پیشنهاد‌های علی باقری (٣٦,٣٤٨)

بازدید
٢١,٧٥٨
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رام رام گفتن ؛ سلام کردن. ( ناظم الاطباء ) : خودبخود هستند چون با عاشقان خود کام رام از چه می گویند باخوبان هندو رام رام. اشرف ( از آنندراج ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آذر رام خراد ؛ یعنی آتش فره ایزد رام. ( مزدیسنا ذیل ص 229 ) : دل شاه از اندیشه آزاد شد سوی آذر رام خراد شد. فردوسی ( از مزدیسنا ص 229 ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رام روز ؛ روز رام : رام روز است و بخت و دولت رام ای دلارام خیزو درده جام. مسعودسعد. و رجوع به رام شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیروزرام ؛ آنکه رام و مطیع پیروز است. - || آنکه پیروز رام و فرمانبر اوست. - || ( اِخ ) بروایت شاهنامه نام قدیم ری است. رجوع به پیروز رام در همین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- راکع بخدا ؛ کسی که توکل و اعتماد بخدا کند. ( از متن اللغة ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماءِ راکد ؛ آب خفته. ناروان. آب ایستاده. آنکه جاری نباشد. ( یاداشت مؤلف ) . و رجوع به آب راکد شود.

پیشنهاد
٠

نامه های راکد ؛ مقابل نامه های در جریان اداری.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوای راکد ؛ هوای بی تموج. ( یادداشت دهخدا ) .

پیشنهاد
٠

راکد گذاشتن موضوع یا امر یا جریانی ؛ تعقیب نکردن آن موضوع یا امر یا جریان. مسکوت گذاشتن آن. که امروزه این عبارات در اصطلاح اداری ومطبوعاتی و قضایی بس ...

پیشنهاد
٠

راکد ماندن موضوع یا پرونده یا نامه ؛ بی تعقیب و پیگرد ماندن آن. از جریان خارج شدن آن.

پیشنهاد
٠

راکد ماندن موضوع یا پرونده یا نامه ؛ بی تعقیب و پیگرد ماندن آن. از جریان خارج شدن آن.

پیشنهاد
٠

راکد ماندن موضوع یا پرونده یا نامه ؛ بی تعقیب و پیگرد ماندن آن. از جریان خارج شدن آن.

پیشنهاد
٠

راکد گذاشتن موضوع یا امر یا جریانی ؛ تعقیب نکردن آن موضوع یا امر یا جریان. مسکوت گذاشتن آن. که امروزه این عبارات در اصطلاح اداری ومطبوعاتی و قضایی بس ...

پیشنهاد
٠

راکد گذاشتن موضوع یا امر یا جریانی ؛ تعقیب نکردن آن موضوع یا امر یا جریان. مسکوت گذاشتن آن. که امروزه این عبارات در اصطلاح اداری ومطبوعاتی و قضایی بس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرونده راکد ؛ ( اصطلاح اداری ) پرونده هایی را گویند که از جریان خارج شده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفتر راکد ؛ ( اصطلاح اداری ) مراد دفتری است که در آن نامه ها و پرونده های راکد که از جریان خارج شده ضبط میشود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساب راکد ؛ مقابل حساب جاری. ( یاداشت مولف ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب راکد ؛ مقابل آب جاری. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار راکد ؛ بازاری که دادوستدش جریان نداشته باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راقم حروف یا راقم الحروف ؛ من نویسنده. ( یادداشت مؤلف ) . نویسنده حروف و آنکه کاغذ را نوشته است. ( ناظم الاطباء ) : راقم حروف در جواب این سخن طعنه آ ...

پیشنهاد
٠

راکب التعاسیف ؛ آنکه بدون قید راه می پیماید. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راغب جهاد ؛ مایل بجنگ و جهاد. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راعی الشاء ؛ دیگر صورت فلکی عواء است که آن را بؤرطیس حارس نیز خوانند. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راعی النعائم ؛ ستاره ای است. ( از اقرب الموارد ) . رجوع به راعی الجوزاء شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راعی البستان ؛ نوعی ازملخ است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راعی الجوزا ؛ راعی جوزا و راعی نعائم دو ستاره اند. ( ازاقرب الموارد ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راضی برضا ؛ خشنود به آنچه خدا میخواهد. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به راض شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رمح راش ؛ نیزه سست و ضعیف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمل راش ؛ شتر سست پشت. ( منتهی الارب ) . شتر پست پشت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه راسخ ؛ کوه بیخ آور و پای برجای.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقیده راسخ ؛ اعتقاد محکم و استوار.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علمای راسخ ؛ راسخون فی العلم : یکی از علمای راسخ راپرسیدند چه گویی درنان وقف. ( گلستان ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم راسخ ؛ گام و اقدام و تصمیم محکم و استوار. عزم استوار : بوالحسن سیمجور و پسرش ابوعلی پای بیفشردند و بقدمی راسخ و عزمی ثابت در رد آن حمله بکوشیدند. ...

پیشنهاد
٠

راسخ فی العلم ؛ متبحر و توانا در علم. ( المنجد ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسخ قدم ؛ ثابت قدم.

پیشنهاد
٠

عزم و اراده راسخ ؛ تصمیم محکم و ثابت و استوار.

پیشنهاد
٠

الراسخون فی الحکمة ؛ استواران در حکمت : ولو تفوه بالتجوز کان بنظر عرفانی او برهانی ادق لایعرفه الا الراسخون فی الحکمة. . . ( شرح منظومه سبزواری چ مصط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسخ علم ؛ مأخوذ از آیت �الراسخون فی العلم � ( قرآن 7/3 ) است و مراد از راسخان علم اهل بیت نبوتند که علم ایشان علم رسول است و در تفسیر اهل بیت علیهم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشت راسته ؛ گوشت پشت مازه. پشت مازو. ( یادداشت دهخدا ) .

پیشنهاد
٠

راسته کردن حساب ؛ با اضافه یا نقصان مبلغی ، بعددی چون ده و صد و هزار و امثال آن رساندن. افزودن کسور تا عددکامل شود یا کم کردن کسور بهمین قصد. ( یاددا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کباب راسته ؛ کبابی که گوشت آن را نکوفته باشند و از گوشت پشت مازه هر سیخی از یک پاره گوشت باریک و دراز کنند. کباب از پشت مازه. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته دوز ؛ آنکه تنها دوختن ساده و راست میداند.

پیشنهاد
٠

راسته روده شدن ؛ مبتلا به مرضی شدن که غذا پیش از هضم یا به قی یا به اسهال دفع شود. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته روده ؛ آنکه در زمان واحد به قی و اسهال مبتلا شود. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته حسینی ؛ بی قید و تشریفات.

پیشنهاد
٠

راسته حسینی حرف زدن ؛ آشکار و بی پرده صحبت کردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته خوانی ؛ در اصطلاح موسیقی بمعنی بی تحریر و غلط خواندن. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته خیابان ؛ خیابانی که راست و مستقیم است. خیابان راست بدون کجی و انحناء و انکسار.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راسته چین ؛ آنکه چیزها را راست و مرتب می چیند.

پیشنهاد
٠

بنای راسته چین ؛ بنایی که جز چیدن ساده و راست آجرها برهم نمیداند. ( یادداشت مؤلف ) .