ؛ مراد نور مجرد قائم به ذات است که قابل اشاره حسیه نباشد، در مقابل نور عارضی که حسی است. ( حکمت اشراق ص 107 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور لذاته ؛ مراد نور قایم بالذات است. نور مجرد ( حکمت اشراق ص 152 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور لغیره ؛ مراد نور عارضی است در مقابل انوار مجرده. ( حکمت اشراق ص 110 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور مبین ؛ اشاره به سرور کاینات صلوة اﷲ علیه و آله است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . مراد پیغامبر اسلام است.
نور قدسی ؛ مراد نور مجرد است. ( حکمت اشراق ص 223 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور قهار ؛ مراد نورالانوار است. ذات حق تعالی. ( حکمت اشراق ص 121 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور قیوم ؛ مراد نورالانوار یعنی ذات حق تعالی است. ( حکمت اشراق ص 121 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور فائض ؛ هر یک از انوار مجرده فائض به مادون خودند. و نور سانح را نور فائض گویند. و به اعتباری نورالانوار نیز فائض است. ( حکمت اشراق ص 259 از فرهنگ ...
نور قاهر ؛ هر یک از انوار مدبره فلکیه ، نورهای قاهر انوار طولیه اند. ( فرهنگ فارسی معین از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور قایم ؛ مقابل نور عارض است ، و هر یک از انوار مجرده را نور قایم گویند زیرا انوار مجرده قایم به ذات خودند، و گاه از نور قایم انوار مجرده طولیه را ا ...
نور عظیم ، نور العظیم ؛ مراد نور اقرب و نور اول است که صادر اول است. ( حکمت اشراق ص 128 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور علی نور، نورٌ عَلی ̍ نور ؛ اقتباس از قرآن ( 35/24 ) است ، به معنی َ�از به بهتر� و �از خوب خوبتر� : در دهر ز آثار تو فخر است علی الفخر در ملک به ا ...
نور عذرا ؛ کنایه از نور عیسی و مریم است. ( از برهان قاطع ) ( آنندراج ) . کنایه از ذات مریم مادر عیسی است. ( فرهنگ فارسی معین ) .
نور عظیم ، نور العظیم ؛ مراد نور اقرب و نور اول است که صادر اول است. ( حکمت اشراق ص 128 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور سانح ، نور السانح ؛ مراد نور اول و اقرب است و گاه مراد هر نور فائض به مادون است ، و نوری است که به واسطه اشراق نورالانوار حاصل می شود، و آن را به ...
نور شعاعی ، نور الشعاعی ؛ مراد اضواء و انوار حسیه است. ( حکمت اشراق ص 207 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور عارض ، نور العارض ، نور عارضی ؛ مقابل نور بالذات و عبارت است از نوری که در اجسام است ، مانند نور شمس ، و نوری که در مجردات است ، مانند نفوس و غیر ...
نور ساده ؛ نور بی کدورت. نور مجرد. نور محض. نور بحت. نور الهی. ( از برهان قاطع ) .
نور سافل ؛ هر یک ازانوار نسبت به مافوق و نور عالی تر از خود سافل است. ( فرهنگ علوم عقلی ) .
نور سماوات ، نور السموات ، نور السموات و الارض ؛ مراد ذات حق تعالی است به مفاد آیه کریمه ٔ: اﷲ نور السموات و الارض. ( قرآن 35/24 ) : هرچه جز نور السم ...
نور حق ؛ نور الهی : از دلم عشق تو اندوه جهان بردارد نور حق چون برسدظلمت باطل برود. سعدی.
نور حقیقی ؛ مراد ذات باری تعالی است. ( اسفار ج 1 ص 16 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور حی ؛ مراد نور جوهری است که نفس باشد. ( فرهنگ علوم عقلی ) .
نور ثالث ؛ عقل سوم. ( فرهنگ علوم عقلی از حکمت اشراق ص 140 ) .
نور ثانی ؛ عقل دوم. ( فرهنگ علوم عقلی ) .
نورجوهری ؛ مقابل نور عَرَضی است و آن نور مجرد حی فاعل قائم به ذات است. ( حکمت اشراق ص 119 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور پسین ؛ کنایه از حضرت پیغمبر اسلام که خاتم پیغمبران بود. ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) .
نور تام ، نور التام ؛ مراد نور اول و اول صادر و نور اقرب است که نسبت به انوار دیگر تام است. و اَتَم از آن نور اعظم است ، و نیز هر یک از انوار طولیه ن ...
نور اول ؛ مراد نور اقرب و نور صادر اول است. ( اسفار ج 1 ص 46 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور بارق ، نور البارق ؛ نوری که از ناحیه نورالانوار بر دل اهل تجرید بتابد. ( حکمت اشراق ج 2 ص 253 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور برزخی ، نور البرزخی ؛ نوری که در عالم اجسام است ، و انوار مدبره اجساد را نیز گویند. ( حکمت اشراق ص 207 از فرهنگ علوم عقلی ) .
نور انقص ، نور الانقص . رجوع به نور ناقص و نیز رجوع به حکمت اشراق ص 133 شود.
نورالانوار ؛ مراد ذات حق تعالی است. رجوع به حکمت اشراق ص 121 و 124 به بعد شود.
نور اقهر، نور الاقهر ؛ کنایه از ذات حق تعالی است. ( حکمت اشراق ص 296 از فرهنگ علوم عقلی ) .