پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٤٣٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولی عهد: مخفف ولیّعهد، متصرف و حاکم وقت، وارث پادشاهی، اسم مرکب ساخته شده از ترکیب اضافی بفک اضافی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فرانستاند: نپذیرد و راضی نباشد، فعل پیشوندی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَقْدار: جمع قدر به معنی فرمان و تقدیر. ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

عزوجل: دو جمله است که در سیاق فارسی به تأویل صفت می رود به معنای توانا و بزرگ، صفت جدا از موصوف ( ایزد ) ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برطاعت: فرمانبردار و مطیع و فرمانبردار صفت ترکیب یافته از پیشوند ( بر ) و اسم ( طاعت ) . " کارها یک رویه شد و مستقیم و دلها بر طاعت است" ( گزیده تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکرویه شد: فیصله یافت و دارای یک روی و یک جهت گشت و سامان یافت. ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولی النعم: دهنده ی نعمت ها،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اندام: واژه ی اندام هم به معنای" همه ی تن" و هم به معنای "عضوی از اعضای تن" است. وقت باشد من از اشعار او ( مسعودسعد ) همی خوانم موی بر اندام من بر پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

افکندن: انداختن: این دو فعل هم ریشه نیستند، اما در جمله ارزشی یکسان دارند و در همه موارد می توان آنها را به جای یکدیگر به کار برد ( تنها تفاوت میان آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انداختن: افکندن: این دو فعل هم ریشه نیستند، اما در جمله ارزشی یکسان دارند و در همه موارد می توان آنها را به جای یکدیگر به کار برد ( تنها تفاوت میان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

انجام: پایان انجام کار: پایان کار واژه ی فارسی انجام به معنای پایان است. در یکی دو قرن اخیر ترکیبات فعلی متعددی با این واژه ساخته اند مانند: "به انجا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام: پایان انجام کار: پایان کار واژه ی فارسی انجام به معنای پایان است. در یکی دو قرن اخیر ترکیبات فعلی متعددی با این واژه ساخته اند مانند: "به انجا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اِنتها: پایان انتهی: تمام شد، پایان یافت. این دو کلمه را که معنا یشان به هم نزدیک است نباید با هم اشتباه کرد. انتها ( در عربی به صورت انتهاء نوشته م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اِنتها: پایان انتهی: تمام شد، پایان یافت. این دو کلمه را که معنا یشان به هم نزدیک است نباید با هم اشتباه کرد. انتها ( در عربی به صورت انتهاء نوشته م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انتظار رفتن: این فعل مرکب با" امید رفتن" یا" امیدبودن" تقریباً مرادف است و بنابراین متمم آن ( یا جمله پیروی که به دنبال آن می آید باید از زمره امور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

اِنْتِصاب: گماشتن، نصب کردن. اِنْتِساب: نسبت داشتن، مرتبت بودن. این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. انتساب با حرف سین به معنای" نسبت داشتن " و" ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اِنْتِساب: نسبت داشتن، مرتبت بودن. اِنْتِصاب: گماشتن، نصب کردن. این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. انتساب با حرف سین به معنای" نسبت داشتن " و" ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اَنتر/عَنتر: به معنای" بوزینه". اکثر فرهنگ ها و از جمله فرهنگ معین این لفظ را به صورت عنتر ضبط کرده و آن را عربی دانسته اند. اما در فرهنگ های عربی، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اَنتر/عَنتر: به معنای" بوزینه". اکثر فرهنگ ها و از جمله فرهنگ معین این لفظ را به صورت عنتر ضبط کرده و آن را عربی دانسته اند. اما در فرهنگ های عربی، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اورشلیم : چون در زبان عبری حرف " س" را " ش" تلفظ می کنند بنابراین شلیم همان واژه ی " سلیم " عربی و فارسی است. اورشلیم در عبری ( و آرامی ) از دو کلمه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خانه به زبان عبری : ‬הבית ( habait ) خانه به زبان عربی : البیت ( albait ) ‫

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آسمان به عبری :‬‫השמים ( hashamaim ) آسمان به عربی : السماء ( alsama )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

‬خورشید به عبری :‫השמש ( ha shemesh ) خورشید به عربی :الشمس ( al shams )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

‬به عبری شنبه می شود :‫יום שבת‬ ( yom shabat ) به عربی می شود :یوم السبت ( yawm alsabt )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

کیمیا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیمیا" می نویسد : ( ( کیمیا از واژه ی یونانی kēmiبه معنی "زمین سیاه "ستانده شده است که در این زبان نامی بوده است س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

الکتریک: کلمه لاتین الکتریک electricus به معنی تولید از کهربا به وسیله ی اصطکاک است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

الکتریسیته: الکتریسیته از کلمه یونانیelecktor به معنی خورشید درخشان گرفته شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

bacanak: ( ترکی ) باجاناق، باجناق، خواهر شوهر زن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

baca: ( ترکی ) : دودکش، سوراخ، فارسی آن روزنه، سوراخی که قدیم در سقف خانه تعبیه می شد جهت روشنایی، امروزه جای آن روشنایی جای آن را گرفته، باجه ی بانک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نان پشت شیشه مالیدن: سخت ممسک بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناقه و جملی در امر نداشتن: صاحب و سودی در کار نبودن. ( امثال و حکم. ، دهخدا. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نا شسته روی: بی سر و پا، ناچیز، بی ارز ( امثال و حکم. ، دهخدا، ص ۱۷۸۳. )

پیشنهاد
١

ناخن به دندان گرفتن متحیر شدن مثل انگشت به دهان گرفتن. ( امثال و حکم. ، دهخدا، ص ۱۷۸۱. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی انگلیسی error و فرانسویErreur به معنی : ، گمراهی، انحراف، کژراهی، گناه، خطاکاری با واژه ترکی ائیری یا ائگری به معنی کج و منحرف، خمیده سنجیدنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

واژه ی انگلیسی curd به معنی کشک، شیر بسته شده، ماست، با واژه ی ترکی " قؤرود" به معنی کشک سنجدنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَنْبان /اَنْبانه: به معنای" کیسه ی بزرگی از پوست گوسفند". این دو واژه همگون اند و در جمله ارزش یکسان دارند و در معنای حقیقی و مجازی می توانند جانشی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

اَنْبان /اَنْبانه: به معنای" کیسه ی بزرگی از پوست گوسفند". این دو واژه همگون اند و در جمله ارزش یکسان دارند و در معنای حقیقی و مجازی می توانند جانشی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

امیدوار بـودن: هرگاه پس از امیدوار بودن، یا ترکیب های دیگری که در آنها واژه امید آمده باشد مانند امید داشتن، امید بودن، در این امید بودن و جز اینها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُمید/اُمّید: به تخفیف یا به تشدید میم. هر دو تلفظ درست است و هر دو در متون معتبر فارسی به کار رفته است. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَمْیال: این کلمه در عربی جمع میل بر وزن" تیر" و به معنای" واحد مسافت" است و نه جمع میل بر وزن "خیل" و به معنای "خواهش و آرزو". اما در فارسی از چند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اُمّی: به ضمّ اول و تشدید دوم در وزن" سنّی" و به معنای" ناتوان از خواندن و نوشتن "به همین صورت نوشته می شود پیغمبر اسلام صلی الله امّی بوده است" بعضی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِمْلا: در عربی به "عمل کسی که به صدای بلند سخنی ادا می کند تا دیگری آن را بنویسد" املا می گویند. این کلمه در متون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جمع مکان است و اماکن جمع امکنه یعنی جمع جمع است. در فارسی این دو کلمه را به صورت مترادف و به معنای مکانها به کار می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جمع مکان است و اماکن جمع امکنه یعنی جمع جمع است. در فارسی این دو کلمه را به صورت مترادف و به معنای مکانها به کار می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را فارسی زبانان تا چند دهه ی پیش به کسر اول تلفظ می کردند و به همین صورت می نوشتند. اما در سال های اخیر تلفظ و املای آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را فارسی زبانان تا چند دهه ی پیش به کسر اول تلفظ می کردند و به همین صورت می نوشتند اما در سال های اخیر تلفظ و املای آم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروز /امروزه: واژه امروز علاوه بر معنای "روزی که در آن هستیم" به معنای ( در ) این زمان ( در ) این روزگار نیز هست. اما واژه امروزه ظاهراً در متون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

امروز /امروزه: واژه امروز علاوه بر معنای "روزی که در آن هستیم" به معنای ( در ) این زمان ( در ) این روزگار نیز هست. اما واژه امروزه ظاهراً در متون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

امپراتور/امپراطور: از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

امپراتور/امپراطور: از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتو ...